منتخب: ورود امام رضا به نیشابور 2

از ولایت حضرت علی و حضرت زهرا
پرش به:ناوبری، جستجو

بسم الله الرحمن الرحیم

السلام علیک یا أباعبدالله السلام علیکم و رحمة الله و برکاته

امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) کفواً أحد است. حضرت‌ زهرا (علیهاالسلام) کفواً خلقت است. به اولیای امور کار نداشته باشید. بر عمر و ابابکر لعنت کنید.

گفتار متقی[۱]

ببین چه‌طور علی‌بن‌موسی ‌الرّضا (علیهماالسلام) ارکان را احترام می‌کند؟ در صورتی‌که والله، خودش ارکان دین است؛ اما ارکان را احترام می‌کند. چه‌جور ارکان را اطاعت می‌کند؟ حالا در نیشابور آمده، خلاصه تمام میلیونرها، میلیاردرها یا کمتر و زیادتر، با تشریفات جلوی حضرت آمدند، همه می‌گویند: خانه ما بیا! حضرت فرمود: هر کجا شترم برود، می‌روم. اشاره کرد به شتر کجا برو؟ توی خانه یک بچّه یتیم رفت، فرمود: یا اُمّاه! اجازه می‌دهی به خانه‌ات بیایم؟! ببین علی‌بن‌موسی ‌الرّضا (علیهماالسلام) چه‌کار دارد می‌کند؟ آن آدمی که خلاصه تمام اهل‌ نیشابور به او توهین کردند، این بنده ‌خدا را به‌ هیچ عنوانی لا [تحویل] نگرفتند، آقا علی‌بن‌موسی‌ الرّضا (علیهماالسلام) به خانه‌اش می‌رود و دلش را خوش می‌کند.

کجا ما ارکان خدا را حفظ کردیم؟! والله، اگر یک قوم و خویش داشته ‌باشی که از اولیای ‌خدا باشد، در عقد دختر و پسرت دعوتش نمی‌کنی. این‌ها خودشان ارکان‌اند؛ اما دارد ارکان خدا را به ما دستور می‌دهد، از آن‌طرف هم به این‌ مردم نادان دارد می‌گوید که به هر کسی امام نگویند! به هر کسی خلیفه نگویند! خلیفه خدا، تمام امکانات عالم در قبضه قدرتش است، رشد درخت در قبضه قدرتش است، میوه‌ها باید با اجازه او بیاید، والله، برگ‌های درخت باید با اجازه امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) بریزد، برگ‌های درخت با اجازه امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) بیاید رشد کند. حالا امام سیبی می‌خورد و هسته‌اش را آن‌جا در باغچه خانه‌اش خاک می‌کند، فوراً میوه می‌دهد. هر کسی از این میوه بخورد، شفا می‌گیرد؛ در صورتی‌که من شنیدم برگ این درخت را حیوان می‌خورد، هر حیوانی که می‌خورد و یک دردی داشت، خوب می‌شد! باباجانِ من! ما باید امام‌مان را بهتر بشناسیم! حالا یک کسی را شفا داده، ببین چه کار می‌کند؟ درختی که امام ‌رضا (علیه‌السلام) آن ‌را نشانده، شفا می‌دهد، کجاییم ما؟! چرا معرفت به امام‌مان نداریم؟! درختی که نشانده، دارد شفا می‌دهد، دست حضرت به آن خورده است.

حالا می‌خواهد به سمت طوس حرکت کند، همه می‌گویند: کلامی بگو که جدّت پیامبر گفته، می‌فرماید: «لا إله إلّا الله حِصنی، فَمَن دَخل حَصنی أمِن مِن عذابی، بِشرطها و شُروطها وَ أنا مِن شُروطها»؛ شرط «لا إله إلّا الله» ماییم. خب حالا اگر یک فضولی بگوید: «لا إله إلّا الله» که بالاتر است! نه بابا! «لا إله إلّا الله» مقصد خدا علی (علیه‌السلام) است، مقصد خدا زهرا (علیهاالسلام) است، مقصد خدا علی‌بن‌موسی ‌الرّضا (علیه‌السلام) است. حالا شما «لا إله إلّا الله» گفتی، وارد قلعه شدی؛ والله، کارساز نیست. خدا قبولت نمی‌کند. «لا إله إلّا الله» گفتی، امام‌ رضا (علیه‌السلام) قبولت کرد و تو را در قلعه ولایت آورد، کارساز نیست! کارساز چیست؟! کارساز این ‌است که علی‌بن‌موسی ‌الرّضا (علیه‌السلام) را به امام هشتم قبول داشته‌ باشی و او را واجب‌ الإطاعة بدانی.

حالا وقتی‌که قبول کردی، خدا پاداش به تو می‌دهد. پاداشش چیست؟ می‌گوید: به عزّت و جلال خودم قسم! اگر علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته ‌باشی و عبادت ثقلین هم بکنی، می‌سوزانمت؛ پس بدان که «لا إله إلّا الله» تو را کفایت نمی‌کند. اهل‌ تسنّن «لا إله إلّا الله» می‌گویند؛ اما آن‌ها امام ندارند، آن کفایت نمی‌کند؛ اهل ‌آتش هستند. خدا می‌گوید، می‌گوید: هر کسی‌که مقصد مرا؛ یعنی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را قبول نداشته ‌باشد، او را به رُو در جهنّم می‌اندازم. [۲]

ما توجّه به لا إله إلّا الله نکردیم! مبادا به شما جسارت کنم، من الآن عرض میکنم: همین‌طور ‌که امام رضا (علیه‌السلام) می‌فرماید: شروط «لا إله إلّا الله» ما هستیم، آن‌وقت خود خدا هم یک شروطی دارد. شروط خدا چیست؟ عدالت است. عدالت مافوق عمل بشر است. اگر عدالت درون عمل بشر نباشد، تمامش باطل است؛ نه این‌که بگوییم عدالت مافوق است، به این معنی است که مافوق عمل بشر است. باید هر کاری بشر می‌کند، عدالت داشته‌ باشد. خدا عمر را لعنت کند که عدالت را با امامت کنار زد. اگر می‌خواهید توجّه کنید، می‌گوید: شرط اوّل یک عالم و امام جماعت شیعه‌گی است، بعد عدالت است. آقاجان! اگر عدالت نداشته‌ باشد و پشت سرش نماز بروی، اطاعت نکردی. آن عالم باید عدالت داشته‌ باشد. عدالت، شرط خداشناسی و شرط ولایت است؛ پس اگر خدا گفتی؛ باید عدالت داشته‌ باشی. باید در هر جایی عدالت داشته ‌باشی.

شرط ولایت، سخاوت است؛ شرط سخاوت هم عدالت است. اگر عدالت داشته‌ باشی، به‌فکر مردم هستی. اگر عدالت داشته‌ باشی، تجاوز نمی‌کنی. اگر عدالت داشته ‌باشی، به ماوراء اعتقاد داری. والله، اگر عدالت نداشته ‌باشی، به ماوراء اعتقاد نداری؛ آن‌وقت جنایت می‌کنی، خیانت می‌کنی؛ اما عزیز من! اگر عدالت حُکمروا باشد، کسی کار بی‌امر نمی‌کند؛ پس ما باید عدالت را احترام کنیم. شرط ولایت، شرط خداشناسی، شرط وحدت، شرط عصمت، شرط کمال تمامش عدالت است. اگر عدالت نباشد، هیچ‌ چیز نیست. [۳]

شرط شیعه‌گی این ‌است: ولایت، عدالت، سخاوت. هر غلطی می‌خواهد بکند می‌گوید محبّت امام‌ زمان (عجل‌الله‌فرجه) را دارم. این ‌نیست که! محبّت شرط و شروط دارد. تو اگر محبّت به یک نفر داشته ‌باشی، تبعیّت محبّت است، نه محبّت تبعیّت. این خیلی قشنگ است! [۴]

هدایت یعنی یک تجلّی در قلبت می‌کند؛ اما «بشرطها و شروطها و أنا من شروطها»، شرط و شروط را قبول کنی، پی شرط و شروط خلق نروی. حالا وقتی تجلّی کرد، تو ولایت را تشخیص می‌دهی، قرآن را تشخیص می‌دهی؛ یعنی آن‌که تجلّی کرد، یک نوری است که قرآن را می‌بینی، خدا را می‌بینی، امام ‌زمان (عجل‌الله‌فرجه) را می‌بینی. چه می‌بینی؟ امرش را می‌بینی، امرش خودش است. حالا وقتی‌که واقعاً شما این‌جوری شدی؛ آن‌وقت خدا به تو مدال می‌دهد، تو را تأیید می‌کند، پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم تو را تأیید می‌کند. [۵]

ما توجّه به «لا إله إلّا الله» نکردیم. آقا امام‌ رضا (علیه‌السلام) می‌گوید: «لا إله إلّا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی بشرطها و شروطها و أنا من شروطها»، حضرت ‌ابراهیم به خدا گفت: خدایا! آخر چه ‌کسی به مکّه می‌آید؟ گفت: یا ابراهیم! ندا بده! هر کسی‌ از ذرّات تا قیام‌قیامت به ندای ابراهیم لبّیک گفت، به مکّه می‌آید؛ اما «بشرطها و شروطها و أنا من شروطها»؛ شرط قبولی حجّ، علی (علیه‌السلام) است. ندای ابراهیم صحیح است؛ اما یک شرط و شروط دارد. آن‌که ابراهیم ندا کرد، درست ‌است، خیلی قشنگ است؛ اما باید شرط و شروطش را بگوید.

شرط و شروطش، دوستی علی (علیه‌السلام) است. اگر این ‌نیست، مگر اهل‌ تسنّن مکّه به ‌جا نمی‌آورند، عمره به‌ جا نمی‌آورند، نماز نمی‌خوانند، روزه نمی‌گیرند، جهاد نمی‌روند؟ این‌قدر قرآن را احترام می‌کنند، دیدم قرآن را به زمین گذاشت، گفت: «لعن علی أبوک»: لعنت به پدرت! چرا قرآن را زمین گذاشتی؟ چرا خدا این‌ها را لعنت می‌کند؟ پس شرط قبولیِ ندای ابراهیم، ولایت است. امام‌ رضا (علیه‌السلام) می‌گوید: «بشرطها و شروطها، أنا من شروطها» شرطش، ولایت است. [۶]

«أنا من شروطها»، شروط هر عبادتی، شروط هر اطاعتی، شروط هر کاری، شروطش؛ ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) هستند، این یعنی‌چه؟ یعنی با اجازه این‌ها حرف بزنی، آن‌ها با اجازه خدا حرف می‌زنند، تو با اجازه این‌ها حرف بزنی. امروز شروط را برای شما معلوم کردم؛ یعنی با شروط حرف بزنی، به امر خودت حرف نزن! با «من» خودت حرف نزن! با خیال خودت حرف نزن! با سواد خودت حرف نزن! با کمال خودت حرف نزن! خودت را در ولایت نیاور! حرفت را در ولایت نیاور! کار خودت را در ولایت نیاور! ولایت چیزی به آن نمی‌چسبد؛ یعنی ولایت در تمام این خلقت ممتاز است.

تو یک ‌چیزی که درست می‌کنی، ممتاز نیست، این خیال خودت است. آیا خیال خودت ممتاز است؟ آیا فکر تو ممتاز است؟ تأیید نشده، تو که تأیید نشدی! آقاجان من! تو تکذیب شدی. با تمام آن کتاب‌ها که نوشتی، تکذیب شدی؛ نه تأیید. مگر آن کتابی که نوشتی، به امر ائمه (علیهم‌السلام) باشد، آن‌ها را تشویق کند، عظماییت آن‌ها را بنویسی، نه عظماییت خودت را؛ آن‌وقت کتابت روح دارد؛ وگرنه روح ندارد. تأیید ولایت روح می‌دهد، نه تکذیب ولایت. ولایت تو را تکذیب کرده‌ است، روحش کجاست؟

تأیید خلق اشتباه بوَدتأیید دست ماوراء بوَد

تأیید دست رسول ‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوَد. آن‌ها هر کسی را تأیید کردند، درست ‌است. [۷]

عزیزان من! تمام حرف‌هایتان باید شرط و شروط داشته‌ باشد. الآن می‌خواهی یک‌ کاری بکنی، با شرط بکن! شرط، شرایط است. شرایط را به امر این‌ها بکن! اگر می‌گوید: «لا إله إلّا الله حصنی، فمن دخل حصنی أمن من عذابی، بشرطها و شروطها و أنا من شروطها» شروط لا إله إلّا الله ما هستیم؛ یعنی اگر با شروط کار نکنی، والله، «لا إله إلّا الله» نگفتی. هر کاری که می‌خواهی در این عالم بکنی، با شروط بکن! شروط یعنی‌ چه؟ با امام‌ رضا (علیه‌السلام) شرط کن! این دید ولایتِ من است. شرط کن: آقاجان! ما دیگر امرت را اطاعت می‌کنیم. [۸]

خدایا! ما به شرط «لا إله إلّا الله» عمل کنیم. عضو ائمه (علیهم‌السلام) باشیم، نه جزء. [۹]

فهرست فرمایشات منتخب

دیگر ببینید

ورود امام رضا به نیشابور

یا علی

ارجاعات

  1. شناخت ارکان خدا ۷۶ (دقیقه ۶) و ولایت پیاده کننده عدالت در خلقت ۷۹ (دقیقه ۲)
  2. شناخت ارکان خدا 76
  3. ولایت پیاده کننده عدالت در خلقت 79
  4. نیمه شعبان 82
  5. حاکمیّت شیعه (کامپیوتر جهانی، جلسه چهارم) 80
  6. ضربه به ولایت، پیروی از بدعت‌گذار (ضربه به ولایت جبران ندارد) 81
  7. روح خلقت ولایت است 78
  8. کامپیوتر جهانی (جلسه سوم) 80
  9. کتاب معرفت و ادب زیارت
حاج حسین خوش لهجه نابغه ولایت؛ حاج حسین خوش لهجه