منتخب: نگاه 20
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
زبانی که به فرمان خدا کار نمیکند را نباید به آن گوش دهی. چرا میگوید: به ماهواره و این چیزها گوش ندهید؟ آن دارد به غیر خدا حرف میزند، این هم دارد به غیر خدا حرف میزند، از آن بدتر است. آن را میشود توبه کرد؛ اما این را که نمیشود توبه کرد؛ چون تمام آن افرادی را که گمراه کرده و مُردهاند، باید زنده کند. [۲]
شخصی نزد امامصادق (علیهالسلام) آمدهاست و میگوید: من شیعه تو هستم. امام فرمود: در را به روی او باز نکن! دوباره ماند و گفت: بگو دوستت هستم، وقتی نزد امام آمد، فرمود: روز چهارشنبه، پرده کشیدهبودی، نماز زنها را درست میکردی، زنی خوشصدا بود، گفتی: مکرّر کن! بدبخت بیچاره! مگر تو پایبند تلویزیون نیستی؟! پایبند ویدیو نیستی؟! پایبند صورتهای منجلابی نیستی؟! بدان امام زمان (عجلاللهفرجه) در جوّ این عالم از کارهای ما مطّلع است. اگر واقعاً بدانیم که امام زمان (عجلاللهفرجه) از کارهای ما مطّلع است، یکمقدار خودمان را جمع و جور میکنیم. [۳]
اگر بخواهی چوب تماشای تلویزیون و شنیدن ساز آن را نخوری، انفاق کن! باباجان من! آن موقع تنبک میزدند، نی میزدند، تو حالا ساز تلویزیون میزنی؛ تو هم مثل همان هستی. گفت: انفاق کن که لااقل چوبش را نخوری. [۴] اگر توی خیال و شهوت و تلویزیون بیفتی، توی دهان شیطان افتادهای و حالیات نیست! یکحاجآقا به تو میگویند، باد به خودت کردی. ببین، توی دهان چند نفر افتادی! اما حالیات نیست. توی دهان فکر افتادی، خیال افتادی، شهوت افتادی، خانه افتادی، رفیق ژیگول افتادی، نمیدانم تلویزیون افتادی، رادیو افتادی، ویدیو افتادی، نمیدانم چه و چه افتادی. مثل ماهی که توی آب است و حالیاش نیست، مرتّب جفتجفت دارد میزند. مثل نخود نپخته که توی قابلمه، مرتّب بالا و پایین میرود، وقتی پخته شد، ته قابلمه قرار میگیرد، درشت هم میشود. ما مرتّب داریم جفتجفت میزنیم، حالیمان هم نیست؛ اصلاً تفکّر نداریم. [۵]
عزیزان من! کجا دنبال فتنههای آخرالزّمان میروید؟ چرا میگوید: «المؤمن کالجبل»؟ چرا متوجّه نیستید؟ باید مانند کوه ریشهدار باشی، ریشهات در دریا باشد، در عمق زمین باشد، تمام بادها، تگرگها، کوهها، تو را تکان ندهد. آیا «المؤمن کالجبل» را فهمیدیم یعنیچه؟ ما مثل پرچم میمانیم؛ باد هر دفعه از اینطرف میزند، از اینطرف و از آنطرف میشویم. ما باید ریشهیابی داشتهباشیم. فدایتان بشوم، قربانتان بروم، باید امر را اطاعت کنید! خدا آنها را لعنت کند؛ اما ما باید مشابه آنها نباشیم. بیاید امر ولایت را اطاعت کنیم. آیا ولایت به تو میگوید برو تلویزیون بخر؟ [۶]
اگر من یکموقع راجع به تلویزیون داد میزنم، میفهمم. جوانان عزیز! دارند شما را گمراه میکنند، شما را مشغول کردهاند. من میگویم مشغول نشوید! این فکر عزیزتان را، این عقل عزیزتان را به کار ببندید! چرا نیمساعت، یکساعت وقت خودتان را تلف میکنید؟ عزیزان من! من کار به حلال و حرامبودنِ آن ندارم. [۷] مبادا گوش به تلویزیون بدهی، این نوار را هم گوش بدهی؛ این حرفها احترام دارد. این حرفها را احترام کن تا خدا احترامت کند. کسیکه ولایت را احترام کند، کلام خدا را احترام کند، خدا احترامش میکند. [۸]
حاصل تمام این حرفها، قلّهای است که باید به آن برسی؛ اما خلق، سُرسره به پایت میگذارد، درویشها، سرسره به پایت میگذارند، دنیا، سرسره به پایت میگذارد، عشق و علاقه، سرسره به پایت میگذارد، تلویزیون و ویدیو، سرسره به پایت میگذارد، صورتهای زیبا سرسره به پایت میگذارند. والله! اگر سُر خوردی، به این قلّه نمیرسی. آن قلّه، قلّه ولایت است. تمام اینها را گذر کردم تا به آن [قلّه] رسیدم. دیدم تمام اینها مشابه است، تمام اینها به این [یعنی ولایت] احتیاج دارند، این [ولایت] احتیاج به خدا دارد. [۹]
حالا عزیز من! شیطان وسوسه میکند؛ یعنی میخواهد اگر کاری هم نمیکنی، یکذرّه تزلزل به ولایت شما بزند. پول برایت میآورد، ریاست میآورد، صورت خوب میآورد، ساز و آواز میآورد، نجوای زنان میآورد، نجوای بچّههای فلان را میآورد، تلویزیون برایت میآورد، ویدیو برایت میآورد، ریاست برایت میآورد، پول زیاد میآورد، همهاش بیاور است؛ اما یکچیز میخواهد بگیرد، ولایت تو را میخواهد بگیرد. [۱۰]