منتخب: ازدواج امیرالمؤمنین و حضرت‌زهرا: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
 
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{بسم الله}}
 
{{بسم الله}}
  
'''السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌الله و برکاته'''
+
'''السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته'''
  
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است. حضرت‌زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
+
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
 
==گفتار متقی{{ارجاع|[[شرط احسن‌الخالقین شدن؛ اطاعت ولایت و بیزاری از دنیا]] 73 (دقیقه 17) و [[ولایت و تسبیحات حضرت‌زهرا]] 75 (دقیقه 20 و 21) و [[اشرف‌مخلوقات]] 75 (دقیقه 57) و [[فدایی ولایت]] 84 (دقیقه 57)}}==
 
==گفتار متقی{{ارجاع|[[شرط احسن‌الخالقین شدن؛ اطاعت ولایت و بیزاری از دنیا]] 73 (دقیقه 17) و [[ولایت و تسبیحات حضرت‌زهرا]] 75 (دقیقه 20 و 21) و [[اشرف‌مخلوقات]] 75 (دقیقه 57) و [[فدایی ولایت]] 84 (دقیقه 57)}}==
 
{{صوت منتخب|ezdevaje-alivazahra}}
 
{{صوت منتخب|ezdevaje-alivazahra}}
  
عقد و ازدواج هیچ‌کدام از ائمه‌طاهرین {{علیهم}} تا حتی رسول‌الله {{صلی}} در عرش‌مُعلّی بسته نشد؛ اما عقد امیرالمؤمنین علی {{علیه}} و زهرای‌عزیز {{علیها}} در عرش‌مُعلّی به‌دست پیامبر اکرم {{صلی}} و ائمه‌طاهرین {{علیهم}} بسته‌شد، روح تمام انبیاء در این عقد شرکت کردند؛ خدا می‌خواست برتری به امیرالمؤمنین علی {{علیه}} بدهد که زهرای‌عزیز {{علیها}} را به او داد. برای ازدواج ظاهری هیچ‌کدام از ائمه {{علیهم}} ستاره‌ای از آسمان نیامد که در خانه‌اش برود، خدا این زمینه را فراهم کرد که دهان مردم بسته شود و آن‌ها را قانع کند و بگوید: امر علی {{علیه}} و زهرا {{علیها}} با من است. آن‌ها خاکی نیستند و ماورایی‌اند. کار علی {{علیه}} و زهرا {{علیها}} خلقتی است، نه خلقی. همسران بقیه ائمه {{علیهم}} از خلق بودند. این‌که در دنیا هم عقدشان خوانده شد، مثل یک شبیهی است که پیامبر {{صلی}} درست کرد که مردم دیگر حرف نزنند. بدانید این‌ها در ماوراء یک عقد و در بین مردم هم یک عقد دارند. چرا حضرت‌زهرا {{علیها}} را مثل زن‌های خودتان حساب می‌کنید؟! چهارده‌معصوم {{علیهم}} می‌خواهند چه‌کار کنند؟ می‌خواهند مردم‌دار هم باشند، نمی‌خواهند مردم با این‌ها نبرد کنند. حضرت‌زهرا {{علیها}} که از نورِ ولایت خلق شده، باید اتصال به خودِ ولایت؛ یعنی امیرالمؤمنین علی {{علیه}} بشود. خدای تبارک و تعالی فرمود: یا محمّد! من اصلاً کفوی از برای زهرا {{علیها}} به‌غیر از علی {{علیه}} خلق نکردم؛ برای علی {{علیه}} هم کفوی به‌غیر از زهرا {{علیها}} خلق نکردم؛ زهرا {{علیها}} کفوِ علی {{علیه}} و علی {{علیه}} کفوِ زهراست. جانم به این کلام!  
+
عقد و ازدواج هیچ‌کدام از ائمه‌ طاهرین {{علیهم}} تا حتّی رسول‌ الله {{صلی}} در عرش‌ مُعلّی بسته نشد؛ اما عقد امیرالمؤمنین علی {{علیه}} و زهرای‌ عزیز {{علیها}} در عرش‌ مُعلّی به‌ دست پیامبر اکرم {{صلی}} و ائمه‌ طاهرین {{علیهم}} بسته‌ شد، روح تمام انبیاء در این عقد شرکت کردند؛ خدا می‌خواست برتری به امیرالمؤمنین علی {{علیه}} بدهد که زهرای‌ عزیز {{علیها}} را به او داد. برای ازدواج ظاهری هیچ‌کدام از ائمه {{علیهم}} ستاره‌ای از آسمان نیامد که در خانه‌اش برود، خدا این زمینه را فراهم کرد که دهان مردم بسته شود و آن‌ها را قانع کند و بگوید: امر علی {{علیه}} و زهرا {{علیها}} با من است. آن‌ها خاکی نیستند و ماورایی‌اند. کار علی {{علیه}} و زهرا {{علیها}} خلقتی است، نه خلقی. همسران بقیه ائمه {{علیهم}} از خلق بودند. این‌که در دنیا هم عقدشان خوانده شد، مثل یک شبیهی است که پیامبر {{صلی}} درست کرد که مردم دیگر حرف نزنند. بدانید این‌ها در ماوراء یک عقد و در بین مردم هم یک عقد دارند. چرا حضرت‌ زهرا {{علیها}} را مثل زن‌های خودتان حساب می‌کنید؟! چهارده‌ معصوم {{علیهم}} می‌خواهند چه‌ کار کنند؟ می‌خواهند مردم‌دار هم باشند، نمی‌خواهند مردم با این‌ها نبرد کنند. حضرت‌ زهرا {{علیها}} که از نورِ ولایت خلق شده، باید اتّصال به خودِ ولایت؛ یعنی امیرالمؤمنین علی {{علیه}} بشود. خدای تبارک و تعالی فرمود: یا محمّد! من اصلاً کفوی از برای زهرا {{علیها}} به‌ غیر از علی {{علیه}} خلق نکردم؛ برای علی {{علیه}} هم کفوی به‌ غیر از زهرا {{علیها}} خلق نکردم؛ زهرا {{علیها}} کفوِ علی {{علیه}} و علی {{علیه}} کفوِ زهراست. جانم به این کلام!  
  
خدا برای هیچ‌کس در این عالم نگفت که من مَلَک می‌فرستم، فقط برای حضرت‌زهرا {{علیها}} این‌را گفت. وقتی بزرگان مدینه برای خواستگاری حضرت‌زهرا {{علیها}}، پیش پیامبر {{صلی}} آمدند، (ببین چقدر نفهم هستند! می‌خواهد هزار شتر سرخ‌مو را مَهر زهرا {{علیها}} کند! می‌خواهد حضرت‌زهرا همسر و به امرش باشد! پیامبر {{صلی}} هم صلاح نیست که افشا کند) برای قانع‌کردن آن‌ها فرمود: اختیار زهرا {{علیها}} با خداست، ازدواج و عقد زهرای‌عزیز {{علیها}} با خداست. خدا باید همسر زهرا {{علیها}} را حواله دهد. فوراً جبرئیل نازل‌شد: یا محمّد! حق سلامت می‌رساند و می‌فرماید: ای رسول من! ازدواج زهرا {{علیها}} با من است، صیغه عقدش را خودم می‌خوانم. من ستاره‌ای از آسمان به زمین می‌فرستم، این ستاره داخلِ خانه هر کسی رفت، زهرا {{علیها}} همسر اوست. مردم هم قانع شدند و خانه‌هایشان را آب‌پاشی کردند، عطر و گلاب زدند و انفاق کردند، تمام مدینه منتظرند. خدا مَلَکی، که به‌صورت ستاره زهره بود، را فرستاد. این‌که می‌گوید تو زهره فلک هستی، زیرِ خاک جای تو نیست؛ یعنی زهره سابقه دارد. حالا زهره در خانه علی {{علیه}} آمد، در خانه علی {{علیه}} چه آمد؟ نور تمام خلقت آمد. زهرا {{علیها}} یعنی این! زهرا {{علیها}} نور خداست. ستاره چیست؟! «نورٌ علی نور» می‌شود. نورٌ علی نورش چیست؟ علی {{علیه}} است، نور با نور اتصال شد! زهرا {{علیها}} با علی {{علیه}} اتصال شدند.  
+
خدا برای هیچ‌کس در این عالم نگفت که من مَلَک می‌فرستم، فقط برای حضرت‌ زهرا {{علیها}} این‌ را گفت. وقتی بزرگان مدینه برای خواستگاری حضرت‌زهرا {{علیها}}، پیش پیامبر {{صلی}} آمدند، (ببین چقدر نفهم هستند! می‌خواهد هزار شتر سرخ‌مو را مَهر زهرا {{علیها}} کند! می‌خواهد حضرت‌ زهرا همسر و به امرش باشد! پیامبر {{صلی}} هم صلاح نیست که افشا کند) برای قانع‌ کردن آن‌ها فرمود: اختیار زهرا {{علیها}} با خداست، ازدواج و عقد زهرای‌ عزیز {{علیها}} با خداست. خدا باید همسر زهرا {{علیها}} را حواله دهد. فوراً جبرئیل نازل‌ شد: یا محمّد! حقّ سلامت می‌رساند و می‌فرماید: ای رسول من! ازدواج زهرا {{علیها}} با من است، صیغه عقدش را خودم می‌خوانم. من ستاره‌ای از آسمان به زمین می‌فرستم، این ستاره داخلِ خانه هر کسی رفت، زهرا {{علیها}} همسر اوست. مردم هم قانع شدند و خانه‌هایشان را آب‌پاشی کردند، عطر و گلاب زدند و انفاق کردند، تمام مدینه منتظرند. خدا مَلَکی، که به‌ صورت ستاره زهره بود، را فرستاد. این‌که می‌گوید تو زهره فلک هستی، زیرِ خاک جای تو نیست؛ یعنی زهره سابقه دارد. حالا زهره در خانه علی {{علیه}} آمد، در خانه علی {{علیه}} چه آمد؟ نور تمام خلقت آمد. زهرا {{علیها}} یعنی این! زهرا {{علیها}} نور خداست. ستاره چیست؟! {{متمایز|«نورٌ علی نور»}} می‌شود. نورٌ علی نورش چیست؟ علی {{علیه}} است، نور با نور اتّصال شد! زهرا {{علیها}} با علی {{علیه}} اتّصال شدند.  
  
یک‌دفعه مردم دیدند که ستاره‌ای از آسمان نازل‌شد. ستاره مُدام روی مدینه می‌گردد. همین‌طور می‌گردد و می‌گردد تا تمام اهل‌مدینه آگاه باشند. می‌آید و در خانه علی‌بن‌ابی‌طالب {{علیه}} می‌رود. برای هیچ‌کس این‌طوری نشده، فقط برای حضرت‌زهراست که همه مردم ببینند؛ یعنی خدا می‌گوید که من در کارهای زهرا {{علیها}} دست دارم. از این‌جا با حضرت‌زهرا {{علیها}} دشمن شدند و خود را جهنمی کردند. اهل‌مدینه که یک‌چیز عُظمایی دیده‌بودند، همه یک‌دفعه گفتند «الله‌اکبر!» تمام مدینه شد «الله‌اکبر!» از عظمت این‌کاری که غیر منتظره بود. آن‌هایی که خیلی امیرالمؤمنین {{علیه}} را می‌خواستند، گفتند «الحمد لله»: خدا را شکر که ستاره، در خانه امیرالمؤمنین علی {{علیه}} رفت و ما به مقصدمان رسیدیم. سماواتیان [یعنی آسمانی‌ها] گفتند «سبحان‌الله»: منزّه است خدا با این‌کاری که کرد، همه مردم را راضی کرد، هیچ‌کسی نمی‌تواند حرفی بزند. معنی تسبیحات حضرت‌زهرا {{علیها}} این‌است. وقتی خدا خطبه را خواند، آب و نمک را مهریه زهرا {{علیها}} قرار داد. حیات عالَم به‌واسطه مَهرِ زهرا {{علیها}} و نجات بشر به‌واسطه مِهر اوست؛ یعنی کلّ بشر، یک بدهی به زهرای‌عزیز {{علیها}} دارد؛ چون حیاتش به‌واسطه آب است. اگر به حضرت‌زهرا {{علیها}} «اُمّ‌أبیها» می‌گوید؛ یعنی این. اگر آب نباشد، همه خلقت خشک می‌شود. آیا این‌همه رفتی غسل کردی، حواست پیش زهرا {{علیها}} هم هست که این آب، مال حضرت‌زهراست؟! تا حالا کردید که یک دور تسبیح صلوات به روح حضرت‌زهرا {{علیها}} بفرستید؟!  
+
یک‌دفعه مردم دیدند که ستاره‌ای از آسمان نازل‌ شد. ستاره مُدام روی مدینه می‌گردد. همین‌طور می‌گردد و می‌گردد تا تمام اهل‌ مدینه آگاه باشند. می‌آید و در خانه علی‌ بن‌ ابی‌طالب {{علیه}} می‌رود. برای هیچ‌کس این‌طوری نشده، فقط برای حضرت‌ زهراست که همه مردم ببینند؛ یعنی خدا می‌گوید که من در کارهای زهرا {{علیها}} دست دارم. از این‌جا با حضرت‌ زهرا {{علیها}} دشمن شدند و خود را جهنّمی کردند. اهل‌ مدینه که یک‌ چیز عُظمایی دیده‌ بودند، همه یک‌دفعه گفتند {{متمایز|«الله‌اکبر!»}} تمام مدینه شد {{متمایز|«الله‌اکبر!»}} از عظمت این‌ کاری که غیر منتظره بود. آن‌هایی که خیلی امیرالمؤمنین {{علیه}} را می‌خواستند، گفتند {{متمایز|«الحمد لله»}}: خدا را شکر که ستاره، در خانه امیرالمؤمنین علی {{علیه}} رفت و ما به مقصدمان رسیدیم. سماواتیان [یعنی آسمانی‌ها] گفتند {{متمایز|«سبحان‌الله»}}: منزّه است خدا با این‌کاری که کرد، همه مردم را راضی کرد، هیچ‌کسی نمی‌تواند حرفی بزند. معنی تسبیحات حضرت‌ زهرا {{علیها}} این‌ است. وقتی خدا خطبه را خواند، آب و نمک را مهریه زهرا {{علیها}} قرار داد. حیات عالَم به‌ واسطه مَهرِ زهرا {{علیها}} و نجات بشر به‌ واسطه مِهر اوست؛ یعنی کلّ بشر، یک بدهی به زهرای‌ عزیز {{علیها}} دارد؛ چون حیاتش به‌ واسطه آب است. اگر به حضرت‌ زهرا {{علیها}} {{متمایز|«اُمّ‌أبیها»}} می‌گوید؛ یعنی این. اگر آب نباشد، همه خلقت خشک می‌شود. آیا این‌همه رفتی غسل کردی، حواست پیش زهرا {{علیها}} هم هست که این آب، مال حضرت‌ زهراست؟! تا حالا کردید که یک دور تسبیح صلوات به روح حضرت‌ زهرا {{علیها}} بفرستید؟!  
  
وقتی حضرت‌زهرا {{علیها}} به خانه امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌رفت، یک پیراهن نو و یک پیراهن‌کهنه داشت. سائلی آمد و گفت: ای دختر پیامبر! تو داری به خانه بخت می‌روی، من پیراهنم پاره‌پاره است و چیزی ندارم. زهرای‌عزیز {{علیها}} دستور داد و گفت: دور مرا بگیرید! زن‌ها چادرهایشان را دور حضرت گرفتند؛ حضرت پیراهنش را به سائل داد. حالا وقتی پیامبر {{صلی}} به خانه حضرت‌زهرا {{علیها}} آمد، فرمود: زهراجان! مگر نگفتم پیراهن نویت را برای پسر عمّم، علی بپوش، چرا نپوشیدی؟! حضرت فرمود: پدرجان! امرت را اطاعت کردم، امرِ تو، امر خداست، گفتی هر چیزی که خوب است را در راه خدا بِده، من هم آن‌را به سائل دادم. وقتی حضرت‌زهرا {{علیها}} به خانه امیرالمؤمنین {{علیه}} آمد، حضرت‌علی {{علیه}} دید زهرای‌عزیز {{علیها}} دارد های‌های گریه می‌کند! فرمود: زهراجان! برای این‌که در خانه محقّر آمده‌ای، گریه می‌کنی؟! حضرت فرمود: نه علی‌جان! من الآن به این‌جا آمدم، یاد قیامت افتادم که من هم زمانی به آن‌جا منتقل می‌شوم، در پیشگاه اقدس الهی چه‌کنم؟! چه بگویم؟! ببین خانم! شب عروسی به‌فکر ساز و نواز نباش! مگر تو زهرای‌عزیز {{علیها}} را فراموش کرده‌ای؟! خودِ زهرا {{علیها}} قیامت است، خودِ زهرا {{علیها}} شفاعت است، صدها میلیاردها را باید شفاعت کند. حالا ببین زهرای‌عزیز {{علیها}} چه می‌گوید؟! می‌فرماید: علی‌جان! ببخشید حالا شب عروسی‌ام است، یاد قیامت افتادم و گریه کردم. وقتی پیامبر {{صلی}} دست حضرت‌زهرا {{علیها}} را در دست امیرالمؤمنین {{علیه}} گذاشت، به او فرمود: زهراجان! از شوهرت چیزی نخواهی که فراهم‌کردنِ آن برایش امکان نداشته‌باشد. عزیزان من! تمام عالَمِ امکان به‌واسطه ولایت است، خلقت به امر زهرای‌عزیز {{علیها}} است. خانم‌عزیز! این مطلب را برای تو گفته که از شوهرت چیزی نخواهی که فراهم‌کردنش برای او ممکن نیست.  
+
وقتی حضرت‌ زهرا {{علیها}} به خانه امیرالمؤمنین {{علیه}} می‌رفت، یک پیراهن نو و یک پیراهن‌ کهنه داشت. سائلی آمد و گفت: ای دختر پیامبر! تو داری به خانه بخت می‌روی، من پیراهنم پاره‌پاره است و چیزی ندارم. زهرای‌ عزیز {{علیها}} دستور داد و گفت: دور مرا بگیرید! زن‌ها چادرهایشان را دور حضرت گرفتند؛ حضرت پیراهنش را به سائل داد. حالا وقتی پیامبر {{صلی}} به خانه حضرت‌ زهرا {{علیها}} آمد، فرمود: زهراجان! مگر نگفتم پیراهن نویت را برای پسر عمّم، علی بپوش، چرا نپوشیدی؟! حضرت فرمود: پدرجان! امرت را اطاعت کردم، امرِ تو، امر خداست، گفتی هر چیزی که خوب است را در راه خدا بِده، من هم آن‌را به سائل دادم. وقتی حضرت‌ زهرا {{علیها}} به خانه امیرالمؤمنین {{علیه}} آمد، حضرت‌ علی {{علیه}} دید زهرای‌ عزیز {{علیها}} دارد های‌های گریه می‌کند! فرمود: زهراجان! برای این‌که در خانه محقّر آمده‌ای، گریه می‌کنی؟! حضرت فرمود: نه علی‌جان! من الآن به این‌جا آمدم، یاد قیامت افتادم که من هم زمانی به آن‌جا منتقل می‌شوم، در پیشگاه اقدس الهی چه‌کنم؟! چه بگویم؟! ببین خانم! شب عروسی به‌ فکر ساز و نواز نباش! مگر تو زهرای‌ عزیز {{علیها}} را فراموش کرده‌ای؟! خودِ زهرا {{علیها}} قیامت است، خودِ زهرا {{علیها}} شفاعت است، صدها میلیاردها را باید شفاعت کند. حالا ببین زهرای‌ عزیز {{علیها}} چه می‌گوید؟! می‌فرماید: علی‌جان! ببخشید حالا شب عروسی‌ام است، یاد قیامت افتادم و گریه کردم. وقتی پیامبر {{صلی}} دست حضرت‌ زهرا {{علیها}} را در دست امیرالمؤمنین {{علیه}} گذاشت، به او فرمود: زهراجان! از شوهرت چیزی نخواهی که فراهم‌ کردنِ آن برایش امکان نداشته‌ باشد. عزیزان من! تمام عالَمِ امکان به‌ واسطه ولایت است، خلقت به امر زهرای‌ عزیز {{علیها}} است. خانم‌ عزیز! این مطلب را برای تو گفته که از شوهرت چیزی نخواهی که فراهم‌ کردنش برای او ممکن نیست.  
  
خدایا! دخترهایی که این‌ها همسر می‌خواهند، خدایا! به‌حق همسر امیرالمؤمنین، زهرای‌عزیز؛ به‌حق همسر پیغمبر، حضرت‌خدیجه؛ خدایا! برای این جوانان، همسر خوب قسمت کن! برای این دخترها، همسر خوب قسمت کن! خدایا! این‌ها را از تو درخواست می‌کنم، این‌ها به حاجت‌شان برسند. خدایا! حاجت همه‌شان را برآورده کن! {{ارجاع|کتاب [[جامع ولایت]] و کتاب [[حضرت‌زهرا]] و کتاب [[آخرالزمان]] و کتاب [[گنجینه]] و سخنرانی [[حضرت‌خدیجه]] 77 و [[ولایت و تسبیحات حضرت‌زهرا]] 75 و [[مشهد 91؛ حضرت‌زهرا؛ اعتقاد]] و [[احکام حج؛ دعا]] و [[شب‌قدر 82]]}}
+
خدایا! دخترهایی که این‌ها همسر می‌خواهند، خدایا! به‌ حقّ همسر امیرالمؤمنین، زهرای‌ عزیز؛ به‌ حقّ همسر پیغمبر، حضرت‌ خدیجه؛ خدایا! برای این جوانان، همسر خوب قسمت کن! برای این دخترها، همسر خوب قسمت کن! خدایا! این‌ها را از تو درخواست می‌کنم، این‌ها به حاجت‌شان برسند. خدایا! حاجت همه‌شان را برآورده کن! {{ارجاع|کتاب [[جامع ولایت]] و کتاب [[حضرت‌زهرا]] و کتاب [[آخرالزمان]] و کتاب [[گنجینه]] و سخنرانی [[حضرت‌خدیجه]] 77 و [[ولایت و تسبیحات حضرت‌زهرا]] 75 و [[مشهد 91؛ حضرت‌زهرا؛ اعتقاد]] و [[احکام حج؛ دعا]] و [[شب‌قدر 82]]}}
  
 
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
 
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]

نسخهٔ ‏۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۰۹

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة‌ الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌ باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

عقد و ازدواج هیچ‌کدام از ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) تا حتّی رسول‌ الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در عرش‌ مُعلّی بسته نشد؛ اما عقد امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) در عرش‌ مُعلّی به‌ دست پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و ائمه‌ طاهرین (علیهم‌السلام) بسته‌ شد، روح تمام انبیاء در این عقد شرکت کردند؛ خدا می‌خواست برتری به امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بدهد که زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) را به او داد. برای ازدواج ظاهری هیچ‌کدام از ائمه (علیهم‌السلام) ستاره‌ای از آسمان نیامد که در خانه‌اش برود، خدا این زمینه را فراهم کرد که دهان مردم بسته شود و آن‌ها را قانع کند و بگوید: امر علی (علیه‌السلام) و زهرا (علیهاالسلام) با من است. آن‌ها خاکی نیستند و ماورایی‌اند. کار علی (علیه‌السلام) و زهرا (علیهاالسلام) خلقتی است، نه خلقی. همسران بقیه ائمه (علیهم‌السلام) از خلق بودند. این‌که در دنیا هم عقدشان خوانده شد، مثل یک شبیهی است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درست کرد که مردم دیگر حرف نزنند. بدانید این‌ها در ماوراء یک عقد و در بین مردم هم یک عقد دارند. چرا حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) را مثل زن‌های خودتان حساب می‌کنید؟! چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام) می‌خواهند چه‌ کار کنند؟ می‌خواهند مردم‌دار هم باشند، نمی‌خواهند مردم با این‌ها نبرد کنند. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) که از نورِ ولایت خلق شده، باید اتّصال به خودِ ولایت؛ یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) بشود. خدای تبارک و تعالی فرمود: یا محمّد! من اصلاً کفوی از برای زهرا (علیهاالسلام) به‌ غیر از علی (علیه‌السلام) خلق نکردم؛ برای علی (علیه‌السلام) هم کفوی به‌ غیر از زهرا (علیهاالسلام) خلق نکردم؛ زهرا (علیهاالسلام) کفوِ علی (علیه‌السلام) و علی (علیه‌السلام) کفوِ زهراست. جانم به این کلام!

خدا برای هیچ‌کس در این عالم نگفت که من مَلَک می‌فرستم، فقط برای حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) این‌ را گفت. وقتی بزرگان مدینه برای خواستگاری حضرت‌زهرا (علیهاالسلام)، پیش پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمدند، (ببین چقدر نفهم هستند! می‌خواهد هزار شتر سرخ‌مو را مَهر زهرا (علیهاالسلام) کند! می‌خواهد حضرت‌ زهرا همسر و به امرش باشد! پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم صلاح نیست که افشا کند) برای قانع‌ کردن آن‌ها فرمود: اختیار زهرا (علیهاالسلام) با خداست، ازدواج و عقد زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) با خداست. خدا باید همسر زهرا (علیهاالسلام) را حواله دهد. فوراً جبرئیل نازل‌ شد: یا محمّد! حقّ سلامت می‌رساند و می‌فرماید: ای رسول من! ازدواج زهرا (علیهاالسلام) با من است، صیغه عقدش را خودم می‌خوانم. من ستاره‌ای از آسمان به زمین می‌فرستم، این ستاره داخلِ خانه هر کسی رفت، زهرا (علیهاالسلام) همسر اوست. مردم هم قانع شدند و خانه‌هایشان را آب‌پاشی کردند، عطر و گلاب زدند و انفاق کردند، تمام مدینه منتظرند. خدا مَلَکی، که به‌ صورت ستاره زهره بود، را فرستاد. این‌که می‌گوید تو زهره فلک هستی، زیرِ خاک جای تو نیست؛ یعنی زهره سابقه دارد. حالا زهره در خانه علی (علیه‌السلام) آمد، در خانه علی (علیه‌السلام) چه آمد؟ نور تمام خلقت آمد. زهرا (علیهاالسلام) یعنی این! زهرا (علیهاالسلام) نور خداست. ستاره چیست؟! «نورٌ علی نور» می‌شود. نورٌ علی نورش چیست؟ علی (علیه‌السلام) است، نور با نور اتّصال شد! زهرا (علیهاالسلام) با علی (علیه‌السلام) اتّصال شدند.

یک‌دفعه مردم دیدند که ستاره‌ای از آسمان نازل‌ شد. ستاره مُدام روی مدینه می‌گردد. همین‌طور می‌گردد و می‌گردد تا تمام اهل‌ مدینه آگاه باشند. می‌آید و در خانه علی‌ بن‌ ابی‌طالب (علیه‌السلام) می‌رود. برای هیچ‌کس این‌طوری نشده، فقط برای حضرت‌ زهراست که همه مردم ببینند؛ یعنی خدا می‌گوید که من در کارهای زهرا (علیهاالسلام) دست دارم. از این‌جا با حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) دشمن شدند و خود را جهنّمی کردند. اهل‌ مدینه که یک‌ چیز عُظمایی دیده‌ بودند، همه یک‌دفعه گفتند «الله‌اکبر!» تمام مدینه شد «الله‌اکبر!» از عظمت این‌ کاری که غیر منتظره بود. آن‌هایی که خیلی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را می‌خواستند، گفتند «الحمد لله»: خدا را شکر که ستاره، در خانه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) رفت و ما به مقصدمان رسیدیم. سماواتیان [یعنی آسمانی‌ها] گفتند «سبحان‌الله»: منزّه است خدا با این‌کاری که کرد، همه مردم را راضی کرد، هیچ‌کسی نمی‌تواند حرفی بزند. معنی تسبیحات حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) این‌ است. وقتی خدا خطبه را خواند، آب و نمک را مهریه زهرا (علیهاالسلام) قرار داد. حیات عالَم به‌ واسطه مَهرِ زهرا (علیهاالسلام) و نجات بشر به‌ واسطه مِهر اوست؛ یعنی کلّ بشر، یک بدهی به زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) دارد؛ چون حیاتش به‌ واسطه آب است. اگر به حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) «اُمّ‌أبیها» می‌گوید؛ یعنی این. اگر آب نباشد، همه خلقت خشک می‌شود. آیا این‌همه رفتی غسل کردی، حواست پیش زهرا (علیهاالسلام) هم هست که این آب، مال حضرت‌ زهراست؟! تا حالا کردید که یک دور تسبیح صلوات به روح حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) بفرستید؟!

وقتی حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) به خانه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌رفت، یک پیراهن نو و یک پیراهن‌ کهنه داشت. سائلی آمد و گفت: ای دختر پیامبر! تو داری به خانه بخت می‌روی، من پیراهنم پاره‌پاره است و چیزی ندارم. زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) دستور داد و گفت: دور مرا بگیرید! زن‌ها چادرهایشان را دور حضرت گرفتند؛ حضرت پیراهنش را به سائل داد. حالا وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به خانه حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) آمد، فرمود: زهراجان! مگر نگفتم پیراهن نویت را برای پسر عمّم، علی بپوش، چرا نپوشیدی؟! حضرت فرمود: پدرجان! امرت را اطاعت کردم، امرِ تو، امر خداست، گفتی هر چیزی که خوب است را در راه خدا بِده، من هم آن‌را به سائل دادم. وقتی حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) به خانه امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آمد، حضرت‌ علی (علیه‌السلام) دید زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) دارد های‌های گریه می‌کند! فرمود: زهراجان! برای این‌که در خانه محقّر آمده‌ای، گریه می‌کنی؟! حضرت فرمود: نه علی‌جان! من الآن به این‌جا آمدم، یاد قیامت افتادم که من هم زمانی به آن‌جا منتقل می‌شوم، در پیشگاه اقدس الهی چه‌کنم؟! چه بگویم؟! ببین خانم! شب عروسی به‌ فکر ساز و نواز نباش! مگر تو زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) را فراموش کرده‌ای؟! خودِ زهرا (علیهاالسلام) قیامت است، خودِ زهرا (علیهاالسلام) شفاعت است، صدها میلیاردها را باید شفاعت کند. حالا ببین زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) چه می‌گوید؟! می‌فرماید: علی‌جان! ببخشید حالا شب عروسی‌ام است، یاد قیامت افتادم و گریه کردم. وقتی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دست حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) را در دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) گذاشت، به او فرمود: زهراجان! از شوهرت چیزی نخواهی که فراهم‌ کردنِ آن برایش امکان نداشته‌ باشد. عزیزان من! تمام عالَمِ امکان به‌ واسطه ولایت است، خلقت به امر زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) است. خانم‌ عزیز! این مطلب را برای تو گفته که از شوهرت چیزی نخواهی که فراهم‌ کردنش برای او ممکن نیست.

خدایا! دخترهایی که این‌ها همسر می‌خواهند، خدایا! به‌ حقّ همسر امیرالمؤمنین، زهرای‌ عزیز؛ به‌ حقّ همسر پیغمبر، حضرت‌ خدیجه؛ خدایا! برای این جوانان، همسر خوب قسمت کن! برای این دخترها، همسر خوب قسمت کن! خدایا! این‌ها را از تو درخواست می‌کنم، این‌ها به حاجت‌شان برسند. خدایا! حاجت همه‌شان را برآورده کن! [۲]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه