منتخب: داستان متقی: تفاوت بین نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1402' به 'رده: منتخب') |
|||
(یک نسخهٔ میانیِ همین کاربر نمایش داده نشده است) | |||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
من باور کردم که این بهشت و جنّاتِ با عظمت، مقصد خدا نیست، نعمت خداست؛ همه اینها را برای انسان کامل خلق کرده. حالا چطور کامل شویم؟ با ولایت و توحید کامل میشویم. حساب کردم که خلق، دنیا، پول، عشق و علاقه بیخودی، تلویزیون و ویدیو باعث میشود که انسان سقوط کند؛ والله، به قلّه ولایت نمیرسد. تمام اینها را پاک کردم، تا به قلّه ولایت رسیدم. تمام اینها مشابه است و به خدا احتیاج دارد، بهشت یک دعوتخانه است. والله، بالله، بهدینم، اگر کسی آرزوی بهشت کند، به این عنوان که حوریه به او بدهند و خوش باشد، به ولایت توهین کرده؛ یعنی ولایت را نشناخته است. شناخت ولایت این است: ما بهشت برویم که زیر سایه ائمه {{علیهم}} باشیم. اصلاً بهشت و فردوسِ بیعلی {{علیه}} زشت است؛ من زشتیاش را دارم میبینم. چرا؟ بهشت و جنّات به نور درخت طوبی خلق شدهاند؛ یعنی ولایت مافوق اینهاست. مافوق ولایت، فقط خداست؛ چون خدا یک مقصد دارد، مقصدش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است. | من باور کردم که این بهشت و جنّاتِ با عظمت، مقصد خدا نیست، نعمت خداست؛ همه اینها را برای انسان کامل خلق کرده. حالا چطور کامل شویم؟ با ولایت و توحید کامل میشویم. حساب کردم که خلق، دنیا، پول، عشق و علاقه بیخودی، تلویزیون و ویدیو باعث میشود که انسان سقوط کند؛ والله، به قلّه ولایت نمیرسد. تمام اینها را پاک کردم، تا به قلّه ولایت رسیدم. تمام اینها مشابه است و به خدا احتیاج دارد، بهشت یک دعوتخانه است. والله، بالله، بهدینم، اگر کسی آرزوی بهشت کند، به این عنوان که حوریه به او بدهند و خوش باشد، به ولایت توهین کرده؛ یعنی ولایت را نشناخته است. شناخت ولایت این است: ما بهشت برویم که زیر سایه ائمه {{علیهم}} باشیم. اصلاً بهشت و فردوسِ بیعلی {{علیه}} زشت است؛ من زشتیاش را دارم میبینم. چرا؟ بهشت و جنّات به نور درخت طوبی خلق شدهاند؛ یعنی ولایت مافوق اینهاست. مافوق ولایت، فقط خداست؛ چون خدا یک مقصد دارد، مقصدش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است. | ||
− | اگر امیرالمؤمنین {{علیه}} در قلبتان جلوه کند، تمام اینها، تا حتّی بهشتش ظلمت است، نه این ظلمتی که من و شما حساب کردیم، در مقابلِ اصل ولایت، ظلمت است؛ یعنی اگر واقعاً ولایت را بخواهی، باید او بهشت و جنّات را به تو عطا کند. این خلقت را که میبینید، خدا از همه خلقتش یک نتیجه دارد و آن {{ | + | اگر امیرالمؤمنین {{علیه}} در قلبتان جلوه کند، تمام اینها، تا حتّی بهشتش ظلمت است، نه این ظلمتی که من و شما حساب کردیم، در مقابلِ اصل ولایت، ظلمت است؛ یعنی اگر واقعاً ولایت را بخواهی، باید او بهشت و جنّات را به تو عطا کند. این خلقت را که میبینید، خدا از همه خلقتش یک نتیجه دارد و آن {{متمایز|«علی بن أبیطالب»}} {{علیه}} است. به روح تمام انبیاء، دارم میبینم و این حرف را میزنم؛ هر خلقی، هر خلقتی را که دیدم، علی {{علیه}} در آن است؛ یعنی ای عالم! ای اهل دنیا! ای اهل تسنّن! ای اهل کتاب! ای کسانیکه بعد از رسول الله {{صلی}} امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را تنها گذاشتید! ای خلفاء! ای نوح! ای سلیمان! ای ابراهیم که در آخرالزّمان تو را حجّت خدا خواندند! ای جبرائیل که تا {{آیه|قاب قوسین أو أدنی|سوره=۵۳|آیه=۹}} بیشتر نتوانستی بروی! ای مکّه! ای عرش! ای جنّ! ای إنس! بدانید و آگاه باشید که خدا در تمام خلقتش یک نتیجه دارد و آنهم {{متمایز|«علی بن أبیطالب»}} {{علیه}} است. |
من ولایت امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را هنوز حرفش را نزدهام، ما داریم تمرین ولایت میکنیم، آن مقداری را برای شما میگویم که علی {{علیه}} را با خلق فرق بگذارید و دنبال خلق نروید و بهشت بروید! بیشتر از آن نمیتوانم بگویم؛ چون کشش ندارید. توان دارم و بیتوانم؛ کسی را سراغ ندارم که توانش را صرف مقصدم؛ یعنی ولایت امیرالمؤمنین {{علیه}} کند. فقط از شما میخواهم از من بپذیرید که امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است و فاطمه زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. نه که امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را با ممکنات بتوان مقایسه کرد، علی {{علیه}} مافوق تمام خلقت است. امیرالمؤمنین علی {{علیه}} موجود نیست، وجود است. {{روایت|«بِوُجودِهِ وُجود»}}، امیرالمؤمنین {{علیه}} وجود خلقکُن است. علی {{علیه}} مانند ندارد، آنچه خدا خلقت دارد، مثل علی {{علیه}} نیست. تمام کُون و مکان خدا، امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است؛ یعنی آنچه هست خلق است؛ اما علی {{علیه}} خلق نیست. {{ارجاع|کتاب [[جامع ولایت]] و سخنرانی [[هدایت با خداست نه با خلق]] 81}} | من ولایت امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را هنوز حرفش را نزدهام، ما داریم تمرین ولایت میکنیم، آن مقداری را برای شما میگویم که علی {{علیه}} را با خلق فرق بگذارید و دنبال خلق نروید و بهشت بروید! بیشتر از آن نمیتوانم بگویم؛ چون کشش ندارید. توان دارم و بیتوانم؛ کسی را سراغ ندارم که توانش را صرف مقصدم؛ یعنی ولایت امیرالمؤمنین {{علیه}} کند. فقط از شما میخواهم از من بپذیرید که امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است و فاطمه زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. نه که امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را با ممکنات بتوان مقایسه کرد، علی {{علیه}} مافوق تمام خلقت است. امیرالمؤمنین علی {{علیه}} موجود نیست، وجود است. {{روایت|«بِوُجودِهِ وُجود»}}، امیرالمؤمنین {{علیه}} وجود خلقکُن است. علی {{علیه}} مانند ندارد، آنچه خدا خلقت دارد، مثل علی {{علیه}} نیست. تمام کُون و مکان خدا، امیرالمؤمنین علی {{علیه}} است؛ یعنی آنچه هست خلق است؛ اما علی {{علیه}} خلق نیست. {{ارجاع|کتاب [[جامع ولایت]] و سخنرانی [[هدایت با خداست نه با خلق]] 81}} | ||
سطر ۲۸: | سطر ۲۸: | ||
{{یا علی}} | {{یا علی}} | ||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
− | [[رده: منتخب | + | [[رده: منتخب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۷
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
رفقای عزیز! میخواهم داستانم را برای شما بگویم. من حساب کردم که روزی شخصی پیش پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آمد و گفت: یا محمّد! من از طرف قومم آمدهام؛ یک کلام مختصری به ما بگو تا هدایت شویم. حضرت فرمود: یک «لا إله إلّا الله» بگویی، هدایت هستی! این مرد بیرون آمد و خوشحال بود، در راه به عمر برخورد؛ تا به او گفت، عمر توی گوشش زد. این مرد هم با گریه خدمت رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) رفت و گفت: عمر مرا زده، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به عمر گفت: مگر این مرد به تو نگفت که من این کلام را به او گفتهام؟ عمر گفت: آقاجان من! به یک کلامی که «لا إله إلّا الله» بگوید، دیگر به احکام عمل نمیکند! پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) گفت: اگر این را بگوید و یقین کند، رستگار است.
من فهمیدم که دنبال هیچکسی نباید رفت، باید دنبال خدا و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) بروم، یقین کردم که یک «لا إله إلّا الله» بگویم؛ یعنی به غیر از خدا مؤثّری نیست. تمام خلقت، تمام عالَم، کوچک و بزرگ را احترام میکنم؛ اما هیچکسی را مؤثّر ندانستم و نمیدانم. «لا مؤثّر فی الوجود إلّا الله» خدا مؤثّر است، علی (علیهالسلام) مؤثّر است، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مؤثّر است، امام زمان (عجلاللهفرجه) مؤثّر است. کجا دنبال خلق میروید؟! از آن طرف هم خدا میگوید: هدایت با من است، یقین کردم که از هیچ خلقی، هدایت نخواهم. خلق میتواند ما را نصیحت کند، نه اینکه هدایت کند. نصیحتش را باید احترام کرد؛ اما مطابق حدیث و روایت باشد، مطابق آیه قرآن باشد.
عزیزان من! باید امروز در سنگر ولایت باشیم نه در سنگر خلق. سرتان را تکان دهید تیر میخورید. شیطان آن تیر را به شما میزند. به اینجا رسیدم که باید گناه نکنم، گناه ما را از ولایت جدا میکند. تصمیم گرفتم که گناه نکنم؛ حالا حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) میرفتم و میگفتم: ای دختر حجّت خدا! ما در خانه تو هستیم، اگر کسی در خانهام بیاید و به من پناه آورد، حفظش میکنم، مرا حفظ کن! من به تو پناه آوردهام. بیبیجان! زشت است که در خانهات باشم و مجازاتم کنی، کمکم کن گناه نکنم و خدا نگهم دارد! ما به خودیخود نمیتوانیم گناه نکنیم، باید کمک بخواهیم، تا دست و قلبمان را بگیرد، آن توجّه به ما بشود و گناه نکنیم.
یقین کردم خدا خلقت را که خلق کرده، گفته: ««ألا لَهُ الخَلقُ و الأمر»»[۲]: من خلق کردم و امر روی آن گذاشتم. دیدم که با امر خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) به جایی میرسم، امر خلق را در هر پُست و مقامی که بود، رها کردم. بعد یقین کردم که خدای تبارک و تعالی بهشت و جهنّمی دارد، ما را از برای اینجا خلق نکرده، ما را در دنیا آورده تا امتحان کند و هر کسی از گناه سرپیچی کند، تأییدش میکند و به او نمره میدهد. مواظب نمره خدا و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بودم. مگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نمیفرماید که من صفات الله را پاسخ میدهم؟ من توی صفات امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و امام زمان (عجلاللهفرجه) بودم. وقتی یقین کردی بهشت و جهنّمی هست، خدا بهشت و جهنّم و جنّات را نشانت میدهد. همه اینها را یقین کردم؛ اما خدا گفت بهشت مهمانخانه است، باید کارت علی (علیهالسلام) داشته باشی، کارت امر داشته باشی. خواب دیدم: جای خیلی بزرگی بود که همه ائمه طاهرین (علیهمالسلام) آنجا بودند، وقتی وارد شدم، به من گفت: آقا! کجا میروی؟ کارت میخواهد. گفتم: این کارت علی (علیهالسلام) است، گفت: بیا برو بالا! به وجود امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) راست میگویم، ببین دارم قسم میخورم، من نمیخواهم برتری به شما داشته باشم، اینقدر شما را دوست دارم و در مقابلتان تواضع میکنم. اگر این حرفها را دارم میزنم، میخواهم بیدار شوید. تواضع یک حرفی است، بیداری حرف دیگری است.
با یقین درِ خانه امام زمان (عجلاللهفرجه) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) را میزنم. اگر به غیر از راه امام زمان (عجلاللهفرجه) و ولایت، راه دیگری پیدا نکنید، راهتان میدهد؛ اما باید تمام راهها در نزدتان مسدود باشد. در قیامت از شما کارت میخواهد، با خود چه میبرید؟ کارت تلویزیون و ویدیو، کارت هوا و هوس، کارت دنیا، کارت خیانت و جنایت؟! کارت علی (علیهالسلام) از من میخواهد، میگوید همه اینها را دور بریز! خدا میداند این کارت علی (علیهالسلام) چقدر قیمت دارد! از کجا کارت بگیریم؟ امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را اطاعت کنید! مگر سلمان و اباذر و میثم و مقداد و اویس کارت نداشتند؟ اصلاً ما در این فکرها نیستیم! کارت علی (علیهالسلام) یعنی چه؟ انشای ولایتم این است که خدا و امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) ایمان شما را امضا کرده که در بین مردم سرافراز باشید. شما را در بین مردم افشا میکند که کارتِ علی (علیهالسلام) کارساز است! اگر آن را داشته باشید، حیوانات و درندهها، تا حتّی آتش جهنّم به امر شما میشود.
من باور کردم که این بهشت و جنّاتِ با عظمت، مقصد خدا نیست، نعمت خداست؛ همه اینها را برای انسان کامل خلق کرده. حالا چطور کامل شویم؟ با ولایت و توحید کامل میشویم. حساب کردم که خلق، دنیا، پول، عشق و علاقه بیخودی، تلویزیون و ویدیو باعث میشود که انسان سقوط کند؛ والله، به قلّه ولایت نمیرسد. تمام اینها را پاک کردم، تا به قلّه ولایت رسیدم. تمام اینها مشابه است و به خدا احتیاج دارد، بهشت یک دعوتخانه است. والله، بالله، بهدینم، اگر کسی آرزوی بهشت کند، به این عنوان که حوریه به او بدهند و خوش باشد، به ولایت توهین کرده؛ یعنی ولایت را نشناخته است. شناخت ولایت این است: ما بهشت برویم که زیر سایه ائمه (علیهمالسلام) باشیم. اصلاً بهشت و فردوسِ بیعلی (علیهالسلام) زشت است؛ من زشتیاش را دارم میبینم. چرا؟ بهشت و جنّات به نور درخت طوبی خلق شدهاند؛ یعنی ولایت مافوق اینهاست. مافوق ولایت، فقط خداست؛ چون خدا یک مقصد دارد، مقصدش امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است.
اگر امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در قلبتان جلوه کند، تمام اینها، تا حتّی بهشتش ظلمت است، نه این ظلمتی که من و شما حساب کردیم، در مقابلِ اصل ولایت، ظلمت است؛ یعنی اگر واقعاً ولایت را بخواهی، باید او بهشت و جنّات را به تو عطا کند. این خلقت را که میبینید، خدا از همه خلقتش یک نتیجه دارد و آن «علی بن أبیطالب» (علیهالسلام) است. به روح تمام انبیاء، دارم میبینم و این حرف را میزنم؛ هر خلقی، هر خلقتی را که دیدم، علی (علیهالسلام) در آن است؛ یعنی ای عالم! ای اهل دنیا! ای اهل تسنّن! ای اهل کتاب! ای کسانیکه بعد از رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را تنها گذاشتید! ای خلفاء! ای نوح! ای سلیمان! ای ابراهیم که در آخرالزّمان تو را حجّت خدا خواندند! ای جبرائیل که تا «قاب قوسین أو أدنی»[۳] بیشتر نتوانستی بروی! ای مکّه! ای عرش! ای جنّ! ای إنس! بدانید و آگاه باشید که خدا در تمام خلقتش یک نتیجه دارد و آنهم «علی بن أبیطالب» (علیهالسلام) است.
من ولایت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را هنوز حرفش را نزدهام، ما داریم تمرین ولایت میکنیم، آن مقداری را برای شما میگویم که علی (علیهالسلام) را با خلق فرق بگذارید و دنبال خلق نروید و بهشت بروید! بیشتر از آن نمیتوانم بگویم؛ چون کشش ندارید. توان دارم و بیتوانم؛ کسی را سراغ ندارم که توانش را صرف مقصدم؛ یعنی ولایت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کند. فقط از شما میخواهم از من بپذیرید که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. نه که امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) را با ممکنات بتوان مقایسه کرد، علی (علیهالسلام) مافوق تمام خلقت است. امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) موجود نیست، وجود است. «بِوُجودِهِ وُجود»، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) وجود خلقکُن است. علی (علیهالسلام) مانند ندارد، آنچه خدا خلقت دارد، مثل علی (علیهالسلام) نیست. تمام کُون و مکان خدا، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است؛ یعنی آنچه هست خلق است؛ اما علی (علیهالسلام) خلق نیست. [۴]
ارجاعات
- ↑ هدایت با خداست نه با خلق 81 (دقیقه 41 و 43 و 44 و 46 و 47 و 49 و 50 و 54)
- ↑ (سوره الأعراف، آیه ۵۴)
- ↑ (سوره النجم، آیه ۹)
- ↑ کتاب جامع ولایت و سخنرانی هدایت با خداست نه با خلق 81