منتخب: انتقاد به اهل تسنن: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
 
سطر ۱۲: سطر ۱۲:
 
وقتی رسول ‌الله {{صلی}} در ظاهر از دنیا رفت، جلسه بنی‌ساعده درست کردند، خلیفه معلوم کردند و گفتند: این خلیفه اوّل و آن دوم و آن سوم و آن چهارم است. این‌ها ادیانی هستند نه اهل ‌تسنّن؛ نه سنّی. من می‌خواهم امروز انتقاد کنم و به این‌ها بگویم: باید هر بشری فکر داشته ‌باشد، تو که نماز می‌خوانی، چقدر {{آیه|إیّاک نعبد و إیِاک نستعین|سوره=1|آیه=5}} گفتی! داری می‌گویی: خدایا! تو را عبادت می‌کنم و از تو یاری می‌خواهم، چه یاری می‌خواهی؟! باید یاری از ولایت بخواهی؛ پس تو عزیز من! {{آیه|إیّاک نعبد و إیّاک نستعین|سوره=1|آیه=5}} نگفتی.  
 
وقتی رسول ‌الله {{صلی}} در ظاهر از دنیا رفت، جلسه بنی‌ساعده درست کردند، خلیفه معلوم کردند و گفتند: این خلیفه اوّل و آن دوم و آن سوم و آن چهارم است. این‌ها ادیانی هستند نه اهل ‌تسنّن؛ نه سنّی. من می‌خواهم امروز انتقاد کنم و به این‌ها بگویم: باید هر بشری فکر داشته ‌باشد، تو که نماز می‌خوانی، چقدر {{آیه|إیّاک نعبد و إیِاک نستعین|سوره=1|آیه=5}} گفتی! داری می‌گویی: خدایا! تو را عبادت می‌کنم و از تو یاری می‌خواهم، چه یاری می‌خواهی؟! باید یاری از ولایت بخواهی؛ پس تو عزیز من! {{آیه|إیّاک نعبد و إیّاک نستعین|سوره=1|آیه=5}} نگفتی.  
  
من الآن می‌خواهم سفارش خدا و پیامبر {{صلی}} را راجع به امیرالمؤمنین علی {{علیه}} بگویم. اصلاً چرا شما طرف عمر و ابابکر رفتید؟! این‌ها چه فضیلتی دارند که طرف‎شان رفتید؟! چرا ادیانی شدید؟! چرا فکر ندارید؟! چرا اندیشه ندارید؟! وقتی‌که فکر و اندیشه ندارید، عقل ندارید و گمراهید. عقل ولایت است. بیا جان من! علی {{علیه}} را قبول کن! علی «علیه‌السلام» یک نفس کشیده در لیلة‌ المبیت که افضل از عبادت ثقلین است.
+
من الآن می‌خواهم سفارش خدا و پیامبر {{صلی}} را راجع به امیرالمؤمنین علی {{علیه}} بگویم. اصلاً چرا شما طرف عمر و ابابکر رفتید؟! این‌ها چه فضیلتی دارند که طرف‎‌شان رفتید؟! چرا ادیانی شدید؟! چرا فکر ندارید؟! چرا اندیشه ندارید؟! وقتی‌که فکر و اندیشه ندارید، عقل ندارید و گمراهید. عقل ولایت است. بیا جان من! علی {{علیه}} را قبول کن! علی «علیه‌السلام» یک نَفَس کشیده در {{متمایز|«لیلة‌ المبیت»}} که افضل از عبادت ثقلین است.
یک شمشیر زده در یوم‌ الخندق که افضل از عبادت ثقلین است. در فتح خیبر، هفت قلعه را روی هم ریخت. چقدر خدا سفارش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را کرده؛ پس شما اهل ‌تسنّن نیستید، ادیانی هستید!
+
یک شمشیر زده در {{متمایز|«یوم‌ الخندق»}} که افضل از عبادت ثقلین است. در فتح خیبر، هفت قلعه را روی هم ریخت. چقدر خدا سفارش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را کرده؛ پس شما اهل ‌تسنّن نیستید، ادیانی هستید!
  
 
این عمر چه فضیلتی دارد که شما طرفش رفتید؟! چرا طرف علی {{علیه}} نمی‌آیید؟! اگر خدا و پیامبر {{صلی}} را قبول دارید؛ امرش را باید قبول داشته ‌باشید،‌ امر خدا علی‌ بن ابی‌طالب {{علیه}} است. اگر قرآن را قبول دارید، کلامش را باید قبول داشته ‌باشید، قرآن کلام الله مجید است.
 
این عمر چه فضیلتی دارد که شما طرفش رفتید؟! چرا طرف علی {{علیه}} نمی‌آیید؟! اگر خدا و پیامبر {{صلی}} را قبول دارید؛ امرش را باید قبول داشته ‌باشید،‌ امر خدا علی‌ بن ابی‌طالب {{علیه}} است. اگر قرآن را قبول دارید، کلامش را باید قبول داشته ‌باشید، قرآن کلام الله مجید است.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۱

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت ‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته ‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید. ==گفتار متقی[۱]

یک عدّه‌ای هستند که بد به عمر و ابابکر نمی‌گویند؛ اما آن‌ها را تأیید می‌کنند. یک عدّه‌ای هستند که در ظاهر تعریف امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را می‌کنند؛ اما او را تأیید نمی‌کنند. این اشخاص دارند اهل‌ تسنّن را رهبری می‌کنند، توجّه ندارند و به حرف گوش نمی‌دهند. اگر یک نفر بخواهد به آن‌ها جواب بدهد، می‌گویند: تو باید امر مرا اطاعت کنی. اولاً که این‌ها سنّی نیستند؛ چون‌که سنّی باید هم سنّت و هم امر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به جا بیاورد. امر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، علی‌ بن‌ ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. عمر و ابابکر این‌ها را ادیانی کردند.

