منتخب: حضرت زهرا عصاره و نور تمام خلقت
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
روایت صحیح داریم: خدای تبارک و تعالی، مشیتش قرار گرفت از ولایت، درخت طوبی را خلق کرد. ببین، از ولایت خلق کرد، هر چیزی هست از ولایت است؛ غیر از آن توی عالم چیزی نیست. تو یکچیزی درست میکنی. درخت طوبی را از ولایت خلق کرد. از آن هم بهشت و فردوس و جنّات را خلق کرد؛ آنها هم از ولایت خلق شدند.
حالا از این درخت طوبی امر شد یک سیب چیدند. به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: نصفش را خودت بخور! نصفش را بده به خدیجه! ولایت در ولایت باید تجلّی کند. والله، آن سیبی که آورد به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) داد، عصاره ولایت است، عصاره خلقت است؛ زهرا (علیهاالسلام) بهوجود آمد. زهرا (علیهاالسلام) در کلّ خلقت بهوجود بود. اما چه شد؟ زهرا (علیهاالسلام) شد. [۲] زهرای عزیز (علیهاالسلام) عطای خداست، زهرای عزیز (علیهاالسلام) مقصد خداست، زهرای عزیز (علیهاالسلام) عصاره تمام خلقت است، همساخت که علی (علیهالسلام) مانند ندارد، زهرا هم ندارد؛ اما جانش را باز فدای علی میکند. [۳] پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) وقتی به معراج رفت، خدا تدارک دید، یک سیب به او داد. سیب را که گذاشت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) دلش میخواست با امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بخورد. ببین من به حضرتعباس، بیشتر وقتها اینجوریام. البتّه شماها الحمد لله دارید، وقتی یکچیزی میآوردند جلویم، میخواستم دوستم هم بیاید و بخورد؛ بلکه خودم نخورم. حالا دوست من یکچیز بهتر دارد میخورد. حالا هم همینجورم، حالا هم اگر یک چیزی باشد، حقیقت میخواهم شما بخورید؛ تاحتّی خودم نخورم. (توجّه میفرمایید؟ آنوقت تو اگر اینجور باشی، با او مشترک هستی؛ یعنی با آن دوست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مشترک هستی. إنشاءالله خدا همه ما را اینجوری قرار بدهد.) [۴]
آن سیب، عصاره تمام خلقت بود. این چیست که بعضیها میگویند این سیب بهشتی است؟ این سیبی بود که خدا به نظر خودش ایجاد کرد. آن سیب درست است که من گفتم ولایت است؛ اما امروز میگویم آن سیب را خدا ایجاد کرد، داد به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بخورد، نصفش را بخورد. ببین، علی (علیهالسلام) آنجا بود، دست کرد، نصف دیگر سیب را برداشت؛ پس خلقت در اختیار علی (علیهالسلام) است، نه در اختیار نبیّ. حالا میآید، میگوید: رسولالله! آیا خدا به تو سیب داد؟ میگوید: آره! گفت: میخواستم نصفش را به تو بدهم، یکمرتبه دیدم نیست. گفت: این نصف دیگر سیب است. خلقت، در اختیار ولایت است.
حالا زهرا (علیهاالسلام)، حسابهایش را کرد. خدا وقتی زهرا (علیهاالسلام) را عصاره تمام خلقت کرد، زهرا (علیهاالسلام) گفت: در مقابل علی (علیهالسلام) چهکار کنم؟ در مقابل خواست خدا چهکار کنم؟ گفت: جانم را فدایش میکنم. [۵]
این سیب عصاره تمام خلقت است، عبادت تمام خلقت است، شجاعت تمام خلقت است، انصاف تمام خلقت است، اطاعت تمام خلقت است، حقیقت تمام خلقت است. چرا؟ زهرا (علیهاالسلام) میترسم بگویم نور تمام خلقت است. هر چه شد، گفتم. چرا؟عایشه میگوید: تا زهرا (علیهاالسلام) زنده بود، ما شب سوزن نخ میکردیم؛ نه تمام مدینه روشن است، آسمانها روشن است، ملکوت روشن است، بهشت روشن است، همهجا روشن است؛ مگر جهنّم؛ چونکه جهنّم جای دشمنان علی (علیهالسلام) است؛ اگرنه آنجا هم روشن بود. [۶]
چرا حضرت زهرا (علیهاالسلام) عصاره خلقت است؟ عصاره خلقت باید از زهرا (علیهاالسلام) به عمل بیاید؛ یعنی دوازدهامام (علیهمالسلام) به عمل بیاید، ایناست عصاره خلقت، ایناست دلیلش. این عصارهاش است. آیا ائمه، دوازدهامام (علیهمالسلام)، عصاره خلقت نیستند یا هستند؟ باید عصاره خلقت از زهرا (علیهاالسلام) بهوجود بیاید. ما چه داریم میگوییم؟ کجای کار هستیم مدام زهرا، زهرا میکنیم؟! [۷]
حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بالأخره میخواهد از معراج بیاید، آخر به خدا چه بگوید؟ بگوید خداحافظ؟ اگر بگوید، خب معلوم میشود که یک خدای دیگری باید باشد که این خدا را حفظش کند. گفت: یا علی! خدا هم گفت: یا علی! حالا خوشمزهاش سر ایناست: خدا با پیامبرش خیلی حرف زد، شما هنوز صدای خدا را نشنیدهاید که ببینید چقدر ملیح است! والله، من شنیدهام، دو مرتبه من روبرو شدم با صدای خدا. بیخود نیست که من اینقدر سرِ کِیفم، صدای خدا خیلی ملیح است!
