روایت: بی‌وفایی مردم با امام حسن

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

عَنْ زَيْدِ بْنِ وَهْبٍ اَلْجُهَنِيِّ قَالَ: لَمَّا طُعِنَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ بِالْمَدَائِنِ أَتَيْتُهُ وَ هُوَ مُتَوَجِّعٌ فَقُلْتُ: مَا تَرَى يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَلنَّاسَ مُتَحَيِّرُونَ؟ فَقَالَ أَرَى وَاَللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ خَيْرٌ لِي مِنْ هَؤُلاَءِ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ لِي شِيعَةٌ اِبْتَغَوْا قَتْلِي وَ اِنْتَهَبُوا ثَقَلِي وَ أَخَذُوا مَالِي. وَاَللَّهِ لَئِنْ آخُذُ مِنْ مُعَاوِيَةَ عَهْداً أَحْقِنُ بِهِ دَمِي وَ أُومَنُ بِهِ فِي أَهْلِي خَيْرٌ مِنْ أَنْ يَقْتُلُونِي فَتَضِيعَ أَهْلُ بَيْتِي وَ أَهْلِي. وَاَللَّهِ لَوْ قَاتَلْتُ مُعَاوِيَةَ لَأَخَذُوا بِعُنُقِي حَتَّى يَدْفَعُونِي إِلَيْهِ سِلْماً. وَاَللَّهِ لَئِنْ أُسَالِمَهُ وَ أَنَا عَزِيزٌ خَيْرٌ مِنْ أَنْ يَقْتُلَنِي وَ أَنَا أَسِيرٌ أَوْ يَمُنَّ عَلَيَّ فَيَكُونَ سُنَّةً عَلَى بَنِي‌هَاشِمٍ آخِرَ اَلدَّهْرِ وَ لَمُعَاوِيَةُ لاَ يَزَالُ يَمُنُّ بِهَا وَ عَقِبُهُ عَلَى اَلْحَيِّ مِنَّا وَ اَلْمَيِّتِ.

از زيد بن وهب نقل است كه گفت: هنگامی که حسن بن علی عليهماالسّلام در مدائن مجروح شد، نزد آن حضرت رسيدم در حالی که درد می‌کشید و گفتم: اى پسر رسول خدا اوضاع را چگونه مى‌بینيد، زيرا مردم سرگردانند؟ پس فرمود: به خدا سوگند می‌بینم كه معاويه براى من بهتر از اين مردم است که مى‌پندارند شيعه من هستند در حالی که می‌خواستند مرا به قتل برسانند و بارم را غارت کردند و مالم را به تاراج بردند. به خدا اگر از معاويه عهدى بگيرم که به واسطه آن خونم حفظ شود و در میان اهلم امنیت باشد براى من بهتر است از اين‌كه اين‌ها خونم را ريخته و أهل‌بيت و اهلم ضايع شوند. به خدا اگر با معاويه جنگ كنم اين‌ها مرا دستگیر می‌کنند تا این‌که دست بسته تسلیم او کنند. به خدا سوگند اگر با او مسالمه و صلح كنم در حالی که عزیز هستم بهتر از آن است كه مرا به قتل برساند در حالی که اسیر هستم، يا بر من منّت بگذارد و اين منت گذاشتن بر بنی‌هاشم تا ابد سنت شود، و برای معاويه و اعقابش این منت گذاشتن بر زنده و مرده ما ادامه یابد.

الاحتجاج، ج۲، ص۲۹۰ و بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۰

[ فهرست روایات ]

صفحاتی که به این روایت ارجاع داده‌اند

حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه