منتخب: اخلاق در خانواده 13: تفاوت بین نسخهها
جز (جایگزینی متن - '{{یا علی}}' به '{{یا علی}}<section end="گفتار متقی" />') |
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1402' به 'رده: منتخب') |
||
سطر ۲۳: | سطر ۲۳: | ||
{{یا علی}}<section end="گفتار متقی" /> | {{یا علی}}<section end="گفتار متقی" /> | ||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
− | [[رده: منتخب | + | [[رده: منتخب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۴
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
ای دختر عزیز! چرا حرف مادرت را نمیشنوی؟! چرا حرف پدرت را نمیشنوی؟! نگاه به درست نکن! بیا خودت را خدشهدار نکن! همینطور که آن خانمی که شوهر دارد، عکسبرداری از همسرش میکند، همسرش هم از آن خانم عکسبرداری میکند؛ کسانیکه پسر دارند، از تو عکسبرداری میکنند. چطور عکسبرداری میکنند؟ مادرش در مجلس است، به تو برخورد پیدا کرده، میگوید: فلانی یک دختر دارد، قدری حیائش کم است، دیدم به مادرش برگشت، دیدم پایش را جلوی مادرش دراز کرده بود، دیدم به حرف پدر و مادرش نیست! تو خودت را ارزان میکنی! نگاه به قدرت خودت نکن! جسارت میشود اگر هم یک پسری بیاید و با تو ازدواج کند، به واسطه جمالت است؛ نه به واسطه کمالت. یک قدری که گذشت رهایت میکند، طلاقت میدهد، جمالت را میگیرد نه کمالت را.
دختر عزیز! بیا کمال پیدا کن! بیا به حرف مادرت برو! اگر گفت خانه همسایه نرو! به حرفش گوش بده! اگر گفت زود بیا! به حرفش گوش بده! اگر گفت در خیابان میروی نخند! به حرفش گوش بده! اگر لباسی شایسته تو نیست، مثل این لباسها که الآن در آمده، برایت نخرید، ممنونش هم باش! دختر باکره آن یک حرفی است، تو باید آبرویت هم باکره باشد، هیکلت باکره باشد. [۲]
ای دختر عزیز! باید قدردانی کنی، پدر داری که خوراک و پوشاک تو را تأمین میکند، تو را به مدرسه میبرد، سوار ماشینت میکند. اگر کفران کنی، خدا او را از تو میگیرد. وقتی گرفت، چه کار میکنی؟! بیا حرف بشنو! شکر پدرت را بکن! شکر نعمت همسرت را بکن! شکر نعمت برادرت را بکن! دارند تأمینت میکنند. چرا کفران میکنی؟! تو باید شب و روز شکر پدرت را بکنی، خدا هم نعمت برایت گذاشته، هم نوکر! این نوکرت است که میرود با زحمت و عرق جبین پیدا میکند. دختر خانم! باد به دماغت نَینداز! خدا او را معیّن کرده، چرا امر را اطاعت نمیکنی؟ چرا با امر داری مبارزه میکنی؟! بترس از خدا! اینجوری که نیست دنیا! آن پیرزن را ببین! الآن چه جور شده؟! او از تو ماهرُوتر بوده! حالا قدش خمیده شده! دندانش هم اینجوری شده! تو هم یک همچین روزگاری داری!
جوانان عزیز! شما پدر دارید که تأمینتان میکند تا بروید درس بخوانید، وقتتان را بیخودی تلف نکنید تا به جایی برسید. شکر کنید خدا را، امر را اطاعت کنید! خدا میداند چند نفر بودند، اینها موقع تعطیلی مدارس عمله بنّایی میرفتند، تا موقع درس خواندن دو سه شاهی پول داشته باشند. کجا تو میتوانی بروی عمله بنّایی کنی؟! تو الآن پدرت بالای سرت است، شکر این نعمت را بکن! چه کسی او را به تو داده؟! خدا داده، تشکّر از خدا بکن! شکر خدا را به جا بیاور! چرا طغیان میکنی؟! [۳]
جوان عزیز! نگو من زن نمیگیرم، یا اینکه در روایت میگوید بچّههای آخرالزّمان نمیدانم از مار بدترند، از سگ بدترند! تو نیستی، آن کسی است که دین ندارد، آن کسی است که این حرفها را میگوید و عمل نمیکند؛ شعار توی مردم میدهد. روایت داریم، حضرت میفرماید: ناقص است آن جوانی که زن ندارد؛ یا اینکه میفرماید: آدمِ با زن، نمازش هر رکعتش هفتاد رکعت است.
بعضی جوانها میگویند باید اینجور بشود تا من زن بگیرم! مگر تو خودت میخواهی این کار را بکنی؟! تو حساب کن که آقایت چه داشته؟! من چه داشتم؟! زن یک روزی دارد، اتّفاقاً روایتش را بگویم، قبول کنید. شخصی خدمت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) یا رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) آمد، گفت: خواب دیدم که خانهام پنج تا ناودان دارد، از چهارتایش آب میآید، از یکی نمیآید. گفت: دختر شوهر دادی؟! گفت: بله! گفت: رفت آنجا. تو منّت سر دخترت نگذار، منّت سر پسرت نگذار، به واسطه او به تو میدهد. [۴]