حالا خدا با پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حرف زد، دید دارد علی (علیهالسلام) با او صحبت میکند. گفت: خدایا! این پسر عمّم علی (علیهالسلام) است؟ گفت: نه! من دیدم تو علی (علیهالسلام) را دوست داری، من هم با صدای علی (علیهالسلام) با تو حرف میزنم. (بیایید عزیزان من! علی (علیهالسلام) را دوست داشتهباشید! خدا با زبان علی (علیهالسلام) با شما حرف بزند. مگر چیز دیگری توی این عالم هست؟)
حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) آمد اینجا و حضرت امیر (علیهالسلام) پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را استقبال کرد؛ چونکه از «قابقوسین أو أدنی»[۸] آمده، آنجا آمد، با هم ملاقات کردند. گفت: یا محمّد! میخواهی به تو بگویم کجا رفتی؟ بهشت رفتی، جهنّم را دیدی، قصرها را دیدی؛ تمام این مسافرتی که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رفتهبود را علی (علیهالسلام) گفت. گفتش که خدا سیبی به تو داد، تو گفتی میخواهم با علی (علیهالسلام) بخورم، یکمرتبه دیدی نصفش نیست. امیرالمؤمنین (علیهالسلام) دست توی جیبش کرد و گفت بیا! جفت کرد. آن سیب را پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نخوردهبود، دید یکی است. این سیب عصاره تمام خلقت است.
اینجاست که علی (علیهالسلام) امر میکند، (رفقای باسواد که در مجلسید، توجّه کنید!) حالا [درست است] امر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) را اطاعت میکند؛ اما علی (علیهالسلام) اینجا امر میکند. چرا؟ میخواهد عصاره خلقت کاشته شود. علی (علیهالسلام) امر میکند: یا محمّد! این سیب را بگیر! تو در کوه حرا میروی، چهلروز جدا میشوی. این دید من است: باید رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) چهلروز عمر و ابابکر را نبیند، خالد را نبیند، دشمنها را نبیند. چرا؟ زهرا (علیهاالسلام) میخواهد در این دنیا بهوجود بیاید، نه که زهرا (علیهاالسلام) کلّاً بهوجود بیاید، زهرا (علیهاالسلام) بهوجود است. وجود در مقابل زهرا (علیهاالسلام) ضعیف است، نابود است. زهرا (علیهاالسلام) وجود است، علی (علیهالسلام) وجود است، امامزمان (عجلاللهفرجه) وجود است، دوازدهامام (علیهمالسلام) وجودند. [۴]
ما چند جور مرحله داریم. از آنجا میگوید: اگر امامزمان (عجلاللهفرجه) نباشد، تمام اینها فروریزان میشود. درستاست؟ حالا میخواهیم مثلاً بفهمیم وجود حضرتزهرا (علیهاالسلام) چیست؟ چطوری است؟ وجود ائمه (علیهمالسلام) چطوری است؟ وجود یک مؤمن چیست؟ وجود این یعنیچه؟ از کجا این درجه را پیدا کرده؟ از کجا شما جوری شدی که زیارت تو، مطابق زیارت دوازدهامام، چهاردهمعصوم (علیهمالسلام) است. از کجا شدی که یکی از تو خوشش نیاید، به تو توهین کند، هیچ عبادتش قبول نمیشود.
تمام شرافتهایی که در این خلقت است، برای ولایت است. تمام شرافتهایی که زیر آسمان است، بهواسطه ولایت است. زهرای عزیز (علیهاالسلام)، موقعیکه خلقت نبوده، بودهاست، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بوده است، این چیزها هم که پیدا میشود، اینها جوری شد که بشر را به تکامل برساند. اینها در این عالم آمدند، شاید صدها عالم باشد که اینها بودند؛ چونکه مغز ما کشش ندارد. [۹]
امر شد که یا محمّد! در این چهلروز باید علی (علیهالسلام) بیاید یکسری به تو بزند، نانی میخواهی، آبی میخواهی، هیچکس حقّ ندارد بیاید، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم فرمود: من ملاقات ندارم، هیچکس نباید بیاید، بهغیر از علی (علیهالسلام)؛ اگرنه آنها میرفتند، عمر و ابابکر، اینها خب همهاش میرفتند، ممنوع اعلام شد؛ نه که جاذبه اینها در اینکار دخیل باشد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم همینکار را کرده، چهلروز آنجا رفت، کناره گرفت و نقشی نداشت.
علی (علیهالسلام) قربانش بروم، میآمد، نان میبرد، آب میبرد. علی (علیهالسلام) آمد و رفت کند، یا محمّد! باید زهرا (علیهاالسلام) هم نقش علی (علیهالسلام) داشتهباشد، نه این نقشها را. توجّه کن! حالا شد زهرا (علیهاالسلام) عصاره خلقت، حالا این عصاره یک عصارهای دارد، حرف من سر ایناست. حالا عصاره تمام خلقت در آن سیب است، سیب را رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) خورد، جاذبه همه خلقت رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) و زهرایعزیز (علیهاالسلام) است. این عصاره هم یک عصارهای دارد. [۴]
حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) رفته آنجا در کوه حرا، اینقدر گریه میکرد. چرا؟ این مکّه را بتکده کردهبودند. کوه حرا یکجایی است آنجا مافوق آن، که مکّه را در ظاهر میدید. نمیخواهم جسارت کنم، من میخواهم بگویم تمام خلقت باید تعظیم به علی (علیهالسلام) بکند، حالا مگر نکرد؟ حالا این سیب را آورده، دارد میرود آنجا، دیوار خم میشود، یک دیواری بود میگفتند چندینسال همینطور خم بود، به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سلام میکرد، ریگها به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) سلام میکردند، من میخواهم بگویم چرا تا حالا نمیکردند؟ حرف دارم، چرا تا حالا نمیکردند؟ چرا حالا میکنند؟ خدا دارد، خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میخواهد علی (علیهالسلام) از خودش بالاتر باشد.
به تمام آیات، من بیدین از دنیا بروم، من یک ذرّاتی از محبت آنها دارم، دلم میخواهد همه شما از من بهتر باشید، حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نمیخواهد علی (علیهالسلام) از او بهتر باشد؟ چرا نمیفهمی حرف مُفت از توی دهانت در میآید؟ خود پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میخواهد اینطور باشد. قربانت بروم، این حرفها یعنیچه؟ خواست پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است؛ پس من میگویم اینها سلام کردند، میگویی چطور بوده؟ حالا پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) کمتر است؟ نه! خود امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میگوید: من با صد و بیست و چهار هزار پیامبر آمدم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) هم میگوید: آدم در گِلش بوده، من نبیّ بودم. مگر ما میخواهیم بگوییم این پایینتر یا بالاتر است؟ چه دارید میگویید؟ این حرفها نیست که! اینها دو نورند. [۱۰]
حالا به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: وقتی از کوه حرا آمدی، این سیب را نصفش را خودت بخور! نصفش را به خدیجه بده! این عصاره تمام خلقت است. غذای بهشتی چیست؟ به ارواح پدرم، غذای بهشتی را من هم خوردهام، چیزی نیست که! خب این غذای دنیایی را از این بازار خریده، آن غذای بهشتی را هم از آنجا آورده، چیزی نیست؛ این سیب عصاره تمام خلقت است.
عصاره خلقت زهرا (علیهاالسلام) است؛ اما عصارهِ عصاره، علی (علیهالسلام) است. چونکه اگر زهرا (علیهالسلام) را قبول نداشتهباشی، خدا نمیگوید به عزّت و جلالم عبادت ثقلین کنی، میسوزانمت. (زبانم قطع بشود این حرف را میزنم) رسولالله (صلیاللهعلیهوآله) را هم قبول نداشتهباشی، نمیگوید عبادت ثقلین کنی، میسوزانمت؛ اما میگوید علی (علیهالسلام) را قبول نداشتهباشی، میسوزانمت؛ چون علی (علیهالسلام) عصاره تمام عصارههای خلقت است، تاحتّی عصاره زهرا (علیهاالسلام) است علی (علیهالسلام). حالا میگوید اگر علی (علیهالسلام) را قبول نداشتهباشی، میسوزانمت؛ پس خدا یک برتری به ولایت داده، یک برتری به علی (علیهالسلام) داده به هیچکس نداده است. توجّه بفرمایید! پس معلوم شد که عصاره تمام عصارهها ولایت است. [۴]
- ↑ عصاره تمام عصارهها ولایت است (شناخت ولایت) ۸۴ (دقیقه ۱۵ و ۱۷ و ۲۰ و ۲۲ و ۲۵ و ۲۷)
- ↑ أینالرّحبیون (شناخت ولایت) 76
- ↑ شهادت حضرت زهرا ۹۰
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ۴٫۳ عصاره تمام عصارهها ولایت است؛ (شناخت ولایت) ۸۴
- ↑ افشای شیعه 84
- ↑ شهادت حضرت زهرا 90
- ↑ اصحابکهف و رقیم؛دزدی بهنام شیطان 75
- ↑ (سوره النجم، آیه 9)
- ↑ اشیاء خلقت 80
- ↑ عید غدیر ۹۱؛ جامعه