روایت: دفاع امام از شیعیان
وَ مِنْهُ، عَنْ أَبِيهِ عَنِ اَلْحِمْيَرِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اِبْنِ أَبِي نَجْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَااَلْحَسَنِ عَلَيْهِالسَّلاَمُ يَقُولُ: مَنْ عَادَى شِيعَتَنَا فَقَدْ عَادَانَا وَ مَنْ وَالاَهُمْ فَقَدْ وَالاَنَا لِأَنَّهُمْ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ طِينَتِنَا مَنْ أَحَبَّهُمْ فَهُوَ مِنَّا وَ مَنْ أَبْغَضَهُمْ فَلَيْسَ مِنَّا شِيعَتُنَا يَنْظُرُونَ بِنُورِ اَللَّهِ وَ يَتَقَلَّبُونَ فِي رَحْمَةِ اَللَّهِ وَ يَفُوزُونَ بِكَرَامَةِ اَللَّهِ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِنَا يَمْرَضُ إِلاَّ مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ وَ لاَ اِغْتَمَّ إِلاَّ اِغْتَمَمْنَا لِغَمِّهِ وَ لاَ يَفْرَحُ إِلاَّ فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ وَ لاَ يَغِيبُ عَنَّا أَحَدٌ مِنْ شِيعَتِنَا أَيْنَ كَانَ فِي شَرْقِ اَلْأَرْضِ أَوْ غَرْبِهَا وَ مَنْ تَرَكَ مِنْ شِيعَتِنَا دَيْناً فَهُوَ عَلَيْنَا وَ مَنْ تَرَكَ مِنْهُمْ مَالاً فَهُوَ لِوَرَثَتِهِ شِيعَتُنَا اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ يَحُجُّونَ اَلْبَيْتَ اَلْحَرَامَ وَ يَصُومُونَ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ يُوَالُونَ أَهْلَاَلْبَيْتِ وَ يَتَبَرَّءُونَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ أُولَئِكَ أَهْلُ اَلْإِيمَانِ وَ اَلتُّقَى وَ أَهْلُ اَلْوَرَعِ وَ اَلتَّقْوَى مَنْ رَدَّ عَلَيْهِمْ فَقَدْ رَدَّ عَلَى اَللَّهِ وَ مَنْ طَعَنَ عَلَيْهِمْ فَقَدْ طَعَنَ عَلَى اَللَّهِ لِأَنَّهُمْ عِبَادُ اَللَّهِ حَقّاً وَ أَوْلِيَاؤُهُ صِدْقاً وَاَللَّهِ إِنَّ أَحَدَهُمْ لَيَشْفَعُ فِي مِثْلِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ فَيُشَفِّعُهُ اَللَّهُ فِيهِمْ لِكَرَامَتِهِ عَلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
پسر ابى نجران گفت: از امام رضا عليهالسّلام شنيدم كه فرمود: هر كس با شيعيان ما دشمنى ورزد، با ما دشمنى ورزيده و هر كس شيعيان ما را دوست بدارد، ما را دوست داشته، چون آنها از ما هستند و از سرشت ما خلق شدهاند. هر كس آنان را دوست بدارد، از ماست و هر كس آنها را دشمن بدارد، از ما نيست. شيعيان ما به نور خدايى مىنگرند و در رحمت خداوند غوطهورند و به كرامت الهى رستگارند. هيچ يک از شيعيان ما مريض نمىشود مگر اين كه ما به خاطر بيمارى او بيمار مىشويم و مغموم و اندوهگين نمىشود مگر اين كه ما به خاطر غم و غصهاش اندوهناک مىشويم و شاد نمىشود مگر اين كه ما به خاطر شادىاش فرحناک مىشويم. هيچ يک از شيعيان ما در هر كجا كه باشد، چه در مشرق و چه در مغرب، از ما پنهان و غايب نيست. هر كدام از آنها از دنيا برود و از خود قرضى بجا گذارد، اداى آن بر عهدۀ ماست و اگر مالى از خود بجا گذارد، تعلّق به وارثانش دارد. شيعيان ما كسانى هستند كه نماز بر پا مىدارند، زكات مىدهند، حجّ خانۀ خدا را بجا مىآورند، ماه رمضان روزه مىگيرند، اهلبيت پيامبر را دوست مىدارند و از دشمنانشان بيزارى مىجويند. آنها اهل ايمان و تقوى و اهل ورع و پرهيزكاريند. هر كس آنها را نپذيرد، خدا را نپذيرفته و هر كس به آنها طعنه زند، به خدا طعنه زده، چون اينها بندگان حقيقى خداوند و اولياى راستين او هستند. به خدا سوگند، هر يک از آنها در جماعتى مثل قبيلۀ ربيعه و مضر [كه به زيادى نفرات در عرب مشهورند] شفاعت مىكند و خداوند شفاعت او را در بارۀ آنها مىپذيرد و اين براى كرامتى است كه اينان در پيشگاه خدا دارند.
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام، ج ۶۵، ص ۱۶۷
اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ عَلَيْهِالسلام: شِیعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا، خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِینَتِنَا، یَسُوؤُهُمْ مَا یَسُوؤُنَا وَ یَسُرُّهُمْ مَا یَسُرُّنَا، فَإِذَا أَرَادَنَا أَحَدٌ فَلْیَقْصِدْهُمْ، فَإِنَّهُمُ الَّذِی یُوصِلُ مِنْهُ إِلَیْنَا.
امام صادق علیهالسلام: شیعیان ما جزیی از ما هستند؛ از باقی مانده طینت ما خلق شدهاند؛ آنچه ما را ناراحت میکند، آنها را ناراحت میکند و آنچه ما را خوشحال میکند، آنان را خوشحال میکند. پس هرگاه کسی مشتاق ما شد، متوجه آنان گردد، زیرا آنان کسانی هستند که او را به ما وصل میکنند.
بحار الانوار، ج۶۵، ص۲۴
أَمِيرُاَلْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ ابيطَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهما: إنّ الله تبارک و تعالی اِطَّلَعَ الی الأرض فاختارنا و اختار لنا شیعة ینصروننا، و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا و یبذلون أموالهم و أنفسهم فینا، اولئک منا و الینا.
امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیهما: همانا خدای تبارک و تعالی [كه علمش بر همۀ اشياء احاطه دارد] زمين را در نظر گرفت، پس ما را برگزید و برای ما شیعیانی برگزید که ما را یاری میکنند و برای شادی ما شاد میشوند و برای غم و اندوه ما غمگین میگردند و اموال و جانهای خود را در راه ما میدهند، آنها از ما هستند و رو به سوی ما دارند.
الخصال، ج۲، ص۶۱۰ و تحف العقول عن آلالرسول علیهمالسلام، ج۱، ص۱۰۰ و بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمةالأطهار علیهمالسلام، ج۱۰، ص۸۹