روایت: قول عمر، این مرد هذیان میگوید
... عَبْدِالرَّزَّاقِ عن مُعَمَّرُ بْنُ رَاشِدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِيعَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ: أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِالسَّلاَمُ قَالَ لِطَلْحَةَ فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ عِنْدَ ذِكْرِ تَفَاخُرِ المُهَاجِرِينَ وَ الأَنْصَارِ بِمَنَاقِبِهِمْ وَ فَضَائِلِهِمْ: يَا طَلْحَةُ! أَ لَيْسَ قَدْ شَهِدْتَ رَسُولَالله صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ حِينَ دَعَا بِالْكَتِفِ لِيَكْتُبَ فِيهَا مَا لاَ تَضِلُّ الأُمَّةُ مَعَهُ وَ لاَ تَخْتَلِفُ، فَقَالَ صَاحِبُكَ مَا قَالَ: إِنَّ رَسُولَ الله صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَهْجُرُ، فَغَضِبَ رَسُولُ اَلله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تَرَكَهَا؟ فَقَالَ: بَلَى قَدْ شَهِدْتُهُ، فَقَالَ: فَإِنَّكُمْ لَمَّا خَرَجْتُمْ أَخْبَرَنِي رَسُولُالله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِالَّذِي أَرَادَ أَنْ يَكْتُبَ فِي الكَتِفِ، وَ أَشْهَدَ عَلَى ذَلِكَ ثَلاَثَةَ رَهْطٍ: سَلْمَانَ وَ أَبَاذَرٍّ وَ المِقْدَادَ، وَ سَمَّى مَنْ يَكُونُ مِنَ الأَئِمَّةِ الهُدَى اَلَّذِينَ أَمَرَ المُؤْمِنِينَ بِطَاعَتِهِمْ إِلَى يَوْمِ القِيَامَةِ، فَسَمَّانِي أَوَّلَهُمْ، ثُمَّ اِبْنِي هَذَا حَسَنٌ، ثُمَّ اِبْنِي هَذَا حُسَيْنٌ، ثُمَّ تِسْعَةٌ مِنْ وُلْدِ اِبْنِي هَذَا حُسَيْنٍ، كَذَلِكَ يَا أَبَاذَرٍّ وَ أَنْتَ يَا مِقْدَادُ؟ قَالاَ: نَشْهَدُ بِذَلِكَ عَلَى رَسُولِالله صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ، فَقَالَ طَلْحَةُ: وَالله لَقَدْ سَمِعْتُ مِنْ رَسُولِالله صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ لِأَبِيذَرٍّ: مَا أَقَلَّتِ الغَبْرَاءُ وَ مَا أَظَلَّتِ الخَضْرَاءُ عَلَى ذَاتِ لَهْجَةٍ أَصْدَقَ وَ لاَ أَبَرَّ مِنْ أَبِيذَرٍّ، وَ أَنَا أَشْهَدُ أَنَّهُمَا لَمْ يَشْهَدَا إِلّا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ أَصْدَقُ وَ أَبَرُّ عِنْدِي مِنْهُمَا.
سليم بن قيس گوید كه على عليهالسّلام در حديثى طولانى در آنجا كه مهاجرين و انصار به بيان فضائل و مناقب خود افتخار مىكردند، به طلحه فرمود: اى طلحه! آيا شاهد نبودی آن زمان که پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله كتفى خواست تا در آن چيزى بنويسد كه با بودن آن امّت گمراه نشوند و اختلاف نكنند، پس رفيق تو گفت آنچه گفت که رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله هذيان میگويد، حضرت غضب فرمود و از نوشتن آن صرف نظر كرد؟ گفت: بله، شاهد بودم. حضرت فرمود: پس شما هنگامی که خارج شديد، رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله به من خبر داد از آنچه مىخواست در آن كتف بنويسد و سه نفر را بر آن گواه گرفت: سلمان و اباذر و مقداد؛ و امامان هدایتگر كه مؤمنين را به اطاعت از آنان تا روز قيامت امر كرده نام برد، و نام مرا اول آنان فرمود، سپس اين فرزندم حسن، سپس اين فرزندم حسين، سپس نه نفر از فرزندان این پسرم حسين. همينطور است اى اباذر و اى مقداد؟ هر دو گفتند: ما شهادت مىدهيم که رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله اینگونه فرمود. طلحه گفت: والله به تحقيق شنيدم از رسول خدا صلّى اللّٰه عليه و آله كه به ابىذر مىفرمود: زمين به روى خود نگرفته و آسمان سايه نيفكنده بر گويندهاى راستگوتر و نيكوتر از ابىذر. و من شهادت مىدهم كه اين دو جز به حق شهادت نمیدهند، و تو یا علی نزد من راستگوتر و نيكوتر از آن دو هستى.
الإنصاف فی النص علی الأئمة الإثنیعشر علیهمالسلام، ج۱، ص۲۶۸ و فضائل أمیرالمؤمنین علیهالسلام، ج۱، ص۱۵۶ و الغيبة للنعمانی، ج۱، ص۸۱ و بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمةالأطهار علیهمالسلام، ج۳۶، ص۲۷۷
عَلِيُّ بْنُ الحَسَنِ بأسناده عن عَبْدِالغَفَّارِ عَنِ الامام البَاقِرِ عَلَيْهِالسَّلاَمُ: قَالَ النَّبِيِّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلْأَئِمَّةُ بَعْدِي اِثْنَا عَشَرَ، تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الحُسَيْنِ علیهالسلام، وَ التَّاسِعُ قَائِمُهُمْ، يَخْرُجُ فِي آخِرِالزَّمَانِ. وَ إِنَّ النَّبِيَّ صَلَّى اَلله عَلَيْهِ وَ آلِهِ طَلَبَ دَوَاةً وَ كِتْفاً لِيَكْتُبَ لَهُمْ كِتَاباً لاَ يَخْتَلِفُونَ بَعْدَهُ؛ فَلَمَّا أَحَسَّ عُمَرُ بِذَلِكَ مَنَعَهُ، وَ قَالَ: إِنَّهُ يَهْجُرُ، هَذِهِ رِوَايَتُهُمْ فِيهِ! إِلَى أَنْ قَالَ: وَ قَدْ حَدَّثَ عَلِيٌّ علیهالسلام طَلْحَةَ أَنَّهُ لَمَّا خَرَجَ عُمَرُ حَدَّثَهُ النَّبِيُّ صَلَّى الله عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِمَا أَرَادَ أَنْ يَكْتُبَ، وَ مِنْهُ: أَنَّهُ سَيَلِي اَلْأَمْرَ اِثْنَا عَشَرَ إِمَاماً ضَلاَلَةً، عَلَيْهِمْ مِثْلُ أَوْزَارِ الأُمَّةِ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ، وَ أَوْصَى إِلَيْهِ بِالْإِمَامَةِ وَ أَنْ يَدْفَعَهَا إِلَى أَوْلاَدِهِ إِلَى تَكْمِلَةِ اِثْنَيْ عَشَرَ إِمَامَ هُدًى.
امام باقر علیهالسلام: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: امامان بعد از من دوازده نفرند، نُهتای آنها از نسل حسین علیهالسلام هستند و نهمین فرزند از نسل حسین علیهالسلام قائم آنهاست که در آخرالزمان خروج میکند. همانا پیامبر صلی الله علیه و آله دوات و کتفی طلبید تا برای مردم نوشتهای بنویسد که بعد از او اختلاف نکنند، اما هنگامی که عمَر این مطلب را حس کرد، مانع ایشان شد و گفت این مرد هذیان میگوید. این روایت آنان در اینباره است! و علی علیهالسلام به طلحه فرمود که هنگامی که عمَر بیرون رفت، پیامبر صلی الله علیه و آله آنچه را میخواست بنویسد به ایشان فرمود، و از آن جمله این است که دوازده امام گمراهی امر خلافت را به دست خواهند گرفت که بار گناهان تمام امت تا روز قیامت بر گردن آنهاست، و اینکه حضرت وصیت فرمود به امامت امیرالمؤمنین و ادامه امامت در فرزندان ایشان، تا دوازده امام هدایت تکمیل شود.
إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج۲، ص۲۵۲