حضرت زینب حضرت زینب وقتی حضرت زینب (علیها السلام) در دروازه کوفه گفت: «اسکتوا»! شترها دیگر از جای خود حرکت نکردند 12 شهریور 1399 0 آقا امام حسین… Continue reading
حضرت زینبمنتخب [امام حسین] گفت: خواهر، عزیز من، ایمانت طعمه شیطان نشود. [حضرت زینب] گفت: برادر، اینقدر صبر میکنم تا صبر از دست من عاصی بشود. 12 شهریور 1399 0 [امام حسین] گفت:… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب باباجان! چه میگویی؟ بیچاره زینب! بیچاره تو هستی که نمیفهمی ولایت چیست 11 شهریور 1399 0 حالا [حضرت زینب]… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب زینب ناراحت شد، تا سر امام حسین (علیه السلام) را دید، فرمود: حسین جان، تو که با ما مهربان بودی/ چرا به خانه خولی رفتی به مهمانی؟ 11 شهریور 1399 0 حالا اینها وارد… Continue reading
حضرت زینبمنتخب زینب گفت: حسین جان، با من حرف بزن! زینب دارد دلش آب میشود، یک وقت امام حسین فرمود: «ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا» خواهر جان، قصه من از اصحاب کهف و رقیم عجیبتر است 11 شهریور 1399 0 زینب گفت: حسین… Continue reading
حضرت زینبمنتخب شام غریبان است؛ زینب پریشان است، سکینه گریان است، آسمان گریان است، عرش خدا گریان است، امام زمان گریان است، زهرا پریشان است، رسول الله گریان است، خلقت گریان است. 9 شهریور 1399 0 شام غریبان است؛… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب زینب گفت: یا حجةَ الله، ای حجت خدا! آیا ما باید بسوزیم؟ 9 شهریور 1399 0 حالا اینها ریختند… Continue reading
حضرت زینب حضرت زینب حالا وقتی حضرت زینب همه را سوار کرد، رو به نهر علقمه کرد و فرمود: عباس جان! برادر! کجایی؟ 9 شهریور 1399 0 اینها خدمت امام… Continue reading