روایت: اشاره امام صادق به کم بودن یاوران حقیقی ایشان
مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ عَبْدِاَلله بْنِ حَمَّادٍ اَلْأَنْصَارِي عَنْ سَدِيرٍ اَلصَّيْرَفِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِاَلله عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: وَاَلله مَا يَسَعُكَ اَلْقُعُودُ. فَقَالَ: وَ لِمَ يَا سَدِيرُ؟ قُلْتُ: لِكَثْرَةِ مَوَالِيكَ وَ شِيعَتِكَ وَ أَنْصَارِكَ، وَاَلله لَوْ كَانَ لِأَمِيرِاَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِاَلسَّلاَمُ مَا لَكَ مِنَ اَلشِّيعَةِ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْمَوَالِي مَا طَمِعَ فِيهِ تَيْمٌ وَ لاَ عَدِي. فَقَالَ: يَا سَدِيرُ! وَ كَمْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا؟ قُلْتُ: مِائَةَ أَلْفٍ. قَالَ: مِائَةَ أَلْفٍ؟ قُلْتُ: نَعَمْ وَ مِائَتَيْ أَلْفٍ. قَالَ: مِائَتَيْ أَلْفٍ؟ قُلْتُ: نَعَمْ وَ نِصْفَ اَلدُّنْيَا. قَالَ: فَسَكَتَ عَنِّي، ثُمَّ قَالَ: يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلَى يَنْبُعَ؟ قُلْتُ: نَعَمْ ... فَسِرْنَا حَتَّى صِرْنَا إِلَى أَرْضٍ حَمْرَاءَ وَ نَظَرَ إِلَى غُلاَمٍ يَرْعَى جِدَاءً، فَقَالَ: وَاَلله يَا سَدِيرُ! لَوْ كَانَ لِي شِيعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ اَلْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِي اَلْقُعُودُ، وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا، فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ، فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ.
سدير صيرفى گويد: بر امام صادق عليهالسّلام وارد شدم و به ایشان گفتم: به خدا كه نشستن شما روا نیست، فرمود: چرا اى سدير؟ گفتم: به خاطر بسيارى دوستان و شيعيان و ياورانت، به خدا سوگند اگر آنچه برای شما از شيعه و ياوران و دوستان هست، برای اميرالمؤمنين عليهالسّلام بود، تيم و عدى [اولی و دومی] در [گرفتن حق] او طمع نمیكردند. فرمود: اى سدير! چه مقدار میتوانند باشند؟ گفتم: صد هزار. فرمود: صد هزار؟ گفتم: بله و بلكه دويست هزار، فرمود: دويست هزار؟ گفتم: بله و بلكه نصف دنيا. حضرت از سخن گفتن با من سكوت كرد، سپس فرمود: برايت آسان است كه همراه ما تا ينبع بيایى؟ گفتم: بله ... پس رفتيم تا به زمين سرخى رسيديم، حضرت به سوى جوانى كه بزها را میچراند نگريست و فرمود: اى سدير! به خدا اگر به تعداد اين بزها شیعه داشتم، نشستن برايم روا نبود. آنگاه پياده شديم و نماز خوانديم، هنگامی که از نماز فارغ شديم به سوى بزها برگشتم و شمردم، هفده عدد بودند.
الکافی، ج۲، ص۲۴۲ و عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال، ج۲۰، ص۱۰۵۵ و بحارالأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمةالأطهار علیهمالسلام، ج۴۷، ص۳۷۲