Press ESC to close

پس بنا شد شب قدر چه بخواهید؟ اول هدایت...

پس بنا شد شب قدر چه بخواهید؟ اول هدایت، بعد از هدایت، تکرار می‌کنم فراموش نکنید، حدهایی که به گردمان است را خدا بیامرزد، بعد امام زمان ما را بپذیرد، بعد از امام زمان درخواست کنید این دلتان را پاکسازی کند؛ به غیر محبت خدا و اهل بیت و کسانی که دنبال اینها می‌آیند.

خانمها باید بگویند: با زهرا (علیها السلام) ارتباط داشته باشیم...

انشاء الله، باید شب قدر بگویید: خدایا! ارتباط ما را قطع نکن. خدایا! ما با ولی اعظم، امام زمان (علیه السلام) ارتباط داشته باشیم. خانمها باید بگویند: با زهرا (علیها السلام) ارتباط داشته باشیم.

خدایا، اگر ما را نیامرزیدی، این ماه مبارک رمضان بیامرز...

خدایا، اگر ما را نیامرزیدی، این ماه مبارک رمضان بیامرز، روایت داریم حضرت می‌فرماید: شقی‌ترین مردم این است که ماه مبارک رمضان از او بگذرد؛ ولی آمرزیده نشود، بعد سوال می‌کنند: آقا، اگر نشدیم چه کنیم، می‌فرماید: در منا بروید، چرا می‌گوید: در منا بروید؟ چرا؟ چون وجود مبارک امام زمان در آنجا ظهور دارد؛ یعنی می‌آید هر جوری شده، هوای حاجی‌ها را داشته باشد، آنجاست؛ آنوقت دعا در آنجا، به واسطه امام زمان مستجاب می‌شود. خدایا، پس ما جوری باشیم که همین جا، دعایمان مستجاب شود ما را بیامرز.

خدایا، در این شبهای قدر ما را محروم نکن...

خدایا، در این شبهای قدر ما را محروم نکن خدایا، ما گرفتیم خوابیدم نمی‌دانم بالای سر ما گذاشتی یا نه؟ خدایا، اگر نگذاشتی بگذار. خدایا، روایت داریم اگر ماه مبارک رمضان خدا تو را نیامرزد، وای به حالمان، خدایا، ما را بیامرز. خدایا، از سر گناه کوچک و بزرگ ما درگذر. خدایا، ما را در ولایت ثابت قدم بدار. کسانی که در ولایت ثابت قدم هستند، در آخرت روایت داریم زانویشان نمی‌چندد. خدایا، ما از آن‌ها باشیم. خدایا، قدرتمان را صرف نعمت تو کنیم. خدایا، این قدرت از برای ما نعمت باشد. اگر قدرت را صرف امر کنیم نعمت است، اگر نکنیم نقمت است. خدایا، این قدرت ما را صرف ولایت کن. خدایا، عاقبتتان را به خیر کند.خدایا، به حق پیامبر، خُلق عظیم به ما بده. خدایا، ما به غیر امر تو اصلاً ناراحت نشویم، خدایا، اگر ناراحت شویم از برای تو بشویم. خدایا، به حق خُلق العظیم به ما خُلق عظیم بده خدایا، عاقبتتان را به خیر کند. خدایا، به قول پدرم، می‌گفت این درقه ما را از هم نپاش….

شب قدر آب زندگانی می‌خورید، اگر ولایت به شما داد، تا ابد زنده‌اید...

دوباره تکرار کنم، شب قدر آب زندگانی می‌خورید، اگر ولایت به شما داد، تا ابد زنده‌اید. اگر اسکندر آب زندگانی خورد یا نخورد، در عالم زنده بود، بالاخره مرد؛ اما آب زندگانی ولایت که مردنی نیستی، ابد الآباد زنده‌ای، مگر ولایت می‌میرد؟! زنده‌ای، قرآن زنده است، ولایت زنده است، بیا و بچش، آب زندگانی بخور، از خدا بخواه، والله، امام زمان به تو می‌دهد. خدایا، ما دل یکی را خوش کردیم، دل یک بنده ناچیزی را خوش کردیم، خدایا، دل ما را هم خوش کن، ببین، چه طور دلت را خوش می‌کند.

شب قدر از خدای تبارک و تعالی بخواهید، ما را به بلوغ برساند...

قربانتان بشوم، خدا شب قدر پاداش می‌دهد. باید تفکر داشته باشی با تفکر باشی. تفکر خیلی چیز خوبی است. والله، اگر با تفکر باشی، گول نمی‌خوری. بیایید این شب قدر از خدای تبارک و تعالی بخواهید، ما را به بلوغ برساند. والله، عزیزان من، اگر ما را به بلوغ برساند، گول نمی‌خوریم. چرا دنبال چیزی می‌روید که فانی می‌شود، بیایید دنبال چیزی بروید که بقا داشته باشد. خدا پاداش می‌دهد، خدا دعوت کرده، خدا گفته من میزبانم، میزبان ولایتم. منبع: ‎

می‌گوید: سه طائفه را نمی‌آمرزم: شارب الخمر، عاق والدین، و آن کسی که برادر مؤمن از دستش ناراضی باشد...

شب قدر شبی است که خدا جایزه می‌دهد؛ اما می‌گوید: سه طائفه را نمی‌آمرزم: شارب الخمر، عاق والدین، و آن کسی که برادر مؤمن از دستش ناراضی باشد، او را نمی‌آمرزم، اینقدر یک مؤمن ارزش دارد، او را در اطراف علی برده است. همین‌طور که می‌گوید: عبادت ثقلین بکنی، اگر علی را دوست نداشته باشی، شما را به رو توی جهنم می‌اندازم، همین‌طور هم می‌گوید: یک دوست علی از شما ناراضی باشد، هیچ عبادتت را قبول نمی‌کنم، بابا، بیایید دوست علی بشوید. منبع: ‎

نمازی که علی را قبول نداشته باشی، بی‌وضو است...

امشب، شب قدر است، … توی امواج خلقت باید نگاه کنی. حالا توی امواج خلقت نگاه کردی، ببینی این خدای تبارک و تعالی چه کسی را می‌خواهد؟ مقصدش چیست؟ دنبال آن مقصد بروی. والله، مقصدش، علی بن ابوطالب است. جسارت می‌کنم، باید مثل موقعی که نماز می‌خوانی، وضو بگیری. چرا رسول الله پیش حضرت زهرا آمده، می‌گوید: چرا اسم علی را نیاوردی؟ می‌گوید: وضو نداشتم. بعضی از اینها که فکرشان کوتاه است، می‌گویند مگر پیامبر، طیب و طاهر نیست؟ پیامبر اگر وضو می‌گیرد، می‌خواهد تو خدا به او نگویی، «بشر مثلکم» والله، پیامبر طیب و طاهر هست. چرا می‌گوید وضو نداشتم؟ می‌خواهد تو قدردانی از علی کنی. نمازی که علی را قبول نداشته باشی، بی‌وضو است، پیامبر دارد تو را ادب می‌کند.

مواظب باش، کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن...

