منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 18: تفاوت بین نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1402' به 'رده: منتخب') |
|||
سطر ۴۸: | سطر ۴۸: | ||
<section end="گفتار متقی" /> | <section end="گفتار متقی" /> | ||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
− | [[رده: منتخب | + | [[رده: منتخب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۰۶
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
در روایت نگفته شما زیارت عبدالعظیم حسنی بروی، ثواب زیارت دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) را به تو میدهد، نگفته زیارت حضرت معصومه (علیهاالسلام) بروی، زیارت دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) دارد؛ گفته بهشت بر تو واجب میشود؛ اما میگوید: یک مؤمن را بروی زیارت کنی، ثواب زیارت دوازده امام، چهارده معصوم (علیهمالسلام) را به تو میدهد. من میگویم: باباجان! عزیز من! این چه آدمی است؟ این کسی است که از وجودش نجوا میریزد. ما به کسی کار نداریم. عزیزان من! ما باید متوجّه باشیم. چرا میگوید اگر خودت را شناختی، خدا را شناختی؟ نجوا یعنی این؛ شما اینقدر مُعظم [بزرگ] هستید؛ اما مُعظمیِ خودت را باید در مقابل امر خدا، در مقابل نجوای خدا خُرد کنی.
عزیز من! همینطور که شما خودتان را در اختیار ائمه (علیهمالسلام) گذاشتید، آنها هم خودشان را در اختیار شما میگذارند. نمیخواهم شما را ناراحت کنم. حضرت زهرا (علیهاالسلام) هم روز قیامت همین را میخواهد، همینطور که من خواستم و سر امام حسین (علیهالسلام) را در اختیارم گذاشت؛ حضرت میفرماید: خدا! میخواهم بچّهام را، امام حسین (علیهالسلام) را ببینم. زهراجان! تو طاقت نداری. زهرا (علیهاالسلام) مقصد دارد. رفقای عزیز، اسمتان را اینطوری میکنید، بفهمید زهرا (علیهاالسلام) یعنی چه؟ حالا میگوید: نگاه کن در صحنه محشر، امام حسین (علیهالسلام) را میبیند؛ حسین (علیهالسلام)، سر ندارد. زهرا (علیهاالسلام) صیحهای میزند و غَش میکند.
حالا زهرای عزیز (علیهاالسلام) در ظاهر به هوش نمیآید، زهرا (علیهاالسلام) مقصد دارد. فریاد میکشد: زهراجان! چه میخواهی؟ شفاعت امّت پدرم را میخواهم. میگوید میخواهم آنها که به حسینِ من خدمت کردند را شفاعت کنم. اینها گنهکارند، شاید همه اینها را در محشر شفاعت میکند. ببین زهرا (علیهاالسلام) چه میگوید؟ باباجان! عزیزان من! بیایید خودتان را در اختیار ائمه (علیهمالسلام) بگذارید، تا آنها هم خودشان را در اختیار شما بگذارند. عزیز من! کجا میروی؟ فدایتان بشوم، اینکه چیزی نیست؛ از این بالاتر است. تو راست بگو من امام حسین (علیهالسلام) را میخواهم، راست بگو میخواهم آن منظره را ببینم. آخر، آن منظره را که دیدی، دیگر نگاه به جایی نمیکنی. والله، ما پیش نرفتیم، خیال میکنیم پیش رفتیم. پیشرفته آن است که تمام محبّت دنیا را از دلش بیرون کند؛ فقط و فقط در تمام گلولههای خونش محبّت اینها باشد. شما جزء آنها میشوید. [۲]
رفقای عزیز! گفتیم که عاشورا ما تجدید بیعت کنیم، بگوییم: حسینجان! یک سال است تو گفتی عاشوراست؛ اما یک عاشورایی داریم که به عرض سال، آن خون تو، آن زحمتهای تو به وجود میآید. ما باید بگوییم: حسینجان! ما آمدیم تجدید کنیم؛ یعنی حسینجان! ما از کسانی نبودیم که برویم خلقپرست بشویم، ما از کسانی نبودیم که دنبال ساز و آواز و لهو و لعب برویم، ما از کسانی بودیم که امرت را اطاعت کردیم، امرت وجود مبارک امام زمانِ ماست. ما همینطور که شهدای کربلا امرت را اطاعت کردند، ما هم اطاعت کردیم؛ اما حسینجان! میخواهیم حالا نگهمان داری که ما همینطور باشیم.
عاشورا تجدید بیعت است، نه اینکه خب حالا سینه بزن و این کارها را بکن؛ اما باطنت باید تجدید کنی که حسینجان! إنشاءالله ما را نگهدار تا سال دیگر باز همینطور باشیم، مبادا دین ما طعمه شیطان شود.
مبادا ما از امر تو خارج بشویم، مبادا از امر وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) خارج بشویم. قربانتان بروم، شما باید خلاصه زیارت عاشورا را بخوانید و این طرز با امام حسین (علیهالسلام) صحبت کنید! والله، امام حسین (علیهالسلام) جوابتان را میدهد. [۳]
خدایا! عاقبتتان را به خیر کن!
خدایا! ما را بیامرز!
خدایا! تو را به حقّ امام حسین قسمت میدهم، عشق و محبّت امام حسین (علیهالسلام) را در قلب و جان ما تزریق کن!
خدایا! هر محبّتی به دل این حضّار مجلس است، به غیر از محبّت خودت و اینها بیرون کن!
خدایا! ما را با اینها محشور کن!
خدایا! تو را به حقّ امام زمان قسمت میدهم، ما را بیامرز!
خدایا! من از زبان حضّار مجلس میگویم: خدایا! ما با امام حسین (علیهالسلام) تجدید میکنیم، دست به دست امام حسین (علیهالسلام) میدهیم. امام زمان! شاهد باش! ما دست به دست دادیم که دیگر امام حسین (علیهالسلام) را، امرش را اطاعت کنیم! ما دیگر گناه نکنیم! ما از حسین (علیهالسلام) و بچّههایش جدا نشویم! ما همیشه با عشق اینها باشیم نه با عشق گناه!
خدایا! یا امام زمان! تو را به حقّ جدّت حسین، ما را قبول کن! ما را در خانهات راه بده!
خدایا! والله، من قسم میخورم، روح این حضّار را میبینم، اینها عمداً گناه نمیکنند؛ اما گناهانشان را بیامرز! ما، اینها از این عاشورا بیگناه باشند.
خدایا! حالا توفیق بده دیگر هم گناه نکنیم! [۴]