منتخب: حضرت‌زینب 3: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
جز (Admin صفحهٔ منتخب: حضرت زینب 3 را به منتخب: حضرت‌زینب 3 منتقل کرد: تمیزکاری متن و اصلاح نیم فاصله)
 
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1401' به 'رده: منتخب')
 
سطر ۱۷: سطر ۱۷:
 
{{یا علی}}
 
{{یا علی}}
  
[[رده: منتخب 1401]]
+
[[رده: منتخب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۷

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

رفقای‌عزیز! بیایید تفکّر داشته‌باشید! این‌قدر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مراعات می‌کرد، حالا که شب نوزدهم ماه‌رمضان ضربت خورده، علی (علیه‌السلام) دیگر توان ظاهری‌اش تمام شده، او را توی یک پارچه‌ای گذاشته‌بودند، چهار گوشش را گرفتند و او را به طرف خانه آوردند. امیرالمؤمنین دمِ درِ خانه گفت: مرا زمین بگذارید و زیر بغل‌هایم را بگیرید؛ مبادا زینب (علیهاالسلام) ناراحت بشود! علی‌جان! کجا بودی آن‌موقعی‌که خیمه‌های پسرت حسین (علیه‌السلام) را آتش زدند؟!

وقتی امام‌حسین (علیه‌السلام) جنگ می‌کرد، فقط می‌گفت «لا حولَ و لا قوةَ إلّا بالله العلیّ العظیم». زینب (علیهاالسلام) صدای امام‌حسین (علیه‌السلام) را می‌شنید و دلش خوش بود، یک‌وقت زینب (علیهاالسلام) دید که دیگر صدای برادرش نمی‌آید و زمین کربلا دارد می‌لرزد. توجّه پیدا کرد، روی تلّ زینبیه آمد؛ دید اشقیاء دور حسینش را گرفته‌اند، حسینش در قتل‌گاه است. از کجا حضرت‌زینب (علیهاالسلام) این درس را گرفته؟! از مادرش زهرای‌عزیز (علیهاالسلام). وقتی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را به‌مسجد بردند و طناب گردنش انداختند، زهرای‌عزیز (علیهاالسلام) با پهلوی شکسته و صورت نیلی به‌مسجد رفت و گفت: دست از علی بردارید! وگرنه نفرین می‌کنم. ستون‌ها از جا حرکت کرد، مدینه به لرزه درآمد.

حالا زینب (علیهاالسلام) پیش ابن‌سعد آمد، ببین خواهش نکرد؛ گفت: «یابن‌السّعد! تو ایستاده‌ای و حسینِ مرا می‌کشند!» زمین کربلا دارد می‌لرزد. زمین اعلام آمادگی می‌کند که زینب! اشاره کنی همه این‌ها را زیر و رُو می‌کنم. زینب (علیهاالسلام) دارد امر را اطاعت می‌کند. ابن‌سعد بنا کرد به گریه‌کردن، های‌های گریه کرد. گفت: لشکر! کار حسین را تمام کنید! حالا منظور من سرِ این‌است که ببین چه خباثتی است؟! وقتی حسین (علیه‌السلام) را کشتند! عمر سعد دستور داد که خیمه‌ها را آتش بزنید! بین حضرت‌زینب (علیهاالسلام) چقدر ادب دارد! پیش امام‌سجّاد (علیه‌السلام) آمده و عرض می‌کند که یا حجّةالله! اُمّ‌السلمه حرف‌ها را به‌من زده، آیا ما باید بسوزیم؟! ببین این‌قدر زینب (علیهاالسلام) آمادگی دارد! حرفی ندارد که در راه ولایتش، حسین (علیه‌السلام) بسوزد. اطاعتِ ولایت این‌است! رفقای‌عزیز! بیایید ولایت را اطاعت کنید! امام‌سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: عمّه‌جان! «علیکُنّ بالفرار»: به بچّه‌ها بگو فرار کنند. حضرت‌زینب (علیهاالسلام) فوراً به بچّه‌ها دستور فرار داد. تمام این بچّه‌ها فرار کردند. به‌دینم! این‌قدر دلم برای این بچّه‌ها می‌سوزد، آتش می‌گیرد! آخر با این‌همه جمعیّت! در این‌همه هیاهو، بچّه‌ها چه‌کار کنند؟! [۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه