منتخب: بیتوته و نجوا با ولایت 19: تفاوت بین نسخه‌ها

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{بسم الله}} '''السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته''' ''...» ایجاد کرد)
 
 
(۲ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۶: سطر ۶:
 
==گفتار متقی{{ارجاع|}}==
 
==گفتار متقی{{ارجاع|}}==
 
<section begin="گفتار متقی" />
 
<section begin="گفتار متقی" />
 +
{{صوت منتخب|najva-19}}
 +
 
من باره‌ها خدمت‌تان عرض کردم: والله، اگر دنیا را نبینید، امام‌ زمان {{عج}} را می‌بینید، با امام ‌زمان‌تان نجوا می‌کنید، به خودش قسم، به پدر و مادرش قسم، به جدّش رسول ‌الله، به جدّش حسین، این‌قدر امام‌ زمان {{عج}} می‌خواهد با شما نجوا کند! ما اهل نجوا نیستیم.  
 
من باره‌ها خدمت‌تان عرض کردم: والله، اگر دنیا را نبینید، امام‌ زمان {{عج}} را می‌بینید، با امام ‌زمان‌تان نجوا می‌کنید، به خودش قسم، به پدر و مادرش قسم، به جدّش رسول ‌الله، به جدّش حسین، این‌قدر امام‌ زمان {{عج}} می‌خواهد با شما نجوا کند! ما اهل نجوا نیستیم.  
  
سطر ۱۲: سطر ۱۴:
 
رفقای عزیز! اگر مجلس آقا امام حسین {{علیه}} باشد، ملائکه‌ها می‌آیند خودشان را به در و دیوار می‌مالند؛ امّا مقصد حسین {{علیه}} باشد. خدا مقصدش ولایت است، عزیزم! تو هم مقصدت ولایت باشد! تو اگر اصحاب یمین باشی، احتیاج به جایی نداری که بروی، تو خودت روضه هستی. برو در بیابان! یک ‌جایی را تهیّه کن! بگو حسین! اگر یک همچین مجلسی بود، بگو حسین! مبادا دست از امام ‌حسین {{علیه}} بردارید! ببین می‌گوید سفینه نجات، حسین {{علیه}} است! یعنی در هر کجای خلقتید، باید در سفینه بیایید! یک حسین گفتن، خدا می‌داند به آن راهی که حاج شیخ عباس رفته، گفت: یک حسین {{علیه}} بگویید، هدایتید.  
 
رفقای عزیز! اگر مجلس آقا امام حسین {{علیه}} باشد، ملائکه‌ها می‌آیند خودشان را به در و دیوار می‌مالند؛ امّا مقصد حسین {{علیه}} باشد. خدا مقصدش ولایت است، عزیزم! تو هم مقصدت ولایت باشد! تو اگر اصحاب یمین باشی، احتیاج به جایی نداری که بروی، تو خودت روضه هستی. برو در بیابان! یک ‌جایی را تهیّه کن! بگو حسین! اگر یک همچین مجلسی بود، بگو حسین! مبادا دست از امام ‌حسین {{علیه}} بردارید! ببین می‌گوید سفینه نجات، حسین {{علیه}} است! یعنی در هر کجای خلقتید، باید در سفینه بیایید! یک حسین گفتن، خدا می‌داند به آن راهی که حاج شیخ عباس رفته، گفت: یک حسین {{علیه}} بگویید، هدایتید.  
  
چرا صدها حسین {{علیه}} می‌گوییم، اما اهل آتشیم؟! مگر نمی‌گوید از هزار نفر‌، یکی‌ نفر بادین از دنیا برود، ملائکه تعجّب می‌کند؛ ما که همه‌اش داریم حسین {{علیه}} و علی {{علیه}} می‌گوییم؛ حسین {{علیه}} و علی {{علیه}} را پرچم مقصدمان کردیم. رفقای عزیز! بیایید دیگر عمر دارد به پایان می‌رسد.  
+
چرا صدها حسین {{علیه}} می‌گوییم، اما اهل آتشیم؟! مگر نمی‌گوید از هزار نفر‌، یک نفر بادین از دنیا برود، ملائکه تعجّب می‌کند؛ ما که همه‌اش داریم حسین {{علیه}} و علی {{علیه}} می‌گوییم؛ حسین {{علیه}} و علی {{علیه}} را پرچم مقصدمان کردیم. رفقای عزیز! بیایید دیگر عمر دارد به پایان می‌رسد.  
  
خدا رحمت کند حاج ‌شیخ‌ عبّاس را! گفت: هر کجا بروید، عکس‌برداری می‌شود، عکس‌تان را برمی‌دارد. نمی‌توانید حاشا کنید. می‌توانید حاشا کنید؟! تنظیم است کارهای خدا. ما تنظیم بودنِ کار خدا را هنوز متوجّه نیستیم. خیلی باید مواظب باشید!  
+
خدا حاج ‌شیخ‌ عبّاس را رحمت کند! گفت: هر کجا بروید، عکس‌برداری می‌شود، عکس‌تان را برمی‌دارد. نمی‌توانید حاشا کنید. می‌توانید حاشا کنید؟! کارهای خدا تنظیم است. ما تنظیم بودنِ کار خدا را هنوز متوجّه نیستیم. خیلی باید مواظب باشید!  
  
حالا می‌بینید همه جاها مجلس‌هایی هست و یک‌ جورهایی است، می‌خواهی در آن مجلس‌ها نروید، گفتم إن‌شاءالله که در ایران نیست، حالا برو یک گوشه‌ای بنشین! یک حسین بگو! یک لکّه اشک بریز! خدا از سر گناهان گذشته‌ و آینده‌ات می‌گذرد! خب در آن مجلس هم نرفتی. راه را خدا باز کرده واسه ما، عزیزان من! {{درباره متقی|من نمی‌خواهم به شما بگویم، من یک پاره‌وقت‌ها یک چهارپایه است، این‌جا می‌نشینم؛ سلام می‌دهم به دوازده ‌امام، چهارده‌ معصوم {{علیهم}}. یک ‌دفعه می‌گویم حسین! این اشک همین‌جور می‌آید، من برای چشمم هم ضرر دارد، این ‌را به شما بگویم، بعد می‌گویم از بدبختی‌ام است.}}  
+
حالا می‌بینید همه جاها مجلس‌هایی هست و یک‌ جورهایی است، می‌خواهی در آن مجلس‌ها نروید، گفتم إن‌شاءالله که در ایران نیست، حالا برو یک گوشه‌ای بنشین! یک حسین بگو! یک لکّه اشک بریز! خدا از سر گناهان گذشته‌ و آینده‌ات می‌گذرد! خب در آن مجلس هم نرفتی. خدا راه را واسه ما باز کرده، عزیزان من! {{درباره متقی|من نمی‌خواهم به شما بگویم، من یک پاره‌وقت‌ها یک چهارپایه است، این‌جا می‌نشینم؛ سلام می‌دهم به دوازده ‌امام، چهارده‌ معصوم {{علیهم}}. یک ‌دفعه می‌گویم حسین! این اشک همین‌جور می‌آید، من برای چشمم هم ضرر دارد، این ‌را به شما بگویم، بعد می‌گویم از بدبختی‌ام است.}}  
  
 
عزیز من! تو اتّصالی‌ات را قطع نکن! این‌قدر این‌طرف، آن‌طرف نزن! تو اتّصالی به امام ‌حسین {{علیه}}، تو اتّصالی به زهرای‌ عزیز {{علیها}} ، اتّصالی‌ات را قطع نکن! نه این‌که هر جایی باشی. گول‌مان می‌زنند، گول‌مان زدند. زمان حضرت ‌موسی هم بوده، هر کدام‌‌شان یک ‌جوری می‌شدند، به امام حسین {{علیه}} متوسّل می‌شدند. {{ارجاع|اتصال به امام حسین 78}}
 
عزیز من! تو اتّصالی‌ات را قطع نکن! این‌قدر این‌طرف، آن‌طرف نزن! تو اتّصالی به امام ‌حسین {{علیه}}، تو اتّصالی به زهرای‌ عزیز {{علیها}} ، اتّصالی‌ات را قطع نکن! نه این‌که هر جایی باشی. گول‌مان می‌زنند، گول‌مان زدند. زمان حضرت ‌موسی هم بوده، هر کدام‌‌شان یک ‌جوری می‌شدند، به امام حسین {{علیه}} متوسّل می‌شدند. {{ارجاع|اتصال به امام حسین 78}}
  
{{درباره متقی|من اوّل چیزی که خواستم، گفتم: حسین‌جان، اگر نفجسم پاکم کن! اگر گناه‌کارم، گناهم را بیامرز! عزیز من! اگر گمراهم، به راهم بیاور! حالا گفتم: چند تا چیز از تو می‌خواهم: اوّل دلم می‌خواهد با ولایت بروم. ولایتم این‌جوری باشد. گفتم برای رفقایم هم می‌خواهم. می‌خواهم عزیز من! ولایتم یک‌ جوری باشد وصل به ولیّ باشد تا زمانی‌که امام‌ زمان {{عج}} بیاید. حالا وقتی امام زمان آمد، با ولایت باشم؛ تا زمان رجعت.  
+
{{درباره متقی|من اوّل چیزی که خواستم، گفتم: حسین‌جان، اگر نجس‌ام پاکم کن! اگر گناه‌کارم، گناهم را بیامرز! عزیز من! اگر گمراهم، به راهم بیاور! حالا گفتم: چند تا چیز از تو می‌خواهم: اوّل دلم می‌خواهد با ولایت بروم. ولایتم این‌جوری باشد. گفتم برای رفقایم هم می‌خواهم. می‌خواهم عزیز من! ولایتم یک‌ جوری باشد وصل به ولیّ باشد تا زمانی‌که امام‌ زمان {{عج}} بیاید. حالا وقتی امام زمان آمد، با ولایت باشم؛ تا زمان رجعت.  
  
حسین‌جان! الآن داریم قبرت را زیارت می‌کنیم؛ اما در زمان رجعت، رفقای ‌عزیز! عزیزان من! ما باید امام‌ حسین و امام‌ حسن و امیرالمؤمنین {{علیهم}} و همه این‌ها را زیارت کنیم. {{ارجاع|در کربلا 85}}
+
حسین‌جان! الآن داریم قبرت را زیارت می‌کنیم؛ اما در زمان رجعت، رفقای ‌عزیز! عزیزان من! ما باید امام‌ حسین و امام‌ حسن و امیرالمؤمنین {{علیهم}} و همه این‌ها را زیارت کنیم.}} {{ارجاع|در کربلا 85}}
  
 
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
 
[[فرمایشات منتخب|فهرست فرمایشات منتخب]]
 
   
 
   
 
{{یا علی}}
 
{{یا علی}}
<section begin="گفتار متقی" />
+
<section end="گفتار متقی" />
 
[[رده: منتخب 1402]]
 
[[رده: منتخب 1402]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۱

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

من باره‌ها خدمت‌تان عرض کردم: والله، اگر دنیا را نبینید، امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را می‌بینید، با امام ‌زمان‌تان نجوا می‌کنید، به خودش قسم، به پدر و مادرش قسم، به جدّش رسول ‌الله، به جدّش حسین، این‌قدر امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) می‌خواهد با شما نجوا کند! ما اهل نجوا نیستیم.

رفقای عزیز! من زشت ‌است این مطلب را بگویم؛ امّا می‌گویم. یکی از آن‌هایی که دُرست من را هم نمی‌شناختند، گفت: خواب دیدم آقا ظهور کرده، تو به هر کسی شمشیر می‌دهی. گفت: یکی دوتا آمدند، گفتند: بده! گفت: برو مِهر دنیا را از دلت بیرون کن! بابا! خواب این ‌است، کسی‌که مِهر دنیا دارد، یاور امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) نیست! حالا یک دانه شیعه دل آن را می‌بیند. این‌قدر این مرد آدم خوبی بود، گفت: به من هم ندادی. خب بیا! آدم خوبی بود، گفت به من هم ندادی.

رفقای عزیز! اگر مجلس آقا امام حسین (علیه‌السلام) باشد، ملائکه‌ها می‌آیند خودشان را به در و دیوار می‌مالند؛ امّا مقصد حسین (علیه‌السلام) باشد. خدا مقصدش ولایت است، عزیزم! تو هم مقصدت ولایت باشد! تو اگر اصحاب یمین باشی، احتیاج به جایی نداری که بروی، تو خودت روضه هستی. برو در بیابان! یک ‌جایی را تهیّه کن! بگو حسین! اگر یک همچین مجلسی بود، بگو حسین! مبادا دست از امام ‌حسین (علیه‌السلام) بردارید! ببین می‌گوید سفینه نجات، حسین (علیه‌السلام) است! یعنی در هر کجای خلقتید، باید در سفینه بیایید! یک حسین گفتن، خدا می‌داند به آن راهی که حاج شیخ عباس رفته، گفت: یک حسین (علیه‌السلام) بگویید، هدایتید.

چرا صدها حسین (علیه‌السلام) می‌گوییم، اما اهل آتشیم؟! مگر نمی‌گوید از هزار نفر‌، یک نفر بادین از دنیا برود، ملائکه تعجّب می‌کند؛ ما که همه‌اش داریم حسین (علیه‌السلام) و علی (علیه‌السلام) می‌گوییم؛ حسین (علیه‌السلام) و علی (علیه‌السلام) را پرچم مقصدمان کردیم. رفقای عزیز! بیایید دیگر عمر دارد به پایان می‌رسد.

خدا حاج ‌شیخ‌ عبّاس را رحمت کند! گفت: هر کجا بروید، عکس‌برداری می‌شود، عکس‌تان را برمی‌دارد. نمی‌توانید حاشا کنید. می‌توانید حاشا کنید؟! کارهای خدا تنظیم است. ما تنظیم بودنِ کار خدا را هنوز متوجّه نیستیم. خیلی باید مواظب باشید!

حالا می‌بینید همه جاها مجلس‌هایی هست و یک‌ جورهایی است، می‌خواهی در آن مجلس‌ها نروید، گفتم إن‌شاءالله که در ایران نیست، حالا برو یک گوشه‌ای بنشین! یک حسین بگو! یک لکّه اشک بریز! خدا از سر گناهان گذشته‌ و آینده‌ات می‌گذرد! خب در آن مجلس هم نرفتی. خدا راه را واسه ما باز کرده، عزیزان من! من نمی‌خواهم به شما بگویم، من یک پاره‌وقت‌ها یک چهارپایه است، این‌جا می‌نشینم؛ سلام می‌دهم به دوازده ‌امام، چهارده‌ معصوم (علیهم‌السلام). یک ‌دفعه می‌گویم حسین! این اشک همین‌جور می‌آید، من برای چشمم هم ضرر دارد، این ‌را به شما بگویم، بعد می‌گویم از بدبختی‌ام است.

عزیز من! تو اتّصالی‌ات را قطع نکن! این‌قدر این‌طرف، آن‌طرف نزن! تو اتّصالی به امام ‌حسین (علیه‌السلام)، تو اتّصالی به زهرای‌ عزیز (علیهاالسلام) ، اتّصالی‌ات را قطع نکن! نه این‌که هر جایی باشی. گول‌مان می‌زنند، گول‌مان زدند. زمان حضرت ‌موسی هم بوده، هر کدام‌‌شان یک ‌جوری می‌شدند، به امام حسین (علیه‌السلام) متوسّل می‌شدند. [۲]

من اوّل چیزی که خواستم، گفتم: حسین‌جان، اگر نجس‌ام پاکم کن! اگر گناه‌کارم، گناهم را بیامرز! عزیز من! اگر گمراهم، به راهم بیاور! حالا گفتم: چند تا چیز از تو می‌خواهم: اوّل دلم می‌خواهد با ولایت بروم. ولایتم این‌جوری باشد. گفتم برای رفقایم هم می‌خواهم. می‌خواهم عزیز من! ولایتم یک‌ جوری باشد وصل به ولیّ باشد تا زمانی‌که امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاید. حالا وقتی امام زمان آمد، با ولایت باشم؛ تا زمان رجعت.

حسین‌جان! الآن داریم قبرت را زیارت می‌کنیم؛ اما در زمان رجعت، رفقای ‌عزیز! عزیزان من! ما باید امام‌ حسین و امام‌ حسن و امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) و همه این‌ها را زیارت کنیم. [۳]

فهرست فرمایشات منتخب

یا علی
  1. اتصال به امام حسین 78
  2. در کربلا 85
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه