منتخب: شب قدر 5: تفاوت بین نسخهها
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده) | |||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
شب احیاء، باید دلت را احیاء کنی، به اینکه شما در یک مسجدی بروی و یکجایی بنشینی و {{روایت|«ألغوث»}} بکشی و قرآن سر بگیری و ذکر بگویی و وِرد بگویی، این، هدایتگر ولایت تو نیست. این هماناست که میگویم کار است. اگر روایتش را میخواهی، شخصی شب احیاء پیش حضرت آمد. گویا امام صادق {{علیه}} بود. گفت: امشب چه کار کنیم؟ حضرت فرمود: تحصیل علم بکن! نگفت تحصیل سواد؛ یعنی ما را بشناس! شناخت ما این جزا را به تو میدهد، به عبادتت جزا میدهد، به قرآن سرگرفتنات جزا میدهد، شناخت ما میدهد، نه عبادتت به تو جزا بدهد. عبادت که روح ندارد، عبادت کار است، عبادت تمرین است. حالا که تمرین کردی، تیراندازی را یاد گرفتی، همه کارها را کردی، باید امر آن فرمانده را اطاعت کنی. فرمانده کلّ قوای تمام خلقت امام زمان {{عج}} است، وجود مبارک امام زمان {{عج}} است. این باید به تو فرمان بدهد، نه اینکه فرمان کسی دیگر را ببری. تو اینجایی، داری فرمان کسی دیگر را میبری، کاری به او نداری. | شب احیاء، باید دلت را احیاء کنی، به اینکه شما در یک مسجدی بروی و یکجایی بنشینی و {{روایت|«ألغوث»}} بکشی و قرآن سر بگیری و ذکر بگویی و وِرد بگویی، این، هدایتگر ولایت تو نیست. این هماناست که میگویم کار است. اگر روایتش را میخواهی، شخصی شب احیاء پیش حضرت آمد. گویا امام صادق {{علیه}} بود. گفت: امشب چه کار کنیم؟ حضرت فرمود: تحصیل علم بکن! نگفت تحصیل سواد؛ یعنی ما را بشناس! شناخت ما این جزا را به تو میدهد، به عبادتت جزا میدهد، به قرآن سرگرفتنات جزا میدهد، شناخت ما میدهد، نه عبادتت به تو جزا بدهد. عبادت که روح ندارد، عبادت کار است، عبادت تمرین است. حالا که تمرین کردی، تیراندازی را یاد گرفتی، همه کارها را کردی، باید امر آن فرمانده را اطاعت کنی. فرمانده کلّ قوای تمام خلقت امام زمان {{عج}} است، وجود مبارک امام زمان {{عج}} است. این باید به تو فرمان بدهد، نه اینکه فرمان کسی دیگر را ببری. تو اینجایی، داری فرمان کسی دیگر را میبری، کاری به او نداری. | ||
− | پس شب احیاء باید | + | پس شب احیاء باید نفْسمان را احیاء کنیم، این نفْس سرکش، فکر و خیالات باطل و ناجور را احیاء کنیم. امشب شب قدر است. اگر معامله ربوی کردی، بگو: خدایا! دیگر نمیکنم. اگر کسی از تو ناراضی است، بگو: ایخدا! تو گفتی: هر کسی از تو ناراضی باشد، هیچعبادتت را قبول نمیکنم، چقدر مردم را اذیّت میکنند؟ چهکار میکنند؟ شب احیاء و چه شعرهایی میخوانند؟! چه کار دارند میکنند؟! تا نصف شب «ألغوث» میکشند، {{روایت|«ألغوث، ألغوث، أدرکنی، أدرکنی»}} تو چه میگویی؟ |
پس احیاء بروید! من نمیگویم احیاء نروید! ببین، خود امام صادق {{علیه}} معلوم کرده است. میگوید: دور هم مینشینید، حرف ما را بزنید؟ میگوید: آره! میگوید: من غبطه میخورم. احیاء باید جوری باشد که امام صادق {{علیه}} غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام صادق {{علیه}} میگوید حرفهای ما را میزنید؟ میگوید: یعنی دارید تمرین ولایت میکنید، دارید امر ما را اطاعت میکنید، حرف دیگر نمیزنید، حرف لغو نمیزنید، حرف ما را دارید میزنید. حرف ما، امر خداست. آقا! اگر یک همچین احیایی گیر آوردید، خلاصه من درست نمیتوانم بروم، با ماشین مرا ببرید. | پس احیاء بروید! من نمیگویم احیاء نروید! ببین، خود امام صادق {{علیه}} معلوم کرده است. میگوید: دور هم مینشینید، حرف ما را بزنید؟ میگوید: آره! میگوید: من غبطه میخورم. احیاء باید جوری باشد که امام صادق {{علیه}} غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام صادق {{علیه}} میگوید حرفهای ما را میزنید؟ میگوید: یعنی دارید تمرین ولایت میکنید، دارید امر ما را اطاعت میکنید، حرف دیگر نمیزنید، حرف لغو نمیزنید، حرف ما را دارید میزنید. حرف ما، امر خداست. آقا! اگر یک همچین احیایی گیر آوردید، خلاصه من درست نمیتوانم بروم، با ماشین مرا ببرید. | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۵: | ||
پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا میگوید اگر کینه مؤمنی داشته باشی، هیچ عبادتت قبول نمیشود؟ حالا تو برو احیاء! ببین، باباجانِ من! عزیزجان من! حالا میگوییم مؤمن، ببین مؤمن را کجا برده؟ او را مطابق امیرالمؤمنین {{علیه}} کرده است؟ میگوید: اگر علی {{علیه}} را قبول نداشته باشی، به عزّت و جلالم، عبادت ثقلین کنی، تو را میسوزانم. میگوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ عبادتت را قبول نمیکنم. خدا عبادت نمیخواهد، خدا اطاعت میخواهد، این مؤمن دارد اطاعت میکند. میگوید: مواظب باش! کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن! عزیز من! این خیلی ابعاد دارد. کسیکه دارد غش معامله میکند، دارد مؤمن را اذیّت میکند، کسیکه دارد معامله ربوی میکند، اینها دارند خون مردم را میخورند؛ مگر مؤمن اذیّتکردن این است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین میبری. | پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا میگوید اگر کینه مؤمنی داشته باشی، هیچ عبادتت قبول نمیشود؟ حالا تو برو احیاء! ببین، باباجانِ من! عزیزجان من! حالا میگوییم مؤمن، ببین مؤمن را کجا برده؟ او را مطابق امیرالمؤمنین {{علیه}} کرده است؟ میگوید: اگر علی {{علیه}} را قبول نداشته باشی، به عزّت و جلالم، عبادت ثقلین کنی، تو را میسوزانم. میگوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ عبادتت را قبول نمیکنم. خدا عبادت نمیخواهد، خدا اطاعت میخواهد، این مؤمن دارد اطاعت میکند. میگوید: مواظب باش! کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن! عزیز من! این خیلی ابعاد دارد. کسیکه دارد غش معامله میکند، دارد مؤمن را اذیّت میکند، کسیکه دارد معامله ربوی میکند، اینها دارند خون مردم را میخورند؛ مگر مؤمن اذیّتکردن این است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین میبری. | ||
− | کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ «ألغوث، ألغوث» | + | کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ «ألغوث، ألغوث» میکشید؟! آیا قرآن از تو راضی است؟ آیا کاری کردی که قرآن از تو راضی باشد؟ آیا امر قرآن را اطاعت کردی؟ امر قرآن چیست؟ خدا قرآن را از برای افشای ولایت و افشای شیعه نازل کرده است. مگر به پیامبر {{صلی}} جسارت نکرد، فوراً آیه نازلشد: اَبتر خودشان هستند، تو نیستی. {{آیه|إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک و انحَر، إنّ شانئک هُوَ الأبتر|سوره=۱۰۸|آیه=۱}} ای پیامبر! من به تو فاطمه {{علیها}} دادم، کوثر به تو دادم، سَلسَبیل به تو دادم. |
− | به علی قسم! از اوّل ماه مبارک تا آخر ماه مبارک رمضان کار کنید! ثلث این حرفها را هم حالیمان نیست. ثلثش را، کجا توی مسجد میروی؟ بیا این حرف را بفهم! علیشناس شو! ما علیشناس که نیستیم، مقصد علی {{علیه}} را میکشیم. اگر ابنملجم علی {{علیه}} را کشت، بعضی از ما مقصد علی {{علیه}} را میکشند. تو مواظب مقصد علی {{علیه}} باش! عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، برو احیاء، قرآن را هم سر بگیر! با چه میروی؟ تو باید خدا را بشناسی! امرش را هم بشناسی! با شناخت بگیر بخواب! با شناخت برو در بیابان! با شناخت واجباتت بهجا بیاور! والله! بالله! هفتاد هزار مَلَک میآید، میگوید: مؤمن! مبارک باد! این ملائکه که به وجود علی {{علیه}} خلق شده، به نور علی {{علیه}} خلق شده، تمام اینها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تا از آنها میآیند، اینجا نوکرت میشوند؛ اما تو علی {{علیه}} را بشناس! ولایت را بشناس! | + | به علی قسم! از اوّل ماه مبارک تا آخر ماه مبارک رمضان کار کنید! ثلث این حرفها را هم حالیمان نیست. ثلثش را، کجا توی مسجد میروی؟ بیا این حرف را بفهم! علیشناس شو! ما علیشناس که نیستیم، مقصد علی {{علیه}} را میکشیم. اگر ابنملجم علی {{علیه}} را کشت، بعضی از ما مقصد علی {{علیه}} را میکشند. تو مواظب مقصد علی {{علیه}} باش! عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، برو احیاء، قرآن را هم سر بگیر! با چه میروی؟ تو باید خدا را بشناسی! امرش را هم بشناسی! با شناخت بگیر بخواب! با شناخت برو در بیابان! با شناخت واجباتت را بهجا بیاور! والله! بالله! هفتاد هزار مَلَک میآید، میگوید: مؤمن! مبارک باد! این ملائکه که به وجود علی {{علیه}} خلق شده، به نور علی {{علیه}} خلق شده، تمام اینها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تا از آنها میآیند، اینجا نوکرت میشوند؛ اما تو علی {{علیه}} را بشناس! ولایت را بشناس! |
آیا شب احیاء، دلیکی را خوش کردی؟ آیا رضایت پدر و مادرت را حاصل کردی؟ آیا دلیکی را شکستی، رفتی دل آن شکسته را حداقل درست نمیکنی، بندش بزن! آیا انفاق کردی؟ آیا دو سال، دو سال، به این بندههای خدا سر نزدی، سر زدی؟ آیا اطاعت کردی؟{{ارجاع|روح خلقت ولایت است 78}} | آیا شب احیاء، دلیکی را خوش کردی؟ آیا رضایت پدر و مادرت را حاصل کردی؟ آیا دلیکی را شکستی، رفتی دل آن شکسته را حداقل درست نمیکنی، بندش بزن! آیا انفاق کردی؟ آیا دو سال، دو سال، به این بندههای خدا سر نزدی، سر زدی؟ آیا اطاعت کردی؟{{ارجاع|روح خلقت ولایت است 78}} | ||
سطر ۳۵: | سطر ۳۵: | ||
خدایا! از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر! | خدایا! از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر! | ||
− | خدایا! ما را در ولایت ثابت قدم بدار! کسانیکه در ولایت | + | خدایا! ما را در ولایت ثابت قدم بدار! کسانیکه در ولایت ثابتقدم هستند، روایت داریم در قیامت زانویشان نمیچندد. خدایا! ما از آنها باشیم. |
خدایا! قدرتمان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا! این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا! این قدرت ما را صرف ولایت کن! خدایا! عاقبتتان را به خیر کن! | خدایا! قدرتمان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا! این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا! این قدرت ما را صرف ولایت کن! خدایا! عاقبتتان را به خیر کن! | ||
− | خدایا! به حقّ پیامبر، | + | خدایا! به حقّ پیامبر، خُلْق عظیم به ما بده! خدایا! ما به غیر از امر تو اصلاً ناراحت نشویم، خدایا! اگر ناراحت میشویم، از برای امر تو بشویم. خدایا! به حقّ خُلُق العظیم به ما خُلق عظیم بده! خدایا! عاقبتتان را به خیر کن! |
− | خدایا! به قول پدرم، میگفت این | + | خدایا! به قول پدرم، میگفت این دُرقه ما را از هم نپاش! یک روز گفت: دُرقه، گفت همین جمعیّت که هستیم، از هم نپاشد. خدایا! دُرقه ما را از هم نپاش! |
خدایا! پدر و مادر ما را بیامرز! پدر و مادر شما را هم بیامرز! آنها هم که پدر و مادر دارند، به آنها ببخش! آنها هم که فرزند دارند، به پدر و مادرشان ببخش! همه ما را هم به امام زمان {{عج}} ببخش!{{ارجاع|مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) 81}} | خدایا! پدر و مادر ما را بیامرز! پدر و مادر شما را هم بیامرز! آنها هم که پدر و مادر دارند، به آنها ببخش! آنها هم که فرزند دارند، به پدر و مادرشان ببخش! همه ما را هم به امام زمان {{عج}} ببخش!{{ارجاع|مغز بشر (روح تمام خلقت ولایت است) 81}} | ||
سطر ۵۰: | سطر ۵۰: | ||
==ارجاعات== | ==ارجاعات== | ||
− | [[رده: منتخب | + | [[رده: منتخب 1403]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۰
السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.
گفتار متقی[۱]
شب احیاء، باید دلت را احیاء کنی، به اینکه شما در یک مسجدی بروی و یکجایی بنشینی و «ألغوث» بکشی و قرآن سر بگیری و ذکر بگویی و وِرد بگویی، این، هدایتگر ولایت تو نیست. این هماناست که میگویم کار است. اگر روایتش را میخواهی، شخصی شب احیاء پیش حضرت آمد. گویا امام صادق (علیهالسلام) بود. گفت: امشب چه کار کنیم؟ حضرت فرمود: تحصیل علم بکن! نگفت تحصیل سواد؛ یعنی ما را بشناس! شناخت ما این جزا را به تو میدهد، به عبادتت جزا میدهد، به قرآن سرگرفتنات جزا میدهد، شناخت ما میدهد، نه عبادتت به تو جزا بدهد. عبادت که روح ندارد، عبادت کار است، عبادت تمرین است. حالا که تمرین کردی، تیراندازی را یاد گرفتی، همه کارها را کردی، باید امر آن فرمانده را اطاعت کنی. فرمانده کلّ قوای تمام خلقت امام زمان (عجلاللهفرجه) است، وجود مبارک امام زمان (عجلاللهفرجه) است. این باید به تو فرمان بدهد، نه اینکه فرمان کسی دیگر را ببری. تو اینجایی، داری فرمان کسی دیگر را میبری، کاری به او نداری.
پس شب احیاء باید نفْسمان را احیاء کنیم، این نفْس سرکش، فکر و خیالات باطل و ناجور را احیاء کنیم. امشب شب قدر است. اگر معامله ربوی کردی، بگو: خدایا! دیگر نمیکنم. اگر کسی از تو ناراضی است، بگو: ایخدا! تو گفتی: هر کسی از تو ناراضی باشد، هیچعبادتت را قبول نمیکنم، چقدر مردم را اذیّت میکنند؟ چهکار میکنند؟ شب احیاء و چه شعرهایی میخوانند؟! چه کار دارند میکنند؟! تا نصف شب «ألغوث» میکشند، «ألغوث، ألغوث، أدرکنی، أدرکنی» تو چه میگویی؟
پس احیاء بروید! من نمیگویم احیاء نروید! ببین، خود امام صادق (علیهالسلام) معلوم کرده است. میگوید: دور هم مینشینید، حرف ما را بزنید؟ میگوید: آره! میگوید: من غبطه میخورم. احیاء باید جوری باشد که امام صادق (علیهالسلام) غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام صادق (علیهالسلام) میگوید حرفهای ما را میزنید؟ میگوید: یعنی دارید تمرین ولایت میکنید، دارید امر ما را اطاعت میکنید، حرف دیگر نمیزنید، حرف لغو نمیزنید، حرف ما را دارید میزنید. حرف ما، امر خداست. آقا! اگر یک همچین احیایی گیر آوردید، خلاصه من درست نمیتوانم بروم، با ماشین مرا ببرید.
پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا میگوید اگر کینه مؤمنی داشته باشی، هیچ عبادتت قبول نمیشود؟ حالا تو برو احیاء! ببین، باباجانِ من! عزیزجان من! حالا میگوییم مؤمن، ببین مؤمن را کجا برده؟ او را مطابق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کرده است؟ میگوید: اگر علی (علیهالسلام) را قبول نداشته باشی، به عزّت و جلالم، عبادت ثقلین کنی، تو را میسوزانم. میگوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ عبادتت را قبول نمیکنم. خدا عبادت نمیخواهد، خدا اطاعت میخواهد، این مؤمن دارد اطاعت میکند. میگوید: مواظب باش! کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن! عزیز من! این خیلی ابعاد دارد. کسیکه دارد غش معامله میکند، دارد مؤمن را اذیّت میکند، کسیکه دارد معامله ربوی میکند، اینها دارند خون مردم را میخورند؛ مگر مؤمن اذیّتکردن این است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین میبری.
کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ «ألغوث، ألغوث» میکشید؟! آیا قرآن از تو راضی است؟ آیا کاری کردی که قرآن از تو راضی باشد؟ آیا امر قرآن را اطاعت کردی؟ امر قرآن چیست؟ خدا قرآن را از برای افشای ولایت و افشای شیعه نازل کرده است. مگر به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) جسارت نکرد، فوراً آیه نازلشد: اَبتر خودشان هستند، تو نیستی. «إنّا أعطیناک الکوثر، فصلّ لربّک و انحَر، إنّ شانئک هُوَ الأبتر»[۲] ای پیامبر! من به تو فاطمه (علیهاالسلام) دادم، کوثر به تو دادم، سَلسَبیل به تو دادم.
به علی قسم! از اوّل ماه مبارک تا آخر ماه مبارک رمضان کار کنید! ثلث این حرفها را هم حالیمان نیست. ثلثش را، کجا توی مسجد میروی؟ بیا این حرف را بفهم! علیشناس شو! ما علیشناس که نیستیم، مقصد علی (علیهالسلام) را میکشیم. اگر ابنملجم علی (علیهالسلام) را کشت، بعضی از ما مقصد علی (علیهالسلام) را میکشند. تو مواظب مقصد علی (علیهالسلام) باش! عزیزان من! قربانتان بروم، فدایتان بشوم، برو احیاء، قرآن را هم سر بگیر! با چه میروی؟ تو باید خدا را بشناسی! امرش را هم بشناسی! با شناخت بگیر بخواب! با شناخت برو در بیابان! با شناخت واجباتت را بهجا بیاور! والله! بالله! هفتاد هزار مَلَک میآید، میگوید: مؤمن! مبارک باد! این ملائکه که به وجود علی (علیهالسلام) خلق شده، به نور علی (علیهالسلام) خلق شده، تمام اینها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تا از آنها میآیند، اینجا نوکرت میشوند؛ اما تو علی (علیهالسلام) را بشناس! ولایت را بشناس!
آیا شب احیاء، دلیکی را خوش کردی؟ آیا رضایت پدر و مادرت را حاصل کردی؟ آیا دلیکی را شکستی، رفتی دل آن شکسته را حداقل درست نمیکنی، بندش بزن! آیا انفاق کردی؟ آیا دو سال، دو سال، به این بندههای خدا سر نزدی، سر زدی؟ آیا اطاعت کردی؟[۳]
خدایا! عاقبتتان را به خیر کن!
خدایا! ما را بیامرز!
خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار کن!
خدایا! از این شبهای قدر ما را محروم نکن!
خدایا! ما گرفتیم خوابیدیم، نمیدانیم بالای سر ما گذاشتی یا نه؟ خدایا! اگر نگذاشتی بگذار!
خدایا! روایت داریم اگر ماه مبارک رمضان، خدا تو را نیامرزد، وای به حالمان! خدایا! ما را بیامرز!
خدایا! از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر!
خدایا! ما را در ولایت ثابت قدم بدار! کسانیکه در ولایت ثابتقدم هستند، روایت داریم در قیامت زانویشان نمیچندد. خدایا! ما از آنها باشیم.
خدایا! قدرتمان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا! این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا! این قدرت ما را صرف ولایت کن! خدایا! عاقبتتان را به خیر کن!
خدایا! به حقّ پیامبر، خُلْق عظیم به ما بده! خدایا! ما به غیر از امر تو اصلاً ناراحت نشویم، خدایا! اگر ناراحت میشویم، از برای امر تو بشویم. خدایا! به حقّ خُلُق العظیم به ما خُلق عظیم بده! خدایا! عاقبتتان را به خیر کن!
خدایا! به قول پدرم، میگفت این دُرقه ما را از هم نپاش! یک روز گفت: دُرقه، گفت همین جمعیّت که هستیم، از هم نپاشد. خدایا! دُرقه ما را از هم نپاش!
خدایا! پدر و مادر ما را بیامرز! پدر و مادر شما را هم بیامرز! آنها هم که پدر و مادر دارند، به آنها ببخش! آنها هم که فرزند دارند، به پدر و مادرشان ببخش! همه ما را هم به امام زمان (عجلاللهفرجه) ببخش![۴]