وقتی رسول ‌الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ظاهر از دنیا رفت، جلسه بنی‌ساعده درست کردند، خلیفه معلوم کردند و گفتند: این خلیفه اوّل و آن دوم و آن سوم و آن چهارم است. این‌ها ادیانی هستند نه اهل ‌تسنّن؛ نه سنّی. من می‌خواهم امروز انتقاد کنم و به این‌ها بگویم: باید هر بشری فکر داشته ‌باشد، تو که نماز می‌خوانی، چقدر «إیّاک نعبد و إیِاک نستعین»[۲] گفتی! داری می‌گویی: خدایا! تو را عبادت می‌کنم و از تو یاری می‌خواهم، چه یاری می‌خواهی؟! باید یاری از ولایت بخواهی؛ پس تو عزیز من! «إیّاک نعبد و إیّاک نستعین»[۲] نگفتی.

من الآن می‌خواهم سفارش خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را راجع به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بگویم. اصلاً چرا شما طرف عمر و ابابکر رفتید؟! این‌ها چه فضیلتی دارند که طرف‎‌شان رفتید؟! چرا ادیانی شدید؟! چرا فکر ندارید؟! چرا اندیشه ندارید؟! وقتی‌که فکر و اندیشه ندارید، عقل ندارید و گمراهید. عقل ولایت است. بیا جان من! علی (علیه‌السلام) را قبول کن! علی «علیه‌السلام» یک نَفَس کشیده در «لیلة‌ المبیت» که افضل از عبادت ثقلین است. یک شمشیر زده در «یوم‌ الخندق» که افضل از عبادت ثقلین است. در فتح خیبر، هفت قلعه را روی هم ریخت. چقدر خدا سفارش امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را کرده؛ پس شما اهل ‌تسنّن نیستید، ادیانی هستید!

این عمر چه فضیلتی دارد که شما طرفش رفتید؟! چرا طرف علی (علیه‌السلام) نمی‌آیید؟! اگر خدا و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را قبول دارید؛ امرش را باید قبول داشته ‌باشید،‌ امر خدا علی‌ بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است. اگر قرآن را قبول دارید، کلامش را باید قبول داشته ‌باشید، قرآن کلام الله مجید است. کجا گفته «حسبنا کتاب الله»؟! بیایید بیدار شوید! فردای ‌قیامت پشیمان می‌شوید.

اهل ‌تسنّن! من امروز صحبتم با شماست! کجا گفته اگر عمر و ابابکر را قبول نداشته‌ باشی، به عزّت و جلالم قسم! عبادت ثقلین کنی، تو را می‌سوزانم؟! این را فقط راجع به علی‌ بن ‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) گفته ‌است. مگر پیامبر پنهانی این کار را کرد؟ امر شد: یا محمّد! علی (علیه‌السلام) را معرّفی کن! (این‌ است که می‌گویم نگفتند،) پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یک ذرّه کندی کرد، خدا گفت: هیچ کاری نکردی. ای اهل ‌تسنّن! شما که محمّد محمّد می‌گویید! خدا بیست و سه سال عبادتش‌ را کنار زد و گفت اگر علی (علیه‌السلام) را معرّفی نکنی، هیچ کاری نکردی. چرا بیدار نمی‌شوید؟!

حالا گفت: یا محمّد! علی (علیه‌السلام) را بلند کن و روی دست خودت نشان این مردم بده که نگویند یک علی دیگری است، بدانند که پسر عمّ‌ات علی‌ بن ‌ابوطالب (علیه‌السلام) است و او را قبول داشته ‌باشند. این دو مطلب را نمی‌گویند: یکی «الیوم أکملت لکم دینکم»[۳] را نمی‌گویند، یکی هم این‌که به پیامبر (علیه‌السلام) خطاب شد که اگر علی (علیه‌السلام) را معرّفی نکنی، کاری نکردی. اگر این را بگویند، اهل‌ تسنّن تکان می‌خورند.

وقتی من به مکّه رفته ‌بودم، از شهر بیرون می‌رفتم، یک خرابه‌هایی بود. سودانی‌ها را می‌دیدم، این بیچاره‌ها از آفتاب سوخته‌اند، کفش‌شان پای شتر بود. من قدری مغز بادام با خودم به آن‌جا برده بودم؛ به آن‌ها می‌دادم. آن‌جا می‌رفتم، می‌ایستادم؛ خدایا! تو شاهدی که زار زار گریه می‌کردم نه این‌جوری! من کم شده که این‌جور گریه کنم! می‌گفتم: خدایا! علی (علیه‌السلام) را روانه کن در قلب این‌ها. این‌ها این‌جا که دارند می‌سوزند! اهل ‌تسنّن! ما می‌خواهیم که شما هم نسوزید! ما با کسی دشمنی نداریم! بیایید علی (علیه‌السلام) را قبول کنید تا نسوزید! ما محبّت با کسی داریم که محبّ علی (علیه‌السلام) باشد. [۴]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات

  1. عید مبعث ۸۴ (دقیقه ۱۶ و ۱۷ و ۲۷ و ۲۹ و ۳۱ و ۳۵)
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ (سوره الفاتحة، آیه 5)
  3. (سوره المائدة، آیه 3)
  4. عید مبعث پیامبر 84
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه