منتخب: سیزده رجب 3: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
جز (جایگزینی متن - 'رده: منتخب 1402' به 'رده: منتخب')
 
(۳ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۴: سطر ۴:
  
 
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است. حضرت‌زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
 
'''امیرالمؤمنین علی {{علیه}} کفواً أحد است. حضرت‌زهرا {{علیها}} کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.'''
==گفتار متقی{{ارجاع|تمام انبیا مبلغ ولایت‌اند (دقیقه ۱۷) و رمضان ۹۴ (دقیقه ۵)}}==
+
==گفتار متقی{{ارجاع|تمام انبیا مبلغ ولایت‌اند (دقیقه ۱۷) و [[رمضان 94]] (دقیقه ۵)}}==
 
{{صوت منتخب|13-rajab-3}}
 
{{صوت منتخب|13-rajab-3}}
  
 
فاطمه بنت‌اسد سه‌روز در خانه‌خدا رفت. حالا چه‌کار کرد؟ نورفشانی می‌کند، مگر آن‌ها مثل زنان ما هستند؟ به تمام آیات قرآن! دارد نورفشانی می‌کند. سه‌روز در خانه است، حالا تمام مکّه متحیّرند. کعبه دیگر در ندارد، آن در هم که داشت، بسته‌شد. ببین به شما چه می‌گویم؟ این‌ مطلب را کسی هنوز نگفته، آن در هم بسته‌شد. رفتند که در خانه‌خدا بروند، دیدند در بسته‌است. {{ارجاع|[[سیزده رجب 92]]}} حالا این مطلب را می‌خواستم به شما بگویم: امیرالمؤمنین {{علیه}} وقتی پا به خانه‌خدا؛ یعنی کعبه گذاشت، مردم یک‌طوری شدند که بُهت‌زده شدند؛ وگرنه فاطمه بنت‌اسد را می‌کشتند. مگر امام‌حسین {{علیه}} نیست که گفتند هشتم ذی‌الحجّه پشت به خانه‌خدا کرده، او را کشتند. حالا فاطمه در خانه خدا آمده‌است و آن‌ها هم که امام را نور نمی‌دانند، امام را جسم می‌دانند. وقتی امیرالمؤمنین {{علیه}} به‌دنیا آمد، همه مردم مکّه بُهت‌زده شدند؛ وگرنه فاطمه بنت‌اسد را می‌کشتند. چرا؟ چون حکماء و علماء و دانشمندانِ آن‌زمان، حکم را می‌فهمند، ولی امر را نمی‌فهمند. آن‌ها حکم بی‌علی را می‌دانند. والله! با حکم نمی‌شود به بهشت رفت، با امر می‌شود به بهشت رفت. علی {{علیه}} امر خداست. چرا توجّه ندارید؟ {{ارجاع|تمام انبیاء مبلّغ ولایتند 79}}   
 
فاطمه بنت‌اسد سه‌روز در خانه‌خدا رفت. حالا چه‌کار کرد؟ نورفشانی می‌کند، مگر آن‌ها مثل زنان ما هستند؟ به تمام آیات قرآن! دارد نورفشانی می‌کند. سه‌روز در خانه است، حالا تمام مکّه متحیّرند. کعبه دیگر در ندارد، آن در هم که داشت، بسته‌شد. ببین به شما چه می‌گویم؟ این‌ مطلب را کسی هنوز نگفته، آن در هم بسته‌شد. رفتند که در خانه‌خدا بروند، دیدند در بسته‌است. {{ارجاع|[[سیزده رجب 92]]}} حالا این مطلب را می‌خواستم به شما بگویم: امیرالمؤمنین {{علیه}} وقتی پا به خانه‌خدا؛ یعنی کعبه گذاشت، مردم یک‌طوری شدند که بُهت‌زده شدند؛ وگرنه فاطمه بنت‌اسد را می‌کشتند. مگر امام‌حسین {{علیه}} نیست که گفتند هشتم ذی‌الحجّه پشت به خانه‌خدا کرده، او را کشتند. حالا فاطمه در خانه خدا آمده‌است و آن‌ها هم که امام را نور نمی‌دانند، امام را جسم می‌دانند. وقتی امیرالمؤمنین {{علیه}} به‌دنیا آمد، همه مردم مکّه بُهت‌زده شدند؛ وگرنه فاطمه بنت‌اسد را می‌کشتند. چرا؟ چون حکماء و علماء و دانشمندانِ آن‌زمان، حکم را می‌فهمند، ولی امر را نمی‌فهمند. آن‌ها حکم بی‌علی را می‌دانند. والله! با حکم نمی‌شود به بهشت رفت، با امر می‌شود به بهشت رفت. علی {{علیه}} امر خداست. چرا توجّه ندارید؟ {{ارجاع|تمام انبیاء مبلّغ ولایتند 79}}   
  
خدایا! شاهد باش که نمی‌خواهم به سلمان جسارت کنم؛ می‌خواهم شما را آگاه کنم که آن‌قدر ولایت سطحش بالاست! کسی‌که درباره‌اش می‌گوید: {{روایت|«سلمانُ مِنّا أهل‌البیت»}} کشش واقعیّت ولایت را ندارد! وقتی طناب گردن امیرالمؤمنین {{علیه}} انداختند، سلمان یک‌دفعه نگاه کرد، دید این همان‌است که خورشید را برگردانده؛ امّا الآن طناب گردنش انداختند؟ مگر خورشید همین‌است که تو می‌بینی؟! صدها هزاران کُرات است! خورشیدِ تمامِ کُرات را برگردانده! عَمرو بن عَبدود که مطابق هزار سوار بود، در مقابل امیرالمؤمنین {{علیه}} بیچاره شد! هفت‌قلعه خیبر که به‌هم اتّصال بودند را روی‌هم ریخت! سلمان یک‌ذرّه رفت حرفی بزند، گردنش تا آخر عمرش زخم شد. یک‌ذرّه تزلزل داشت که امیرالمؤمنین {{علیه}} که هستیِ تمام خلقت به‌وجود اوست، چرا این‌طوری طناب گردنش انداخته‌اند و او را می‌کِشند؟! آن طنابی که گردن علی {{علیه}} است، امر خداست. سلمان شجاعت علی {{علیه}} را دید، نه اطاعتش را! اطاعت امام را دیدن خیلی مشکل است؛ مگر این‌که خودش در قلب شما جلوه کند! امیرالمؤمنین {{علیه}} همین‌طور که طناب گردنش است، می‌گوید: {{روایت|«رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک»}} امام‌حسین {{علیه}} هم همین‌طور است؛ وقتی در قتله‌گاه افتاده، شخصی گفت بروم ببینم مبادا حسین {{علیه}} نفرین کند و دنیا به‌هم بخورد! تا آمد، دید می‌گوید: {{روایت|«رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک»}} خدایا! امرت را اطاعت کردم. {{ارجاع|کتاب حضرت‌زهرا}}
+
خدایا! شاهد باش که نمی‌خواهم به سلمان جسارت کنم؛ می‌خواهم شما را آگاه کنم که آن‌قدر ولایت سطحش بالاست! کسی‌که درباره‌اش می‌گوید: {{روایت|«سلمانُ مِنّا أهل‌البیت»}} کشش واقعیّت ولایت را ندارد! وقتی طناب گردن امیرالمؤمنین {{علیه}} انداختند، سلمان یک‌دفعه نگاه کرد، دید این همان‌است که خورشید را برگردانده؛ امّا الآن طناب گردنش انداختند؟ مگر خورشید همین‌است که تو می‌بینی؟! صدها هزاران کُرات است! خورشیدِ تمامِ کُرات را برگردانده! عَمرو بن عَبدود که مطابق هزار سوار بود، در مقابل امیرالمؤمنین {{علیه}} بیچاره شد! هفت‌قلعه خیبر که به‌هم اتّصال بودند را روی‌هم ریخت! سلمان یک‌ذرّه رفت حرفی بزند، گردنش تا آخر عمرش زخم شد. یک‌ذرّه تزلزل داشت که امیرالمؤمنین {{علیه}} که هستیِ تمام خلقت به‌وجود اوست، چرا این‌طوری طناب گردنش انداخته‌اند و او را می‌کِشند؟! آن طنابی که گردن علی {{علیه}} است، امر خداست. سلمان شجاعت علی {{علیه}} را دید، نه اطاعتش را! اطاعت امام را دیدن خیلی مشکل است؛ مگر این‌که خودش در قلب شما جلوه کند! امیرالمؤمنین {{علیه}} همین‌طور که طناب گردنش است، می‌گوید: {{روایت|«رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک»}} امام‌حسین {{علیه}} هم همین‌طور است؛ وقتی در قتله‌گاه افتاده، شخصی گفت بروم ببینم مبادا حسین {{علیه}} نفرین کند و دنیا به‌هم بخورد! تا آمد، دید می‌گوید: {{روایت|«رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک»}} خدایا! امرت را اطاعت کردم. {{ارجاع|کتاب [[حضرت‌زهرا]]}}
  
من می‌خواهم معلوم کنم این‌نیست که شما علی! علی! می‌کنی، علی را می‌شناسی! خودِ سلمان هم راجع به علی {{علیه}} شناسایی ماورایی ندارد. نمی‌تواند، نمی‌شود داشته‌باشد مگر خدا. حالا شما می‌خواهید شناخت ماورایی داشته‌باشید، چه‌جور بشوید؟ چطور بشود که آن‌را داشته‌باشید؟ همین است که خدا می‌گوید: اگر سخی باشی، من صفاتم را به تو می‌دهم. صفات خدا، شناسایی امیرالمؤمنین {{علیه}} است. حالا چطور بشود که شناسایی امیرالمؤمنین {{علیه}} داشته‌باشی؟ یعنی در وجود شما این باشد، من در وجودم همین است، {{توضیح|قسم حضرت‌عباس هم می‌خورم، به قرآن و خدا هم قسم می‌خورم:}} صد و بیست و چهار هزار پیامبر را می‌بینی، ملائکه‌ها، آسمان، تمام خلقت را می‌بینی، بدان که تمام دست‌شان پیش علی {{علیه}} دراز است، علی‌شناختن یعنی این. هیچ‌کس توان ندارد که مستقلّ باشد، همه دست‌شان پیش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} دراز است، حالا او را قبول داری؛ کفواً احد یعنی این. ‌ كفواً احد یعنی تمام خلقت دست‌شان پیش علی {{علیه}} دراز است. چرا؟ خدا گفت: «به‌عزّت و جلالم! اگر امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را نخواهی، عبادت انس و جنّ کنی، تو را با صورت در جهنّم می‌اندازم»؛ پس تمام انس و جنّ باید او را قبول داشته‌باشند و من می‌گویم دست‌شان پیش علی {{علیه}} دراز است. هیچ‌کس در دنیا این حرف را نزده‌است.  
+
من می‌خواهم معلوم کنم این‌نیست که شما علی! علی! می‌کنی، علی {{علیه}} را می‌شناسی! خودِ سلمان هم راجع به علی {{علیه}} شناسایی ماورایی ندارد. نمی‌تواند، نمی‌شود داشته‌باشد مگر خدا. حالا شما می‌خواهید شناخت ماورایی داشته‌باشید، چه‌جور بشوید؟ چطور بشود که آن‌را داشته‌باشید؟ همین است که خدا می‌گوید: اگر سخی باشی، من صفاتم را به تو می‌دهم. صفات خدا، شناسایی امیرالمؤمنین {{علیه}} است. حالا چطور بشود که شناسایی امیرالمؤمنین {{علیه}} داشته‌باشی؟ یعنی در وجود شما این باشد، من در وجودم همین است، {{توضیح|قسم حضرت‌عباس هم می‌خورم، به قرآن و خدا هم قسم می‌خورم:}} صد و بیست و چهار هزار پیامبر را می‌بینی، ملائکه‌ها، آسمان، تمام خلقت را می‌بینی، بدان که تمام دست‌شان پیش علی {{علیه}} دراز است، علی‌شناختن یعنی این. هیچ‌کس توان ندارد که مستقلّ باشد، همه دست‌شان پیش امیرالمؤمنین علی {{علیه}} دراز است، حالا او را قبول داری؛ کفواً احد یعنی این. ‌ كفواً احد یعنی تمام خلقت دست‌شان پیش علی {{علیه}} دراز است. چرا؟ خدا گفت: «به‌عزّت و جلالم! اگر امیرالمؤمنین علی {{علیه}} را نخواهی، عبادت انس و جنّ کنی، تو را با صورت در جهنّم می‌اندازم»؛ پس تمام انس و جنّ باید او را قبول داشته‌باشند و من می‌گویم دست‌شان پیش علی {{علیه}} دراز است. هیچ‌کس در دنیا این حرف را نزده‌است.  
  
{{روایت|«وَحدَه وحده أنجَز وَعدَه نَصَرَ عَبدَه عَزَّ جُنده فَلَه المُلک و لَه الحَمد»}} آن کسی‌که جان به او می‌دهد، تمام مالک‌المُلک دستش است، این حرف را می‌زند و تعریف علی {{علیه}} را می‌کند، تمام این‌ها در مقابل علی {{علیه}} شکست دارند. اگر علی {{علیه}} را قبول داری، شکست‌ناپذیر هستی، خود پیامبر {{صلی}} هم می‌گوید: «یا علی! من در دنیا و آخرت به تو احتیاج دارم.» من هر روز یک دور تسبیح {{آیه|یا لا إله إلّا أنت سبحانک إنّی کُنتُ مِن الظّالمین|سوره=21|آیه=87}} می‌گویم. بعد می‌گویم: خدایا! همه مردم این‌دنیا، غیر علی {{علیه}} می‌گویند، تو خودت ما را نجات بده! آن‌هایی که با تو نیستند و راجعِ علی {{علیه}} وسوسه می‌کنند را از ما دور کن! آن‌هایی که با تو هستند و علی {{علیه}} را به ما نزدیک می‌کنند، به ما نزدیک کن! {{ارجاع|رمضان 94}}
+
{{روایت|«وَحدَه وحده أنجَز وَعدَه نَصَرَ عَبدَه عَزَّ جُنده فَلَه المُلک و لَه الحَمد»}} آن کسی‌که جان به او می‌دهد، تمام مالک‌المُلک دستش است، این حرف را می‌زند و تعریف علی {{علیه}} را می‌کند، تمام این‌ها در مقابل علی {{علیه}} شکست دارند. اگر علی {{علیه}} را قبول داری، شکست‌ناپذیر هستی، خود پیامبر {{صلی}} هم می‌گوید: «یا علی! من در دنیا و آخرت به تو احتیاج دارم.»  
 +
 
 +
من هر روز یک دور تسبیح {{آیه|یا لا إله إلّا أنت سبحانک إنّی کُنتُ مِن الظّالمین|سوره=21|آیه=87}} می‌گویم. بعد می‌گویم: خدایا! همه مردم این‌دنیا، غیر علی {{علیه}} می‌گویند، تو خودت ما را نجات بده! آن‌هایی که با تو نیستند و راجعِ علی {{علیه}} وسوسه می‌کنند را از ما دور کن! آن‌هایی که با تو هستند و علی {{علیه}} را به ما نزدیک می‌کنند، به ما نزدیک کن! {{ارجاع|[[رمضان 94]]}}
  
 
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
 
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
سطر ۱۹: سطر ۲۱:
 
{{یا علی}}
 
{{یا علی}}
 
==ارجاعات==
 
==ارجاعات==
[[رده: منتخب 1402]]
+
[[رده: منتخب]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۰

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمةالله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته‌باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

فاطمه بنت‌اسد سه‌روز در خانه‌خدا رفت. حالا چه‌کار کرد؟ نورفشانی می‌کند، مگر آن‌ها مثل زنان ما هستند؟ به تمام آیات قرآن! دارد نورفشانی می‌کند. سه‌روز در خانه است، حالا تمام مکّه متحیّرند. کعبه دیگر در ندارد، آن در هم که داشت، بسته‌شد. ببین به شما چه می‌گویم؟ این‌ مطلب را کسی هنوز نگفته، آن در هم بسته‌شد. رفتند که در خانه‌خدا بروند، دیدند در بسته‌است. [۲] حالا این مطلب را می‌خواستم به شما بگویم: امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وقتی پا به خانه‌خدا؛ یعنی کعبه گذاشت، مردم یک‌طوری شدند که بُهت‌زده شدند؛ وگرنه فاطمه بنت‌اسد را می‌کشتند. مگر امام‌حسین (علیه‌السلام) نیست که گفتند هشتم ذی‌الحجّه پشت به خانه‌خدا کرده، او را کشتند. حالا فاطمه در خانه خدا آمده‌است و آن‌ها هم که امام را نور نمی‌دانند، امام را جسم می‌دانند. وقتی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به‌دنیا آمد، همه مردم مکّه بُهت‌زده شدند؛ وگرنه فاطمه بنت‌اسد را می‌کشتند. چرا؟ چون حکماء و علماء و دانشمندانِ آن‌زمان، حکم را می‌فهمند، ولی امر را نمی‌فهمند. آن‌ها حکم بی‌علی را می‌دانند. والله! با حکم نمی‌شود به بهشت رفت، با امر می‌شود به بهشت رفت. علی (علیه‌السلام) امر خداست. چرا توجّه ندارید؟ [۳]

خدایا! شاهد باش که نمی‌خواهم به سلمان جسارت کنم؛ می‌خواهم شما را آگاه کنم که آن‌قدر ولایت سطحش بالاست! کسی‌که درباره‌اش می‌گوید: «سلمانُ مِنّا أهل‌البیت» کشش واقعیّت ولایت را ندارد! وقتی طناب گردن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) انداختند، سلمان یک‌دفعه نگاه کرد، دید این همان‌است که خورشید را برگردانده؛ امّا الآن طناب گردنش انداختند؟ مگر خورشید همین‌است که تو می‌بینی؟! صدها هزاران کُرات است! خورشیدِ تمامِ کُرات را برگردانده! عَمرو بن عَبدود که مطابق هزار سوار بود، در مقابل امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بیچاره شد! هفت‌قلعه خیبر که به‌هم اتّصال بودند را روی‌هم ریخت! سلمان یک‌ذرّه رفت حرفی بزند، گردنش تا آخر عمرش زخم شد. یک‌ذرّه تزلزل داشت که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) که هستیِ تمام خلقت به‌وجود اوست، چرا این‌طوری طناب گردنش انداخته‌اند و او را می‌کِشند؟! آن طنابی که گردن علی (علیه‌السلام) است، امر خداست. سلمان شجاعت علی (علیه‌السلام) را دید، نه اطاعتش را! اطاعت امام را دیدن خیلی مشکل است؛ مگر این‌که خودش در قلب شما جلوه کند! امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همین‌طور که طناب گردنش است، می‌گوید: «رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک» امام‌حسین (علیه‌السلام) هم همین‌طور است؛ وقتی در قتله‌گاه افتاده، شخصی گفت بروم ببینم مبادا حسین (علیه‌السلام) نفرین کند و دنیا به‌هم بخورد! تا آمد، دید می‌گوید: «رِضاً برضائک، تسلیماً بأمرک» خدایا! امرت را اطاعت کردم. [۴]

من می‌خواهم معلوم کنم این‌نیست که شما علی! علی! می‌کنی، علی (علیه‌السلام) را می‌شناسی! خودِ سلمان هم راجع به علی (علیه‌السلام) شناسایی ماورایی ندارد. نمی‌تواند، نمی‌شود داشته‌باشد مگر خدا. حالا شما می‌خواهید شناخت ماورایی داشته‌باشید، چه‌جور بشوید؟ چطور بشود که آن‌را داشته‌باشید؟ همین است که خدا می‌گوید: اگر سخی باشی، من صفاتم را به تو می‌دهم. صفات خدا، شناسایی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. حالا چطور بشود که شناسایی امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) داشته‌باشی؟ یعنی در وجود شما این باشد، من در وجودم همین است، (قسم حضرت‌عباس هم می‌خورم، به قرآن و خدا هم قسم می‌خورم:) صد و بیست و چهار هزار پیامبر را می‌بینی، ملائکه‌ها، آسمان، تمام خلقت را می‌بینی، بدان که تمام دست‌شان پیش علی (علیه‌السلام) دراز است، علی‌شناختن یعنی این. هیچ‌کس توان ندارد که مستقلّ باشد، همه دست‌شان پیش امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) دراز است، حالا او را قبول داری؛ کفواً احد یعنی این. ‌ كفواً احد یعنی تمام خلقت دست‌شان پیش علی (علیه‌السلام) دراز است. چرا؟ خدا گفت: «به‌عزّت و جلالم! اگر امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را نخواهی، عبادت انس و جنّ کنی، تو را با صورت در جهنّم می‌اندازم»؛ پس تمام انس و جنّ باید او را قبول داشته‌باشند و من می‌گویم دست‌شان پیش علی (علیه‌السلام) دراز است. هیچ‌کس در دنیا این حرف را نزده‌است.

«وَحدَه وحده أنجَز وَعدَه نَصَرَ عَبدَه عَزَّ جُنده فَلَه المُلک و لَه الحَمد» آن کسی‌که جان به او می‌دهد، تمام مالک‌المُلک دستش است، این حرف را می‌زند و تعریف علی (علیه‌السلام) را می‌کند، تمام این‌ها در مقابل علی (علیه‌السلام) شکست دارند. اگر علی (علیه‌السلام) را قبول داری، شکست‌ناپذیر هستی، خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌گوید: «یا علی! من در دنیا و آخرت به تو احتیاج دارم.»

من هر روز یک دور تسبیح «یا لا إله إلّا أنت سبحانک إنّی کُنتُ مِن الظّالمین»[۵] می‌گویم. بعد می‌گویم: خدایا! همه مردم این‌دنیا، غیر علی (علیه‌السلام) می‌گویند، تو خودت ما را نجات بده! آن‌هایی که با تو نیستند و راجعِ علی (علیه‌السلام) وسوسه می‌کنند را از ما دور کن! آن‌هایی که با تو هستند و علی (علیه‌السلام) را به ما نزدیک می‌کنند، به ما نزدیک کن! [۶]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی

ارجاعات

  1. تمام انبیا مبلغ ولایت‌اند (دقیقه ۱۷) و رمضان 94 (دقیقه ۵)
  2. سیزده رجب 92
  3. تمام انبیاء مبلّغ ولایتند 79
  4. کتاب حضرت‌زهرا
  5. (سوره الأنبیاء، آیه 87)
  6. رمضان 94
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه