منتخب: عید نوروز: تفاوت بین نسخهها
سطر ۳۲: | سطر ۳۲: | ||
{{یا علی}} | {{یا علی}} | ||
− | + | ==ارجاعات== | |
[[رده: منتخب 1402]] | [[رده: منتخب 1402]] |
نسخهٔ ۱۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۶
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! روز دیگر سال تحویل میشود، خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند! یکی از علماء به او برخورده بود و گفته بود: شما امروز که عید است، درباره آن چه میگویید؟ گفت: من نمیگویم، امام جعفر صادق (علیهالسلام) این عید را تأیید کرده؛ تاحتّی تبریک گفته است. امام تبریک به چه چیزی گفته است؟ آن عالم به حاج شیخ عباس گفت: جمشید این عید را درست کرده است، میگویند: جمشید گبر بوده؛ گفت: درست است که جمشید آنرا درست کرده، امام صادق (علیهالسلام) جمشید را قبول ندارد؛ اما این انفاقهایی که میشود، به مردم لباس داده میشود، کفش داده میشود، خانهها را تمیز میکنند، نظافت میکنند، مردم که با یکدیگر قهرند، صلح میکنند، آمد و رفت میکنند، سر به قوم و خویششان میزنند؛ امام صادق (علیهالسلام) اینها را تأیید کرده؛ چون خیر به مردم میرسد. امام صادق (علیهالسلام) این خیر را تأیید کرده است، این صفات الله جمشید است که به آن پاسخ میدهد؛ تمام اینها روایت خداست. یکوقت میبینی در این یک هفته، مردم به قدر یک سال رضایت خدا را به جا میآورند. این چه عیبی دارد؟ ببین چقدر امام قشنگ گفت که این صفات الله جمشید است؛ پس عزیزان من! وقتیکه سال تحویل میشود، توجّه کنید! [۲]
من وقتی میخواهم این مطلب را بگویم خجالت میکشم؛ چون من که پرونده شما را نمیبینم، از روی پرونده خودم روی شما حساب میکنم و میگویم؛ جسارتاً به رفقای عزیز گفتم که وقتی سال تحویل میشود، از خدا بخواهید:
خدایا! هر چه که در این سالی که گذشت، اگر ما گناه کردیم، معصیت کردیم، تو را به حق پنج نور پاک، ما را ببخش! وارد این سال نو میشویم، ما را جزء معصومین قرار بده؛ یعنی ما را پاک و پاکیزه قرار بده! از سر گناهانمان بگذر! پاداش این، ولایت ما را کامل کن و سالهای سال، ولایتمان کامل باشد.
خدایا! ولایت ما را محافظت کن که مبادا شیطان از دست ما بگیرد. اگر شیطان ولایت را از ما بگیرد، چند جا شرمندهایم: اوّل خدا! پیش تو شرمندهایم، بعد پیش خود ولایت شرمندهایم. بعد روز محشر ما جلوی صدّیقین و ائمه طاهرین (علیهمالسلام) شرمندهایم. خدایا! تو را به حقّ پیامبر، به حقّ امیرالمؤمنین، به حقّ فاطمه زهرا، به حقّ امام حسن و امام حسین، به حقّ اینهایی که تمام خلقت را به واسطهشان خلق کردی، ما را شرمنده وارد محشر نکن! ما را با پرچم ولایت وارد کن!
خدایا! تو را به حقّ این پنج تن، امام زمان (عجلاللهفرجه) را از ما راضی بگردان! امام زمان (عجلاللهفرجه) را از ما خشنود بگردان! خدایا! ما را یاورش قرار بده! خدایا! ما را سرباز امام زمان (عجلاللهفرجه) قرار بده!
خدایا! به حقّ امام زمان، به ما یقین بده! خدایا! به حقّ امام زمان، ما جزء آنهایی نباشیم که پیرو زمان باشیم. اگر در این سال ما پیرو زمان بودیم، بهحق امامزمان، ما را پیرو آقا امامزمان (عجلاللهفرجه) قرار بده!
خدایا! ما میدانیم و یقین داریم که حجّة بن الحسن هست و خواهد آمد، عیدی ما این است که تو به ما عیدی بدهی و دعای ما را مستجاب کنی؛ عیدی ما ولایت باشد.
خدایا! همه چیز به رفقایم دادی، امورشان خیلی به آبرومندی میگذرد؛ خدایا! اوّل عمرشان را زیاد کن! سالهای سال زیر سایه امام زمان (عجلاللهفرجه) باشند.
خدایا! اینقدر یقین به اینها بده که اصلاً هیچ مؤثّری را مؤثّر ندانند. [۳]
عزیزان من! هر چند سال تحویل میشود؛ اما روضهای برای شما میخوانم: سابق که آقا امام حسن (علیهالسلام) و امام حسین (علیهالسلام) در ظاهر بودند، روز عید اهلبیت به دیدنشان میرفتند، مردم هم میآمدند. حالا حضرت زینب (علیهاالسلام) بهامّکلثوم گفت: خواهر! بنیامیّه که برای ما عیدی نگذاشتند، ما که عید نداریم؛ اما بیا به خانه امّالبنین برویم. وقتی رفتند و در را زدند. امّالبنین گفت: کیست که در میزند؟ من که دیگر پسر ندارم، چهار پسرم را کشتند؛ از زمانیکه عباس و عبدالله و فرزندانم شهید شدند، دیگر درِ اینخانه را کسی نزده است! کیست که در میزند؟ وقتی امّالبنین در را باز کرد، دید که زینب (علیهاالسلام) و امّکلثوم هستند. آقا ابوالفضل (علیهالسلام) یک بچّه کوچکی داشت، امّالبنین مشک کوچکی درست کرده بود و گردن او انداخته بود و با آقا ابوالفضل (علیهالسلام) نجوا میکرد. یادش میآمد و میگفت: عزیز من! پدرت رفت آب بیاورد که دستانش را قطع کردند! من باور نمیکردم که فرق پدرت را بشکافند! اما یقین کردم که عباس (علیهالسلام) دست نداشت تا حمایت کند؛ وگرنه چهکسی میتوانست به فرق پسرم عمود آهنین بزند؟ آنجا عزاخانه شد، زینب و امّکلثوم و امّالبنین گریه میکردند و مرتّب میگفتند ابوالفضل! برادر!
شما رفقا! باید همیشه با اینها نجوا کنید و امروز که روز عید است، از نمک امام حسین (علیهالسلام) هم بچشید! همیشه در ظاهر در فرح نباشید و حقّ امام حسین (علیهالسلام) و آقا ابوالفضل (علیهالسلام) را یک ذرّه عملی کرده باشید؛ بگویید: حسینجان! ابوالفضلجان! هر چند امروز عید است؛ اما تو را فراموش نکردیم! [۴]
ارجاعات
- ↑ ارکان 82 (دقیقه 26 و 57) و عیدی ما ولایت 76
- ↑ ارکان 82 و تفکر یا عمود نور 78
- ↑ عیدی ما ولایت 76
- ↑ ارکان 82 و کتاب حر و تفکر یا عمود نور 78