اربعینمنتخب زینب گفت: از غصه برادرم حسین موهایم سفید شد 18 مهر 1399 0 عبدالله جلو آمد… Continue reading
اربعین اربعین حالا قافله رسید. یکی میگفت اینجاست که اکبر بود! آن یکی میگفت اینجاست که قاسم بود! . . . هر کسی روی یک قبری گریه میکرد. 18 مهر 1399 0 حالا قافله رسید…. Continue reading
اربعین اربعین یک وقت حضرت سجاد (علیه السلام) دید که اینها (قبرها را) رها نمیکنند و ممکن است جان بدهند. امر فرمود: حرکت کنید! اینها رو به مدینه حرکت کردند. 18 مهر 1399 0 یک وقت حضرت… Continue reading
اربعینمنتخب رو به کربلا آمدند. سکینه خیلی هوشیار بود. گفت: عمه جان، بوی خوشی میوزد اندر مشام، این جا مگر کربلاست؟ 12 مهر 1399 0 رو به کربلا… Continue reading
امام حسین امام حسین قضیه اصحاب رقیم این است که سه نفر در غاری بودند، سنگ بزرگی جلویشان افتاده بود. گفتند بیایید هر کدام کارهایی را که محض خدا کردیم بگوییم 14 شهریور 1399 0 قضیه اصحاب رقیم… Continue reading
امام حسین امام حسین در مسیر حرکت به سمت شام در مکانی یک راهب بود، آمد و یک پولی داد و گفت این سر را به من بدهید. آن وقت مدام با سر گفتگو میکرد. گفت: این زنده است، این که مرده نیست! 14 شهریور 1399 0 در مسیر حرکت… Continue reading
امام حسینمنتخب چه کسی باور میکرد اینکه پسر پیغمبر را بکشند، سرش را بالای نیزه کنند و پیش دشمن خدا [یعنی] یزید بن معاویه ببَرند تا خوشحال شود؟! این از همه قصهها عجیبتر است 14 شهریور 1399 0 چه کسی باور… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب وقتی حضرت زینب (علیها السلام) در دروازه کوفه گفت: «اسکتوا»! شترها دیگر از جای خود حرکت نکردند 12 شهریور 1399 0 آقا امام حسین… Continue reading
حضرت زهرا حضرت زهرا زهرا (علیها السلام) سر حسین (علیه السلام) را بر سینه چسباند، فرمود: حسین من، ای حسین، ای میوه دلم، حسین جانم 12 شهریور 1399 0 خولی سر مبارک… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب زینب ناراحت شد، تا سر امام حسین (علیه السلام) را دید، فرمود: حسین جان، تو که با ما مهربان بودی/ چرا به خانه خولی رفتی به مهمانی؟ 11 شهریور 1399 0 حالا اینها وارد… Continue reading
حضرت زینبمنتخب زینب گفت: حسین جان، با من حرف بزن! زینب دارد دلش آب میشود، یک وقت امام حسین فرمود: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» خواهر جان، قصه من از اصحاب کهف و رقیم عجیبتر است 11 شهریور 1399 0 زینب گفت: حسین… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب زینب گفت: یا حجةَ الله، ای حجت خدا! آیا ما باید بسوزیم؟ 9 شهریور 1399 0 حالا اینها ریختند… Continue reading
حضرت مسلم حضرت مسلم امام حسین، حضرت مسلم را به سمت کوفه روانه کرد 31 مرداد 1399 0 امام حسین، حضرت… Continue reading
حضرت مسلم حضرت مسلم مسلم، طلب آب کرد، دید دهانش خونی است، نتوانست آب بخورد و مثل آقا امام حسین (علیه السلام) تشنه شهید شد 31 مرداد 1399 0 حالا حضرت مسلم… Continue reading
حضرت مسلممنتخب امام دختر مسلم را صدا زد و روی زانویش نشاند و دست بر سرش کشید و گفت: دخترم، غصه نخور. من پدرت هستم. 31 مرداد 1399 0 چند نفر از… Continue reading
امام حسینکلیپ توی کوچهها میرفتم و میگشتم، میگفتم: اینجاست که زینب آمده! اینجاست که حسین آمده! 30 مرداد 1399 0 حالا ای مسلمان،… Continue reading
امام حسین امام حسین امیدوارم هر کسی که این حرفها را میخواند درونش ولایت باشد، آن ولایت نجاتش میدهد. اگر خباثت باشد هر موقع که باشد، آن خباثت بروز میکند و گمراهش میکند 26 مرداد 1399 0 این یزید و… Continue reading
امام حسین امام حسین چرا میگوید من از حسینم؟ یعنی تمام زحمتهایی که من کشیدم و مردم به آن عمل نکردند، حسین (علیه السلام) باید بیاید و زحمتهای مرا آبیاری کند 20 مرداد 1399 0 «یا ثارالله و… Continue reading
حب و بغض حب و بغض کینه کسی را نداشته باشید، مگر کینه دشمنان علی و زهرا (علیهما السلام) را! 18 خرداد 1399 0 اینکه میگوید کینه… Continue reading