منتخب: امام جواد: تفاوت بین نسخهها
(تمیزکاری متن و اصلاح نیم فاصله) |
|||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
صفاتاللهی که خدا از آن حمایت میکند، رفع حاجت برادر مؤمن است. شخصی خدمت جوادالائمه {{علیه}} آمد و پرسید: یابنرسولالله! ارزش زیارت قبر پدر شما چقدر است؟ امام فرمود: از هفتاد حجّ و هفتاد عمره بالاتر است. بعد عرض کرد: آیا کاری بالاتر از زیارت قبر پدرتان هست؟ فرمود: آری! برآوردن یک حاجت برادر مؤمن. رفع حاجت برادر مؤمن ایناست که کاری دارد برایش انجام دهی یا اینکه پولی به او بدهی. رفع حاجت از زیارت امام بالاتر است و بیشتر به تو اجر میدهد، آن امر به تو اجر میدهد. توجه میکنید من چه میگویم؟ به آن کاری که کردی، به تولیدِ تو اجر میدهد. تولیدِ تو ایناست که فقر یک بندهخدا را خاموش کردی. زیارت امام، زیارت است؛ اما رفع حاجت مؤمن، امر ولایت و صفات خداست؛ صفات امام است که برادر دینیات را از فقر نجات دهی. زیارت امامرضا {{علیه}} هم که میروی، باید صفات ببری نه خودت را، چشم و دست و پای شما، تا حتی درونت صفات ببرد؛ امامرضا {{علیه}} از درون شما خبر دارد. آیا ما صفات میبریم یا خودمان را میبریم؟ همانجا هم که هستی، چند خیال داری! حرف و خواهشهایی که داری میکنی، از روی نفس خودت میکنی! {{ارجاع|کتاب [[جامع ولایت]] و سخنرانی [[هدایت با خداست نه با خلق]] 81 و [[صفاتالله]] مشهد 82}} | صفاتاللهی که خدا از آن حمایت میکند، رفع حاجت برادر مؤمن است. شخصی خدمت جوادالائمه {{علیه}} آمد و پرسید: یابنرسولالله! ارزش زیارت قبر پدر شما چقدر است؟ امام فرمود: از هفتاد حجّ و هفتاد عمره بالاتر است. بعد عرض کرد: آیا کاری بالاتر از زیارت قبر پدرتان هست؟ فرمود: آری! برآوردن یک حاجت برادر مؤمن. رفع حاجت برادر مؤمن ایناست که کاری دارد برایش انجام دهی یا اینکه پولی به او بدهی. رفع حاجت از زیارت امام بالاتر است و بیشتر به تو اجر میدهد، آن امر به تو اجر میدهد. توجه میکنید من چه میگویم؟ به آن کاری که کردی، به تولیدِ تو اجر میدهد. تولیدِ تو ایناست که فقر یک بندهخدا را خاموش کردی. زیارت امام، زیارت است؛ اما رفع حاجت مؤمن، امر ولایت و صفات خداست؛ صفات امام است که برادر دینیات را از فقر نجات دهی. زیارت امامرضا {{علیه}} هم که میروی، باید صفات ببری نه خودت را، چشم و دست و پای شما، تا حتی درونت صفات ببرد؛ امامرضا {{علیه}} از درون شما خبر دارد. آیا ما صفات میبریم یا خودمان را میبریم؟ همانجا هم که هستی، چند خیال داری! حرف و خواهشهایی که داری میکنی، از روی نفس خودت میکنی! {{ارجاع|کتاب [[جامع ولایت]] و سخنرانی [[هدایت با خداست نه با خلق]] 81 و [[صفاتالله]] مشهد 82}} | ||
− | وقتی آقا امامرضا {{علیه}} به طوس تشریف بردند، عدهای بودند که دور جوادالائمه {{علیه}} میآمدند. خانه آقا امامرضا {{علیه}}، دو تا درب داشت: یکی بابالصغیر، دیگری بابالکبیر. فقرا در بابالکبیر جمع میشدند؛ اما این عده جوادالائمه {{علیه}} را از بابالصغیر میبردند. آقا علیبنموسیالرضا {{علیه}} به جوادالائمه {{علیه}} نوشت: شنیدهام تو را از بابالصغیر میبرند، از بابالکبیر برو. خزینه خدا تهی نیست، به قوم و خویشانت، آنهایی که نزدیک هستند، اینقدر پول بده! به آنهایی که دور هستند، اینقدر پول بده! به همسایههایت اینقدر پول بده! به رفقایت هم اینقدر پول بده! امام، رفقا را هم جزء قوم و خویشها آورد. ببینید اینها دستور است که به ما دادهاند. من نمیگویم مقدسگری کن و برو مالت را بده! دستور را عمل کن. آخر تو چطور خوابت میبرد؟! یک | + | وقتی آقا امامرضا {{علیه}} به طوس تشریف بردند، عدهای بودند که دور جوادالائمه {{علیه}} میآمدند. خانه آقا امامرضا {{علیه}}، دو تا درب داشت: یکی بابالصغیر، دیگری بابالکبیر. فقرا در بابالکبیر جمع میشدند؛ اما این عده جوادالائمه {{علیه}} را از بابالصغیر میبردند. آقا علیبنموسیالرضا {{علیه}} به جوادالائمه {{علیه}} نوشت: شنیدهام تو را از بابالصغیر میبرند، از بابالکبیر برو. خزینه خدا تهی نیست، به قوم و خویشانت، آنهایی که نزدیک هستند، اینقدر پول بده! به آنهایی که دور هستند، اینقدر پول بده! به همسایههایت اینقدر پول بده! به رفقایت هم اینقدر پول بده! امام، رفقا را هم جزء قوم و خویشها آورد. ببینید اینها دستور است که به ما دادهاند. من نمیگویم مقدسگری کن و برو مالت را بده! دستور را عمل کن. آخر تو چطور خوابت میبرد؟! یک خانه داری، چهکارش میکنی؟! شما برای آبرویت یکخانه بساز؛ البته خوب بساز. من بعضیوقتها به رفقا میگویم: خانه که میخواهید بسازید، اول زیرزمین بسازید. چرا؟ با این زیرزمین، خانهات محفوظ دارد. خانه بساز، مطابق شأنت است. شما نمیتوانید در یکخانه خشتی و گِلی بروید. تو باید خانهات خوب باشد، ماشین داشتهباشی، وسایل زندگی داشتهباشی، حرف من همهاش سرِ حرام است؛ یعنی قانع باش. امروز من گفتم عدهای هستند که در این دنیا خوش هستند. آنها کسانی هستند که قانع و راضی باشند و جزء وِلای ائمهطاهرین {{علیهم}} باشند؛ یعنی امرشان را اطاعت کنند. اینها خوش هستند، مابقی خوش نیستند، خیال میکنند که خوش هستند. {{ارجاع|[[ناراحتی از حرف خلق]] (کوثر) 74}} |
چرا امیرالمؤمنین علی {{علیه}} در اینخانه میآید؟ چرا حضرتزهرا {{علیها}} میآید؟ چرا جوادالائمه {{علیه}} میآید؟ چرا ائمهطاهرین {{علیهم}} اینجا میآیند؟ آیا محض من میآیند؟ من یک پسر رعیت بدبخت بیچاره بیسواد هستم. محض این حرفها که زده میشود میآیند؛ یا شما میزنید، یا من میزنم، اینها میآیند و استقبال میکنند. الحمد لله در قم یک جلسهای است که حرف ما را میزند. به تمام آیات قرآن! امیرالمؤمنین {{علیه}} آمد و به پسرم گفت: علی! امیرالمؤمنین علی {{علیه}} خانه هیچکس در قم نرفته، فقط خانه پدر تو آمدهاست. شما قدردانی کنید! این حرفها را به همهکس نزنید؛ آنوقت میگویند: فلانی، جادوگر است که این حرفها را میزند؛ میخواهد شما را گول بزند؛ چون آن کسیکه این مطلب را میگوید، ولایت ندارد؛ ولایت جاذبه دارد. ببین، آهنربا هیچچیز را نمیگیرد، فقط آهن را میگیرد. دل ولایتی هم ولایت را میگیرد. {{ارجاع|[[مشهد 94 - شب دوم، روضه]]}} | چرا امیرالمؤمنین علی {{علیه}} در اینخانه میآید؟ چرا حضرتزهرا {{علیها}} میآید؟ چرا جوادالائمه {{علیه}} میآید؟ چرا ائمهطاهرین {{علیهم}} اینجا میآیند؟ آیا محض من میآیند؟ من یک پسر رعیت بدبخت بیچاره بیسواد هستم. محض این حرفها که زده میشود میآیند؛ یا شما میزنید، یا من میزنم، اینها میآیند و استقبال میکنند. الحمد لله در قم یک جلسهای است که حرف ما را میزند. به تمام آیات قرآن! امیرالمؤمنین {{علیه}} آمد و به پسرم گفت: علی! امیرالمؤمنین علی {{علیه}} خانه هیچکس در قم نرفته، فقط خانه پدر تو آمدهاست. شما قدردانی کنید! این حرفها را به همهکس نزنید؛ آنوقت میگویند: فلانی، جادوگر است که این حرفها را میزند؛ میخواهد شما را گول بزند؛ چون آن کسیکه این مطلب را میگوید، ولایت ندارد؛ ولایت جاذبه دارد. ببین، آهنربا هیچچیز را نمیگیرد، فقط آهن را میگیرد. دل ولایتی هم ولایت را میگیرد. {{ارجاع|[[مشهد 94 - شب دوم، روضه]]}} |
نسخهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۲:۰۲
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرتزهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشتهباشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی [۱]
صفاتاللهی که خدا از آن حمایت میکند، رفع حاجت برادر مؤمن است. شخصی خدمت جوادالائمه (علیهالسلام) آمد و پرسید: یابنرسولالله! ارزش زیارت قبر پدر شما چقدر است؟ امام فرمود: از هفتاد حجّ و هفتاد عمره بالاتر است. بعد عرض کرد: آیا کاری بالاتر از زیارت قبر پدرتان هست؟ فرمود: آری! برآوردن یک حاجت برادر مؤمن. رفع حاجت برادر مؤمن ایناست که کاری دارد برایش انجام دهی یا اینکه پولی به او بدهی. رفع حاجت از زیارت امام بالاتر است و بیشتر به تو اجر میدهد، آن امر به تو اجر میدهد. توجه میکنید من چه میگویم؟ به آن کاری که کردی، به تولیدِ تو اجر میدهد. تولیدِ تو ایناست که فقر یک بندهخدا را خاموش کردی. زیارت امام، زیارت است؛ اما رفع حاجت مؤمن، امر ولایت و صفات خداست؛ صفات امام است که برادر دینیات را از فقر نجات دهی. زیارت امامرضا (علیهالسلام) هم که میروی، باید صفات ببری نه خودت را، چشم و دست و پای شما، تا حتی درونت صفات ببرد؛ امامرضا (علیهالسلام) از درون شما خبر دارد. آیا ما صفات میبریم یا خودمان را میبریم؟ همانجا هم که هستی، چند خیال داری! حرف و خواهشهایی که داری میکنی، از روی نفس خودت میکنی! [۲]
وقتی آقا امامرضا (علیهالسلام) به طوس تشریف بردند، عدهای بودند که دور جوادالائمه (علیهالسلام) میآمدند. خانه آقا امامرضا (علیهالسلام)، دو تا درب داشت: یکی بابالصغیر، دیگری بابالکبیر. فقرا در بابالکبیر جمع میشدند؛ اما این عده جوادالائمه (علیهالسلام) را از بابالصغیر میبردند. آقا علیبنموسیالرضا (علیهالسلام) به جوادالائمه (علیهالسلام) نوشت: شنیدهام تو را از بابالصغیر میبرند، از بابالکبیر برو. خزینه خدا تهی نیست، به قوم و خویشانت، آنهایی که نزدیک هستند، اینقدر پول بده! به آنهایی که دور هستند، اینقدر پول بده! به همسایههایت اینقدر پول بده! به رفقایت هم اینقدر پول بده! امام، رفقا را هم جزء قوم و خویشها آورد. ببینید اینها دستور است که به ما دادهاند. من نمیگویم مقدسگری کن و برو مالت را بده! دستور را عمل کن. آخر تو چطور خوابت میبرد؟! یک خانه داری، چهکارش میکنی؟! شما برای آبرویت یکخانه بساز؛ البته خوب بساز. من بعضیوقتها به رفقا میگویم: خانه که میخواهید بسازید، اول زیرزمین بسازید. چرا؟ با این زیرزمین، خانهات محفوظ دارد. خانه بساز، مطابق شأنت است. شما نمیتوانید در یکخانه خشتی و گِلی بروید. تو باید خانهات خوب باشد، ماشین داشتهباشی، وسایل زندگی داشتهباشی، حرف من همهاش سرِ حرام است؛ یعنی قانع باش. امروز من گفتم عدهای هستند که در این دنیا خوش هستند. آنها کسانی هستند که قانع و راضی باشند و جزء وِلای ائمهطاهرین (علیهمالسلام) باشند؛ یعنی امرشان را اطاعت کنند. اینها خوش هستند، مابقی خوش نیستند، خیال میکنند که خوش هستند. [۳]
چرا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در اینخانه میآید؟ چرا حضرتزهرا (علیهاالسلام) میآید؟ چرا جوادالائمه (علیهالسلام) میآید؟ چرا ائمهطاهرین (علیهمالسلام) اینجا میآیند؟ آیا محض من میآیند؟ من یک پسر رعیت بدبخت بیچاره بیسواد هستم. محض این حرفها که زده میشود میآیند؛ یا شما میزنید، یا من میزنم، اینها میآیند و استقبال میکنند. الحمد لله در قم یک جلسهای است که حرف ما را میزند. به تمام آیات قرآن! امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آمد و به پسرم گفت: علی! امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) خانه هیچکس در قم نرفته، فقط خانه پدر تو آمدهاست. شما قدردانی کنید! این حرفها را به همهکس نزنید؛ آنوقت میگویند: فلانی، جادوگر است که این حرفها را میزند؛ میخواهد شما را گول بزند؛ چون آن کسیکه این مطلب را میگوید، ولایت ندارد؛ ولایت جاذبه دارد. ببین، آهنربا هیچچیز را نمیگیرد، فقط آهن را میگیرد. دل ولایتی هم ولایت را میگیرد. [۴]
- ↑ هدایت با خداست نه با خلق 81 (دقیقه 21) و صفاتالله 82 (دقیقه 19 و 20) و ناراحتی از حرف خلق (کوثر) 74 (دقیقه 59) و مشهد 94 - شب دوم، روضه (دقیقه 24)
- ↑ کتاب جامع ولایت و سخنرانی هدایت با خداست نه با خلق 81 و صفاتالله مشهد 82
- ↑ ناراحتی از حرف خلق (کوثر) 74
- ↑ مشهد 94 - شب دوم، روضه