پس بنا شد احیاء چه کنیم؟ خودمان را احیاء کنیم، خودمان را اصلاح کنیم. به ما عوضی گفتند، نفهمیدند، ما هم نفهمیدیم. چرا می‌گوید: اگر کینه مؤمنی داشته باشی، هیچ عبادت تو قبول نمی‌شود؟ حالا تو برو احیاء. ببین، بابا جان من، عزیز جان من، حالا می‌گوییم مؤمن، ببین، مؤمن را کجا برده؟ مطابق امیرالمؤمنین کرده است؟ می‌گوید: اگر علی را قبول نداشته باشی، به عزت و جلالم عبادت ثقلین کنی، من تو را می‌سوزانم. می‌گوید: یک مؤمن هم از دستت راضی نباشد، هیچ عبادتت را قبول نمی‌کنم. خدا عبادت نمی‌خواهد، خدا اطاعت می‌خواهد، این دارد اطاعت می‌کند. می‌گوید: مواظب باش، کسی را با چشمت، با خیالت، با چیزی ناراحت نکن. عزیز من، این خیلی ابعاد دارد. این که دارد غش معامله می‌کند، دارد مؤمن را اذیت می‌کند، اینکه دارد معامله ربوی می‌کند، اینها دارند خون مردم را می‌خورند. مگر مؤمن اذیت کردن این است که بروی چهار تا فحش به او بدهی؟ تو باطنش را داری از بین می‌بری. کجا جمع شدید قرآن را سر گرفتید؟ الغوث، الغوث می‌کنید آیا…

آقا جان، یک قدری فکر کنید...

آقا جان، یک قدری فکر کنید. آخر، . ببخشید، جسارت می‌کنم، اینکه صفت حیوانی است؛ او هم می‌خورد، کاه می‌خورد، یونجه می‌خورد. جفت، جفت هم می‌زند. این که نیست که این‌ها را می‌خوری، بعد جفت، جفت هم می‌زنی. این که نیست، این‌ها صفت حیوانی است.

اگر بخواهید ولایت را بفهمید، متقی می‌فرماید این کتاب ؛ احکام ولایت را بخوانید؛ آن وقت شما می‌فهمید...

اگر بخواهید ولایت را بفهمید، متقی می‌فرماید این کتاب ؛ احکام ولایت را بخوانید؛ آن وقت شما می‌فهمید. ما هنوز ولایت را نفهمیده‌ایم! این کتاب را بخوانید تا ولایت را بفهمید. رفقای عزیز! همه این حرفهایی که می‌زنم، درست است. چه کسی این حرفها را به شما می‌گوید؟ فقط متقی.

گهدار من خداست؛ اما نگهداری جلسه با شماست...

من همه شما را می‌خواهم؛ اما یک امتحان در پیش دارید، باید از این امتحان در بیایید! همدیگر را رها نکنید، بعد از من نباید سست شوید؛ بلکه محکم و استوار باشید! نگهدار من خداست؛ اما نگهداری جلسه با شماست، اگر شما جلسه را نگه دارید، خدا هم شما را نگه می‌دارد. ‎

یایید پیرو متقی باشید، آن وقت سخاوتتان قبول می‌شود...

خدا می‌فرماید: «من صفاتی دارم به نام صفات الله، به کسی می‌دهم که سخی باشد». الحمد لله همه رفقای من سخی هستند، بزرگ و کوچکشان را دوست دارم. همین طور دوست دارم که شما هم متقی را دوست داشته باشید. بیایید پیرو متقی باشید، آن وقت سخاوتتان قبول می‌شود.

امام چشم عالم‌بین به من داد...

وقتی به مشهد رفتم، به امام رضا گفتم: آقاجان! به من راه بده! ایشان راه داد. امام چشم عالم‌بین به من داد، عالم را می‌بینی. وقتی دیدی، کس دیگری را نمی‌بینی. هر آنچه را که متقی در این دنیا می‌بیند، آن را که خدا می‌خواهد انتخاب می‌کند؛ چون متقی دیگر اختیارش با خودش نیست، با خداست؛ این است متقی! متقی شده خواست خدا! متقی معلوم نیست چند بال دارد، اهل بهشت دو تا بال دارند؛ تا حتی آقا ابوالفضل! بال متقی شماها هستید. من به توسط شما می‌توانم پرواز کنم. دو پرش داریم: یک پرش بالی و یک پرش اعتقادی. الآن شما دارید پرش می‌کنید، شما بال من هستید. اگر شما هدایت شوید، عالمی هدایت شده است. چه کسی شما را هدایت می‌کند؟ فقط متقی.

شما به جلسه می‌آیید؛ اما تشخیص ندارید و می‌روید!...

سگی بود که بچه‌ها او را دنبال می‌کردند و می‌زدند، خانه خاله‌ام رفت، من به آنها گفتم بروید و دیگر این کار را نکنید، همه رفتند. پسری بود که نرفت! یکی به او زدم، با مادرش پیش پدرش رفت. پدرش در مدرسه کار می‌کرد، به او گفت: پسر مشهدی رضا مرا زده است. گفت: کدام پسرش زده است؟ گفت: حسین، گفت: برو! او کار بی‌خود نمی‌کند. او مرا شناخت و تشخیص داشت، شما به جلسه می‌آیید؛ اما تشخیص ندارید و می‌روید! إنشاءالله خدا به شما تشخیص بدهد که بمانید.

عزیزان من! به مجلس ولایت بیایید و آن را رها نکنید، هر چه هست، از این جا بیرون می‌آید...

اگر مردم به حرف خدا و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بودند که هفتاد هزار نفر، طرف عمر و ابابکر نمی‌رفتند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم فرمود: «در آخرالزمان اگر یک نفر با دین از دنیا برود، با من و در درجه من است.» این قدر در مورد آخرالزمان صحبت شده است! عزیزان من! به مجلس ولایت بیایید و آن را رها نکنید، هر چه هست، از این جا بیرون می‌آید. باید فکرتان عالی باشد، دست از این جا برندارید. اگر از این جا بهتر بود، به من خبر بدهید، من هم می‌آیم؛ اما جایی خبری نیست. از این جا دست برندارید. کجا شما را به ماوراء می‌رساند؟ اگر سخی باشید، گناه نکنید و از متقی هم دست برندارید، آن وقت شما به ماوراء می‌رسید. چه کسی شما را به ماوراء می رساند؟ فقط متقی. منبع: ‎

من در تمام خلقت، مرجعی به غیر از علی بن ابی طالب نمی‌دانم و نمی‌شناسم!...

عزیزان من! هر چه هست، در خانه دوازده امام، چهارده معصوم (علیهم السلام) است. آنها باید به شما بدهند. کجا می‌روید؟ هیچ جا خبری نیست! بیایید در خانه اینها بروید؛ تا از «العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء» به شما بدهند، بیایید تا علم حکمت به شما بدهند. بیایید تقوا داشته باشید و جزء متقین بشوید؛ تا هفتاد و دو فرقه را محکوم کنید! بیایید درس ولایت بخوانید! من یک چیزی را می‌خواستم به رفقایم بگویم، نمی‌دانستم که آن را بگویم یا نه! یک وقت ندا آمد و گفت: «من خودم معلمت می‌شوم!». یعنی حالا که من معلمت شدم، کاری به خلق نداشته باش! همه شما باید این طور باشید! هیچ احتیاجی به کسی نداشته باشید، احتیاجتان به خدا و ولایت باشد. بیایید خدا معلمتان بشود! بیایید امام زمان (عج الله فرجه) معلمتان بشود، همین طور که امام زمان (عج الله فرجه) به من درس می‌گفت، خود کتاب ورق می‌خورد. این درسی که می‌گوید درس خلقتی است، یک خلقتی را متوجه می‌شوی، از حنجره پاک امام زمان (عج الله…

اگر رجعت نبود کار دنیا لغو بود از اول خلقتش!...

اگر رجعت نبود کار دنیا لغو بود از اول خلقتش! رجعت را هم خدا، هم ولایت، هم اشیا، هم تمام ملائکه حمایت می‌کنند. صدها هزار ملک از آسمان می‌آیند. رجعت؛ یعنی دمیدن روح به تمام ممکنات. در رجعت یک روحی از طرف امام زمان به آن چه که اشیاست دمیده می‌شود. در و دیوار حرف می‌زنند، دیوار می‌گوید ای مؤمن، یک منافق پشت من پنهان شده است. آن موقع می‌فهمید که من می‌گویم جای خلوتی وجود ندارد یعنی چه! تا امام زمان نیاید، بیشتر حرف‌های مرا به دینم -که دین محمد و آل محمد است- نمی‌فهمید. همان طور که دیوار کعبه شکافته شد، آن موقع دیوار به زبان می‌آید و تمام اشیا امام زمان را حمایت می‌کنند.

بشر همان طور که خودش را در مقابل ولایت نادان می‌داند، باید در مقابل رجعت هم نادان بداند...

بشر همان طور که خودش را در مقابل ولایت نادان می‌داند، باید در مقابل رجعت هم نادان بداند. ما هنوز نفهمیده‌ایم که رجعت یعنی چه!! تمامی سوادها و فهم‌ها از اول آدم ابوالبشر تا آخر، علم تمام خلقت و کائنات در برابر اصل ولایت قطره است. هیچ قدرتی توان ولایت را ندارد؛ چون ولایت مختص به خداست. ما این قدر می‌فهمیم که اگر ولایت نداشته باشیم اهل آتشیم یا از روایت و حدیث صحیح می‌فهمیم که عبادت در مقابل ولایت کوچک است. آن هم به قدری گفته شده که طبق مغز ماست و ما به بهشت برویم. این یک اتصالی است که به ما گفته‌اند، واقعیت را نمی‌گویند وگرنه ما انفجار می‌کنیم. حالا در مورد رجعت هم همین طور است. هر کس صحبتی کرده و در آخر هم رجوع به مفاتیح و یا حدیث می‌کند و از حدیث می‌خواهد رجعت را بفهمد. ما باید از رجعت هم توحید را بفهمیم، هم ولایت را، هم قرآن را و هم حدیث را! تو که نمی‌دانی و حرف رجعت را می‌زنی، مردم را به…

به تمام آیات قرآن! اغلب این مردم نه به قیامت اعتقاد دارند و نه به رجعت!...

به تمام آیات قرآن! اغلب این مردم نه به قیامت اعتقاد دارند و نه به رجعت! رجعت را نه به شما گفته‌اند و نه شما فهمیده‌اید. باید خیلی توجه کنید. من از اول عمرم پای منبرها بوده‌ام، در این دایره قم نشنیده‌ام کسی حرف رجعت را بزند. اگر شنیده‌اید به من بگویید تا انعام بدهم. چرا نمی‌گویند؟ خودشان مبتلا هستند.رجعت دمده شده است. در حالی که رجعت بیدارکن بشر است، هوشیارکن بشر است، عقیده واقعی بشر است، هدایت بشر است، هشداردهنده بشر است. شما باید خودتان را برای رجعت مهیا کنید. الرجعة دین! دین اعتقاد به رجعت است. اگر شما اعتقاد به رجعت داشته باشید این کارها را نمی‌کنید. عزیزان من! اگر رجعت را فهمیدید، فهمیدگی شما به تمام کائنات خدا سرایت می‌کند. رجعت، گیج کننده بشر است. آنچه که در خلقت است مقصدش رجعت است؛ چون مقصد تمام خلقت ولایت است و مقصد ولایت رجعت است. اصلاً به غیر از رجعت مقصدی در تمام خلقت نیست. چه کسی می‌تواند حرف رجعت را بزند!؟ ولایت باید امر کند تا حرف رجعت…

گفتم: خدایا! فکرش را خودت به من بده. گفتم: مهمان توایم ای خدا راهمان بده...

حالا من از خدا چه چیزی بخواهم؟ هر چه فکر کردم چه چیزی بخواهم چیزی به ذهنم نیامد. گفتم: خدایا! فکرش را خودت به من بده. گفتم: مهمان توایم ای خدا راهمان بده توی خانه علی (علیه السلام) و فاطمه جایمان بدهبابا! خدا یادت می‌دهد. به تو می‌گوید اینطوری کن، اینطوری حرف بزن، بیا پیش من. اگر تو از خدا و ولایت کمک خواستی، تو را یاری می‌کنند.

خب، تو چه کار کردی؟ یک برنجی به مردم دادی؟ یک پولی به مردم دادی؟...

پس بنا شد که، ما امر را اطاعت کنیم، چرا اینها این کارها را می‌کردند؟ چرا سه روز، سه روز غذایشان را به مردم، یتیم و مسکین و اینها می‌دادند؟ چرا می‌کردند؟ یاد ما می‌دهد، می‌گوید: شما مثل ما نمی‌شوید؛ اما به فکر آن باشید. خودش می‌فرماید: ما نمی‌شوید، الان شب قدر است، می‌گوید: این شب قدر، ثواب هزار ماه دارد، آخر، هزار ماه ثواب را به چه کسی می‌دهد؟ می‌گوید: بابا، اعمالت را بیاور اینجا، من ثواب هزار ماه به تو می‌دهم؛ خب، تو چه کار کردی؟ یک برنجی به مردم دادی؟ یک پولی به مردم دادی؟ تو اصلاً چه اعمالی کردی که این به تو بدهد؟! این که مال همه کس نیست، خدای تبارک و تعالی می‌گوید: من میزبانم، میزبان چه کسی است؟ من اجر روزه‌دار را می‌دهم، ، ببین من دارم چه چیزی به تو می‌گویم؟ وقتی که مانند آن مُحرِم باشی؛ یعنی خدا را اطاعت کرده باشی، علی را اطاعت کرده باشی، امر خدا را اطاعت کرده باشی، می‌گوید: من میزبان تو هستم، میزبان چه کسی است؟

به گرسنه‌ای رحم کن...

اگر می‌گوید در ماه رمضان یک خرما به مردم بده و روزه‌شان را باز کن، والله! دارد افشاء می‌کند. این آقا تمام ماه رمضان می‌گذرد و یک افطاری به کسی نمی‌دهد. خب، نمی‌توانی افطاری بدهی، آیا می‌توانی یک کیسه برنج بخری و بین مردم تقسیم کنی؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خواهد تو را با خدا آشنا کند. می‌گوید: به یک خرما، به بیچاره‌ای رحم کن، به گرسنه‌ای رحم کن. ما داریم چه می‌گوییم؟ آره، گفت: یک نصف خرما به کسی بده! آیا همین است؟

خدا، میزبان ولایت است...

رفقای عزیز، اگر می‌گوید: «شهر الله»، به دینم قسم، «شهر الله» یعنی آنکه خدای تبارک و تعالی به پیغمبر فرمود: علی را معرفی کن، «الیوم اکملت لکم دینکم»، بعد فرمود: «انا مدینه العلم، علی بابها» از در علی بیا، حالا می‌گوید: از شهر بیا، از در شهر پیش من بیا، خدا آن را می‌گوید بیا به تو پاداش بدهم. بعضی از شما که با کامپیوتر سر و کار دارید، یک حساب کامپیوتری بکنید، خب، اینها که لعنت شدند، یک عده‌ای هم که اصلاً روزه نمی‌گیرند، یک عده‌ای هم که خب، مال حرام می‌خورند، شصت روز، روزه هم گردنشان می‌آید، یک عده‌ای هم هستند که خلاصه، یک جور دیگرند، پس خدا پاداش به چه کسی می‌دهد؟ پس خدا میزبان کیست؟ اینها که قابل ندارند که خدا میزبانشان باشد. خدا، میزبان ولایت است، خدا، میزبان امر خودش است. همین‌طور که علی (علیه السلام) در دکان میثم می‌رفت، تشکر می‌کرد؛ والله، خدا از کسی که ولایت دارد. تشکر می‌کند.

فرمودند: من که علی هستم می‌گویم روزی که گناه نکرده باشید...

پیش امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمدند، گفتند: علی جان، ما از صدیقین، علما و فقها سؤال کردیم چه روزی خوب است؟ می‌گوید: شب جمعه. در ماه، اول ماه، در سال، مثل امشب، شب قدر. می‌گوید: من که علی هستم می‌گویم روزی که گناه نکرده باشید. شب قدر هم مثل امشب علی کنار زده است، گناه نکنی. شما به مسجد می‌روی چه کار می‌کنی؟ ما یک روایت داریم عجیب است. خدا یک ماری را در جهنم خلق کرده است. رزق آن مار کسانی هستند که در مسجد حرف می‌زنند. تمام آنها را می‌بلعد. آن مار از آتش است. چه خبر است؟ قرآن به سر می‌گیری. الان قرآن بالای سرت است؛ «بک یا الله»، «بک یا الله» تلویزیون زدی؟ بله. ویدئو زدی؟ بله. نگاه به زن مردم کردی؟ بله. معامله ربوی کردی؟ بله. احترام پدر و مادرت را نگرفتی؟ بله. تهمت به مردم زدی؟ بله. دروغ گفتی؟ بله. غش در معامله کردی؟ بله. قرآن می‌گوید: برو، خدا تو را لعنت کند. این هم قرآن سرگرفتن! قرآن به خود تو نازل شده است، به شیعه،…

شب قدر، شب شکرانه است...

شب قدر، شب شکرانه است. بگو: خدایا! شکر، ولایت به من دادی. خدایا! شکر، متقی به من دادی. خدایا! شکر، پسر خوب به من دادی. خدایا! شکر همسر خوب به من دادی. خدایا! شکر، رفیق خوب به من دادی. خدایا! شکر، آدم ناجور طرف من نیامده است. خدایا! شکر، تو توفیقم دادی که در جلسه ولایت حاضر شوم. تمام این‌ها را در شب قدر، شکرانه‌اش را به جا بیاور؛ چون شبی است که با امام زمان (عج الله تعالی فرجه) نجوا می‌کنی. از امام زمان (عج الله تعالی فرجه) بخواهید فرزندانتان وصل بشوند. خدا هوا و هوس را از دلشان بیرون ببرد. از خدا بخواهید جوانانتان را به شما ببخشد. در حق فرزندانتان دعا کنید. از خدا بخواهید ولایتتان ثابت بشود، و از شما گرفته نشود. از خدا بخواهید دستتان جلوی خلق، دراز نشود و خدا شما را کفایت کند. از خدا بخواهید حق الناس گردنتان نباشد. از خدا بخواهید از آن کسانی باشیم که با ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از دنیا برویم. از خدا بخواهید که قدرت ما را نگیرد…

شب قدر، شب عهد و پیمان کردن با امام زمان (عج الله تعالی فرجه) است...

شب قدر، شب عهد و پیمان کردن با امام زمان (عج الله تعالی فرجه) است با امام زمان (عج الله تعالی فرجه) عهد و پیمان می‌بندیم که تا توان داریم گناه نکنیم، تا توان داریم فرمان ببریم. شب قدر، شب عوض شدن است، بیایید عوض شویم یعنی خودمان را در دامن امام زمان (عج الله تعالی فرجه) بیندازیم. آسوده خاطرم که در دامن توامدامن نبینم که در دامنش روم(امام زمان)دامن به غیر دامن تو بی محتوا بوددامان توست، اتصال به ماورا بود (امام زمان)شب قدر، شب توبه است. بگو: خدا! من را درست کن، چشمم نگاه به نامحرم کرده، درست کن. زبانم دروغ گفته، درست کن. گوشم غیبت شنیده، درست کن. پایم طرف بدعت‌گذار رفته، درست کن. فکرم هیجانی است، درست کن. شب قدر، تمام مشکلاتت را روی کاغذ بیاور، به خدا بگو تا اصلاح کند. والله، روایت داریم: اگر شب قدر آمرزیده نشویم، کار ما مشکل است. می‌گوید: باید بروی عرفه تا آمرزیده شوی. شب قدر، خودت را آماده فهم ولایت کن. از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند: یابن رسول…

هنوز شب قدر نیامده چشمم گریان است...

خدا می‌داند هنوز شب قدر نیامده چشمم گریان است. می‌خواهم بخوابم، خوابم نمی‌برد. می‌نشینم و نگاه می‌کنم. شبی جلوی رویم آمده با گناهانم، آیا امام زمان (عج الله تعالی فرجه) می‌آید و از سر گناهانم می‌گذرد؟شب قدر برو گوشه‌ای، چراغ‌ها را هم خاموش کن، بیتوته کن. با امام زمانت (عج الله تعالی فرجه) حرف بزن، امام زمان (عج الله تعالی فرجه) می‌شنود. از امام زمان (عج الله تعالی فرجه) بخواه که از خدا بخواهد گناهان گذشته‌ات را بیامرزد، قلم عفو بر گناهانت بکشد و در پناه خودش حفظت کند. از امام زمان (عج الله تعالی فرجه) بخواه که به ولایت وصل باشی. وصل به امام زمان (عج الله تعالی فرجه) باشی. اتصال به امام زمان (عج الله تعالی فرجه) ، اتصال به کل خلقت است، بیا وصل بشو، چرا وصلت نکند؟ به گناهان و اشتباهات خودت اقرار کن! مقام، دکتری، مهندسی، عزت کردن مردم، مال و ثروت و تمامی عناوین را کنار بگذار و در شب قدر، خودت را در مقابل خدا و امام زمان (عج الله تعالی فرجه) محتاج بدان،…

اگر همه آب‌های آسمان را روی من بریزند، می‌سوزم؛ اما در زمان رجعت شفا پیدا می‌کنم...

« به حضرت عباس جگرم خون است و دائم می‌سوزم. می‌بینم مردم عبادتی شدند و اسلامی! این‌ها ولایی نیستند. گفتم اگر همه آب‌های آسمان را روی من بریزند، می‌سوزم؛ اما در زمان رجعت شفا پیدا می‌کنم. آخرالزمان از بعد رسول الله شروع شد؛ اما در این زمان افشا شد و خدا هم گفت یکی با دین از دنیا برود ملائکه آسمان تعجب می‌کنند. آیا فکر کردید یا هنوز در عبادتید؟ بیایید در صداقت! »

«شبی در عالم رؤیا قیامت را سیر کردم، بیشتر مردم یا کفن نداشتند یا یکی دو تکه داشتند...

«شبی در عالم رؤیا قیامت را سیر کردم، بیشتر مردم یا کفن نداشتند یا یکی دو تکه داشتند. تمام مردم باید از یک جا رد می‌شدند که به آن پل صراط می‌گویند، همه نگران بودند و هیجان داشتند. چه روزگارهایی داریم و عین خیالمان هم نیست، ما خیلی پوست کلفتیم! یک روایت داریم اگر بفهمید چه به سرتان می‌آید خنده به لبتان نمی‌آید؛ اما دوستان امیرالمؤمنین در قیامت با تمام شلوغی‌هایش فارغ و سرافرازند. انشاءالله شما همین‌طور باشید. من یک گوشه‌ای فارغ بودم و نگاه می‌کردم، نامه‌ام به دستم بود و مانند تیتر روزنامه به آن نوشته بود: «ولایة امیرالمؤمنین علی» . یک سید این طرف پل و یک سید هم آن طرف بود، نامه‌ام را نشانشان دادم، گفتند: باید از این جا هم رد بشوی. در قیامت ائمه همه کاره هستند. (در این دنیا که نگذاشتند آنها امر و باطن کار را افشا کنند، حالا هم نمی‌گذارند متقی حرفش را بزند. کمی از آن را می‌گوید. آن موقع هم نمی‌گذاشتند. البته جلوی امام زمان را نمی‌توان گرفت.)

شرط ولایت و شرط ایمان این است که دائم برای مصیبت آنها بسوزی!...

آقا! تو هفتاد، هشتاد سال از عمرت می‌گذرد، آیا امام زمان را دیده‌ای؟! شرط ولایت و شرط ایمان این است که دائم برای مصیبت آنها بسوزی! انسان نباید ائمه را فراموش کند. چون که اصل ولایت و اصل دین آنها هستند. در آخرالزمان شده فراموشی ولایت و شناسایی دنیا! این است که می‌گوید بی‌دین از دنیا می‌روید. اصل جهنم و فساد دنیا، اهل دنیا هستند. هر کس آنها را می‌خواهد با آنها محشور می‌شود، شما هم که ائمه طاهرین را می‌خواهید با ائمه محشور می‌شوید؛ چون امام سجاد می‌فرماید: اگر سنگی را دوست داشته باشید با آن محشور می‌شوید، یا پیامبر فرمود: به عمل هر قومی راضی باشید از آن قوم هستید. حالا آخرالزمان دست از ائمه بر می‌دارند و دنبال خلق می‌روند.

در رجعت «من» نابود می شود...

رجعت پیروزی تمام این دنیاست. تمام جنگ‌ها محدود بوده است و یک عده‌ای را می‌زدند، جنگ صفین، جنگ جمل… ؛ اما رجعت جهانگیر است، امام زمان تمام جهان را می‌گیرد. حکمران تمام این دنیا یک نفر می‌شود، آن هم امام زمان است. تمام حکمران‌ها از بین می‌روند، آن وقت «من» نابود می‌شود. الان او می‌گوید «من»، انگلیس می‌گوید «من»، آمریکا می‌گوید «من»، همه می‌گویند: ما درست می‌گوییم! اما آن درستیِ خیالی است، درستی تأییدی فقط حکومت امام زمان است. آن وقت تمام این دنیا می‌شود عدالت!

متقی فقط دلش می‌خواهد مردم را هدایت کند...

امام صادق می‌فرماید: اگر تشت طلایی بر سر وجیه‌ترین دختر دنیا باشد و از مغرب عالم به مشرق و از مشرق به مغرب برود، هیچ کس نه نگاه به خودش و نه به تشتش می‌کند! «به تمام آیات قرآن! متقی همین طور است، به هیچ چیزی کار ندارد، فقط دلش می‌خواهد مردم را هدایت کند.»

انتظار الفرج، افضل العبادة...

گناه، پیروی خلق است. شیعه، وصل به امام زمان است، امام زمان هم وصل به خداست؛ اما بقیه مردم وصل به خلقند و خلق هم وابسته به شهوت است. انتظار الفرج، افضل العبادة؛ یعنی باید انتظار چنین روزی را بکشیم که حتی یک کافر هم روی زمین نباشد و همه بگویند: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی الله، امام زمان حجة الله» و آن روز رجعت است! امروز مردم آزادند که به هر کس بگویند خدا، به هر کس بگویند پیامبر، به هر کس بگویند اولو الامر؛ اما امام زمان این آزادی را از آنها می‌گیرد و یک دین واحد می‌شود. خدا می‌داند چه خبر می‌شود! یک قدری طول می‌کشد تا همه دنیا اصلاح شود.

کسی رفوزه آخرتی است که از ولایت و امر ائمه طاهرین جداست و پیرو خلق است...

ببین شما که درس می‌خوانید، اگر رفوزه بشوید چه قدر ناراحتید؟ این رفوزگی دنیاست و جبران دارد؛ اما رفوزه آخرتی جبران ندارد. کسی رفوزه آخرتی است که از ولایت و امر ائمه طاهرین جداست و پیرو خلق است. به همه با سوادها ابلاغ می‌کنم که آیا فکر کرده‌اید که ما رفوزه ولایت نباشیم تا دستمان از بهشت و فردوس و جنات کوتاه نباشد؟ آیا غصه خورده‌اید بین شما و زهرای عزیز و ائمه اطهار جدایی نیفتاده باشد؟ امام صادق هم می‌فرماید: دوستان ما عضو ما هستند، اگر گناه کنند جدا می‌شوند.

همیشه در فکر امام زمان باش...

اینکه می‌گوید انتظار الفرج افضل العبادة؛ یعنی همیشه در فکر امام زمان باش. یک دفعه می‌بینی امام زمان آمد و هیچ کاری برای رجعت نکرده‌ای. چه قدر آدم سرافراز می‌شود که جزء غاصبین نیست، جزء بدعت‌گذاران نیست، جزء ظلم‌کنندگان نیست، جزء تعدی‌کنندگان نیست، جزء عدالت است، جزء سخاوت است، جزء شجاعت است. چه قدر آدم سرافراز است؟‎

شرط اسلام این است که تو ولایت را بخواهی...

کار متقی این است که مردم را به ولایت دعوت می‌کند. ولایت چیست؟ ولایت توی خدا بوده است، ولایت تجلی خداست، ولایت، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است که مقصد خداست. حالا شما که این حرفها را می‌زنید، باید ولایت داشته باشید، اسلام شرط نیست، خیلی‌ها اسم و رسم دارند؛ اما ولایت ندارند، شرط اسلام این نیست. شرط اسلام این است که تو ولایت را بخواهی؛ آن وقت خدا ولایت به تو می‌دهد؛ اما ما شهوت می‌خواهیم، به خدا هم کاری نداریم، این است که بدبخت و بیچاره می‌شویم. اگر ولایت داشته باشید، تمام خلقت به شما ارادت دارند. آصف ولایت داشت که تخت بلقیس را آورد، شما هم اگر ولایت داشته باشید، در نظر دوازده امام، چهارده معصوم (علیهم السلام) هستید. اصل، ولایت امیرالمؤمنین علی است. کسی که ولایت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را دارد، جواب کون و مکان در اختیار آن آدم قرار می‌گیرد. کون و مکان چیست؟ امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) است. ولایت، تمام خلقت در اختیارش است؛ کسی هم که ولایت دارد، تمام خلقت را در اختیارش می‌گذارد….

روح کیست؟ ولایت است...

«انا انزلناه فی لیلة القدر، و ما ادراک ما لیلة القدر، تنزل ملائکه و الروح» به چه کسی نازل می‌شود؟ به روح نازل می‌شود، روح کیست؟ امام زمان، روح کیست؟ ولایت است، روح کیست؟ امام زمان، روح کیست؟ ولایت است، کجا می‌روی؟ گفت: هزار چراغ دارد و بی‌راهه می‌رودبگذار تا رود و ببیند سزای خویشصد بار بدی کردی و دیدی ثمرش راخوبی چه بدی داشت که یک بار نکردی؟!

دلتان را احیا کنید...

قربانتان بروم، عزیز من، فدایتان بشوم، بیایید جوری بشوید، خدا از شما حمایت کند، جوری بشوید پیغمبر دنبال شما بدود. مگر نمی‌گوید: «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی، یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما»؟ مگر به کل خلقت نمی‌گوید تسلیم بشوید. بابا، بفهم پیغمبر تسلیم علی است، تسلیم یک دوست علی است، چرا متوجه نیستید؟ به کل خلقت می‌گوید: تسلیم پیغمبر بشوید. کل خلقت تسلیم پیغمبر است، او تسلیم علی است. احیاء یعنی این، برو قرآن سر بگیر، دعای جوشن کبیر هم بخوان و مردم را هم نگذار بخوابند! این احیاست، دلتان را احیا کنید، فدایتان بشوم، قربانتان بروم، عزیزان من، قدر این حرفها را بدانید، والله، القای ولی الله الأعظم است.  ‎

والله، کجا توی مسجد می‌روی؟ تو حیضی...

به علی قسم، از اول ماه مبارک تا آخر ماه مبارک رمضان کار کنید، ثلث این حرفها را هم حالی‌مان نیست. کجا توی مسجد می‌روی؟ بیا این حرف را بفهم، علی‌شناس شو. ما علی‌شناس که نیستیم، مقصد علی را می‌کشیم. اگر ابن ملجم که علی را کشت، بعضی از ما مقصد علی را می‌کشند. تو مواظب مقصد علی باش. عزیزان من، قربانتان بروم، فدایتان بشوم، تو باید خدا را بشناسی، امرش را هم بشناسی، با شناخت بگیر بخواب، با شناخت برو در بیابان، با شناخت واجبات به جا بیاور. والله، بالله، هفتاد هزار ملک می‌آید، می‌گوید: مؤمن، مبارک باد. این ملائکه که به وجود علی خلق شده، به نور علی خلق شده، تمام اینها مواظب شیعه هستند. هفتاد هزار تایش می‌آید، اینجا نوکرت می‌شود؛ اما تو علی را بشناس، ولایت را بشناس. پیغمبر آخرالزمان، تمام فتنه‌ها را می‌گوید، بچه‌ها اینجور می‌شوند، زنها اینجور می‌شوند، … تمام این حرفها را که زده، گفت: چه کار کنیم یا رسول الله؟ واجباتت را به جا بیاور، ترک محرمات کن، منتظر امام زمانت باش؛ یعنی…

عرش خدا زیر پای علی است...

عزیز من، بیایید حرف بشنوید. امشب که شب قدر است، از این حرف‌ها قدردانی کنید، از علی بن ابیطالب قدردانی کنید، از مقصد خدا قدردانی کنید، قدردانی از اینکه امر او را اطاعت کنید. من در جای دیگر گفتم و امشب هم تکراری می‌گویم، تمام خلقت آنچه را که هست و نیست؛ چرا می‌گوید عرش خدا زیر پای علی هست؟ علی پا در عرش خدا می‌گذارد. یک وقت گفتم عرش خدا مقری است که اطلاعیه به تمام خلقت می‌دهد، اما مکه اطلاعیه به اهل دنیا می‌دهد. حالا می‌گوید: عرش خدا زیر پای علی است؛ یعنی چه؟ یعنی عزیزان من، الان باید امر ولی الله الاعظم، وجود امام زمان را اطاعت کنید. به اینکه ما حساب می‌کنیم که امام اول علی است، امام دوم حسن و امام سوم حسین الی آخر نیست. اینها مثل اسم می‌ماند. اسم تو حسین است، آیا حسین هستی؟ اسم تو حسن است، آیا امام حسن هستی؟ نه؛ اسمت است. ما الان اسممان اینطوری است که می‌گوییم اینها را دوست داریم. کجا تو دوست داری؟ عزیز من، تو…

شب احیا به مکان، خیلی پابند نباشید...

پس دوباره تکرار می‌کنم شب احیا به مکان، خیلی پابند نباشید. … تو خودت مکان هستی، یک گوشه‌ای بیا با امام زمان بیتوته کن. آقاجان، ما بد کردیم. آقاجان، گناهان ما را بیامرز. آقاجان، ما را در پناه خودت راه بده. دلت را احیا کن. والله، اشتباه به ما گفتند و اشتباه فهمیدیم و اشتباه فهمیدند. مگر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیست که می‌آیند به او می‌گویند: یا امیرالمؤمنین، علی جان، از تمام علما، فقها، حفاظ قرآن سوال کردیم، در هفته چه روزی خوب است؟ گفتند: شب جمعه. در ماه چه روزی بهتر است؟ گفتند: اول ماه. در سال چه روزی بهتر است؟ گفتند: شب قدر. می‌گوید: من که علی بن ابیطالب هستم، می‌گویم: روزی که گناه نکنی. عزیز من، در این شب قدر، باید از خدا قدردانی کنی از اینکه ولایت به تو داده است، آتش جهنم را به تو حرام کرده است. قدردانی کن. چه کسی می‌تواند آتش را برای ما حرام کند به غیر علی بن ابی طالب یا خدا؟ آقا جان، بیا فکر کن، اگر بخواهی در…

کجا کسی که سخی نیستی، کجا کسی که مردم را اذیت می‌کنی، کجا کسی که دروغ می‌گویی ثواب هزار ماه را می‌بری؟...

حالا این هزار ماه را که روایت داریم ثواب می‌برد، به چه کسی می‌دهد؟ شما توجه کنید؛ کسانی که از بعد از پیامبر اکرم، دست از علی بر نداشتند، نه اینکه مشاور درست کنند، آنها هستند؛ ‌سلمان، اباذر، میثم، مقداد است که ثواب هزار ماه می‌برد. تو اگر از آنهایی، ثواب هزار ماه را می‌بری،کجا نزول‌خور، کجا بد چشم، کجا خیانت کار، کجا کسی که سخی نیستی، کجا کسی که مردم را اذیت می‌کنی، کجا کسی که دروغ می‌گویی ثواب هزار ماه را می‌بری؟ حالا در مسجد آمده‌ای، قرآن سر گرفتی. «بک یا الله، بک یا الله» به تمام آیات قرآن، قرآن به تو لعنت می‌کند. تو باید امر را اطاعت کنی، امر قرآن را اطاعت کنی. ‌امر قرآن، علی است، امر خدا، علی است، امر دوازده امام، چهارده معصوم، علی است، تو باید امر را اطاعت کنی. آخر، این قرآن سر گرفتن ها چه چیزی دارد که تو می‌گویی؟ بگذارید مصداق بیاورم. مگر آنها قرآن سر نمی‌گیرند؟ به ارواح پدرم، قرآن را زمین گذاشت، گفت: لعن علی ابوک، لعنت به…

بنا شد ما نفسمان را احیاء کنیم، این نفس سرکش را احیاء کنیم...

حالا بنا شد احیاء چه کار کنیم؟ عزیزان من، فدایتان بشوم، بنا شد ما نفسمان را احیاء کنیم، این نفس سرکش را احیاء کنیم، این خیال‌های باطل را احیاء کنیم، این فکرهای باطل را احیاء کنیم، این خیالهای ناجور را احیاء کنیم. امشب شب احیاء است، امشب شب قدر است. اگر معامله ربوی کردی، بگو: خدایا، دیگر نمی‌کنم. اگر کسی از تو ناراضی است، بگو: ای خدا، تو گفتی: هر کسی از تو ناراضی باشد، هیچ عبادتت قبول نمی‌کنم، چقدر مردم را اذیت می‌کنند؟ چه کار می‌کنند؟ شب احیاء و چه شعرهایی می‌خوانند. چه کار دارند می‌کنند؟ تا نصف شب «الغوث» می‌گوید، «الغوث، الغوث، ادرکنی، ادرکنی» تو چه می‌گویی؟ … امام صادق معلوم کرده است. می‌گوید: دور هم می‌نشینید، حرف ما را برنید؟ می‌گوید: بله. می‌گوید: من غبطه می‌خورم. احیاء باید جوری باشد که امام صادق غبطه بخورد. این احیاء است. چرا امام صادق می‌گوید: حرفهای ما را می‌زنید؟ می‌گوید: یعنی دارید تمرین ولایت می‌کنید، دارید امر ما را اطاعت می‌کنید، حرف دیگر نمی‌زنید، حرف لغو نمی‌زنید، حرف ما را دارید…

علم یعنی چه؟ یعنی فهم ولایت یاد بگیر...

آقا جان، وجدان داشته باش، آقا جان، فکر داشته باش، اگر مغزت خسته است برو بخواب، اگر کم‌بنیه هستی به قول من یک آب سیب بخور، یا آب گلابی بخور، یک خرده امروز عشق بکن، خودت را آماده فهم بکن، خودت را آماده ولایت بکن. چرا به شما می‌گوید: برای شب قدر، برو روز بگیر بخواب؛ آنجا آماده باش؟ من روایت می‌گذارم رویش که قبول کنید. عزیزان من، مگر شب قدر خدمت امام صادق نمی‌آید، می‌پرسد: یابن رسول الله، شب قدر چه کار کنیم؟ می‌فرماید: برو علم یاد بگیر. نمی‌گوید سواد! به شما جسارت نکنم‌. با سواد‌ها، سوادتان سر جایش است؛ خیلی زحمت کشیده‌اید تا مهندس شده‌اید، تا آیت الله شده‌اید، ما از زحمت‌های همه شما تشکر می‌کنیم. اما می‌گوید برو علم یاد بگیر، علم یعنی چه؟ یعنی فهم ولایت یاد بگیر. می‌گوید افضل عبادت چه است؟ یاد گرفتن علم است؛ یعنی بفهم.

عزیز من، امشب باید مُحرم باشی...

عزیز من، امشب باید مُحرم باشی. بگو خدایا، ما امشب دیگر مُحرم شدیم. مُحرم؛ یعنی کسی که لباسش را در می‌آورد و آنجا می‌اندازد. اما مُحرم باید خیالش را دربیاورد و آنجا بیندازد؛ نه مثل حاجی‌ها که لباسشان را در می‌آورند و وقتی برمی‌گردند و همین کارها را می‌کنند. خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند، می‌گفت: اگر مکه رفتی، عمره رفتی، اگر برگشتی و عوض شدی درست است؛ ولی اگر نشدی، همان که هستی، هستی. کدام از ما عوض شدیم؟ من که نمی‌دانم عوض شدم یا نه. … چرا می‌گوید: اگر یک نفر با دین از دنیا برود، ملائکه آسمان تعجب می‌کنند؟ از بس که فساد همه جا را فرا گرفته است، از بس فساد، زمین را فرا گرفته است. امروز، فساد و گناه جرم نیست، خب، هر کسی، هر کاری می‌خواهد انجام می‌دهد. … لامروت، شیعه باید پرچم علی باید در خانه‌اش باشد. تو شیره‌ای. چه پرچم‌هایی بالای خانه‌هایتان هست؟ آرام، تو باید پرچم «انا فتحنا لک فتحا مبینا» بالای خانه‌ات باشد. آیا تو شیعه هستی؟ آره!!!، ما پرچم…

تو الان که داری با خدا حرف می‌زنی، حواست جای دیگر است...

تو الان که داری با خدا حرف می‌زنی، حواست جای دیگر است. … من یک مثالی می‌زنم که اشخاصی که مثل من هستند، حالی‌شان شود، شما که فهمتان خیلی بالا است. من الان می‌آیم و می‌گویم صد هزار تومان قرض دارم و خدایا به من بده. همینطور که دارم می‌گویم بده، می‌گویم: خب، اگر نشد، بیست تومان از آن را از کسی می‌گیرم، سی تومان هم از کسی دیگر. دارم درست می‌کنم. می‌گوید: چشمت کور شود، برو، درست کن. «وابستگی»؛ یعنی این. خب، صاف به خدا بگو: درست کن، خدا هم می‌دهد. خودت درست نکن، درست‌کردن خلق، خرابی است. کار، درست است، درست‌کردن تو خرابی است. این دارد به حساب خودش درست می‌کند. خب، می‌گوید: برو گم شو، برو رد کارت. ما باید وقتی از خدا می‌خواهیم، خلق را نبینیم، واسطه را نبینیم، «وابسته» نشویم. اگر به تو نداد، به من لعنت کن. ما هنوز هم که یک چیزی می‌خواهیم، می‌گوییم: بابایمان یک مقدار کمک می‌کند، عمو یک مقدار کمک می‌کند، یک چیزی هم داریم، آن را می‌فروشیم؛ دارید درست می‌کنید….

آمدند امیرالمؤمنین را کنار گذاشتند و «وابسته» به عمر و ابابکر شدند...

امشب شب قدر است، امشب شب قتل است، ما باید حرف دیگری بزنیم. من می‌گویم «وابستگی» خیلی بد است. آمدند امیرالمؤمنین را کنار گذاشتند و «وابسته» به عمر و ابابکر شدند، تو به چه کسی «وابسته» هستی؟ من به چه کسی «وابسته» هستم؟ به تمام آیات قرآن، در جمع تمام ماوراء نگاه می‌کنم، هیچ کس مظلوم‌تر از حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) نبوده و نیست. ببین «وابستگی» آنها را به کجا کشاند؟ اینقدر «وابسته» شدند که یک دفعه گفت: اینها مرتد و کافر هستند. آقای نمازخوان و مکه‌برو و جهادبرو و زیارت‌برو و نماز شب‌خوان، آیا باید اهل جهنم باشد؟ علی ندارد. «وابسته» شده است، شما هم «وابسته» هستید. پس لا اقل این چیزی که در منزل شما است، شما نگاه نکن، عشقش را نداشته باش، محبتش را نداشته باش. عزیز من، نگاه عشقی نکن، آخر، شما چقدر خارج رفتی و نگاه عشقی کردی، دیگر بس است. … جوان‌ها، تو که اینقدر نگاه می‌کنی، آنها را دوست داری؟ انگلیسها، خوشگل و خوش‌تیپ هستند. وقتی دوست داری، با…

امیرالمؤمنین بالاتر است یا ماه؟ حضرت زهرا صدیقه طاهره بالاتر است یا ماه؟...

من خدمت رفقای عزیز عرض کردم، یک وقت آقای فرحزاد اینجا تشریف آورد، گفت: من چند وقت است که در ماه مبارک رمضان دارم سخنرانی می‌کنم؛ کانّه هیچ گناهکاری نمی‌ماند، خدا همه را می‌بخشد. بنا کرد صحبت کردن؛ کارش عبادت است، نشستنش عبادت است، خوابیدنش عبادت است، ملک به این طرف و آن طرفش می‌کند. خیلی شرح داد که این ماه رحمت است، خدا دعوتمان کرده است، همه اینها را گفت. گفتم: آقای فرحزاد، امام حسین بالاتر است، پیغمبر بالاتر است یا ماه؟ امیرالمؤمنین بالاتر است یا ماه؟ حضرت زهرا صدیقه طاهره بالاتر است یا ماه؟ ماه، در گردش افلاک است؛ امام حسن و امام حسین بالاتر است یا ماه؟ چرا اینها خدمت آنها بودند ولی اهل جهنم هستند؟ گفتم: این که گفتم چطور است؟ گفت: از این بهتر اصلاً نیست. اینقدر این حرف خوب و قشنگ است. گفتم: این که نیست؛ تو خودت باید مکان باشی. نمی‌خواهم به مکان جسارت کنم. من دلم می‌خواهد در این حرفهای من مطالعه کنید. اگر کشش نداشته باشی، والله، پا شو با امام زمانت…

خانم های عزیز، کینه همدیگر را نداشته باشید. اگر تو پیرو زهرایی، پیرو علی هستی، گذشت داشته باش...

عزیز من، قربانت بروم، ببین، کینه نداشته باش. خانم های عزیز، کینه همدیگر را نداشته باشید. اگر تو پیرو زهرایی، پیرو علی هستی، گذشت داشته باش. چرا ماه مبارک رمضان گذشت نداری؟ مگر نمی‌گوید یک دوست علی از دستت ناراحت باشد، خدا هیچ عبادتت را قبول نمی‌کند. عزیزان من، برادران عزیز، بیایید امروز مانند امیرالمومنین بشویم. حالا آن آدمی که به تو تهمت زده، یا یک کاری کرده، دیگر از ابن ملجم که بدتر نیست؛ گذشت داشته باش. به تمام آیات قرآن، از اول عمرم همه‌اش گذشتم. فحش به من دادند، فحش ناموس به من دادند، باز هم می‌رفتم در راهش می‌ایستادم، می‌گفتم: اِه، شما، سلام علیکم، همچنین نگاهم می‌کرد، تعجب می‌کرد. گفتم: بابا، حالا تو ناراحت بودی، دو تا فحش هم به ما دادی، چیزی نیست؛ حالا چرا رویت را از ما بر می‌گردانی؟ می‌گفتم: مبادا، این خجالت بکشد که این فحش‌ها را به من داده است، این کارها را کرده، مبادا خجالت بکشد. والله، همین در فکر من است. می‌گفتم: این یک روز برای من ناراحت نباشد. این درست…

به تمام آیات قرآن، اگر حقیقت ولایت در قلب ما باشد، اصلاً قدرت معصیت ندارید...

به تمام آیات قرآن، اگر حقیقت ولایت در قلب ما باشد، اصلاً قدرت معصیت ندارید. من چند جا به معصیتهای خیلی مهم روبرو شدم. اصلاً حربه و قدرتش را به کلی نداشتم. چرا؟ آن از تو گرفته می‌شود. تو نخواستی که هدایت شوی. خدا می‌گوید: اگر بخواهی هدایت شوی، من تو را هدایت می‌کنم. اگر بخواهی هدایت شوی، باید تشنه باشی. شما ماه مبارک رمضان را ببین؛ … چقدر تشنه‌اید؟ تشنه آب هستید. باید آب بخورید. جانم، ما باید تشنه ولایت باشیم. اگر هر چه به آدم بدهند، آدم ماه رمضان آب می‌خواهد. شربت هم که درست کنند، آدم، آب می‌خواهد. ما باید تمام این دنیا را ببینیم، گناهانش را ببینیم، ثوابهای مصنوعی را ببینیم، زیارتها را ببینیم، سیاحت‌ها را ببینیم، تشنه ولایت باشیم. این درست است. آن تشنه ولایت که شدی، از تمام معصیتها گذران هستید. من به شما گفتم: چند دفعه من روبرو شدم، گذاران بودم. قربانتان بروم، شما گذران نیستید.

اول چیزی که می‌خواهید ولایتتان ثابت شود، دوم چیزی که می‌خواهید ولایت از شما گرفته نشود...

امیدوارم که این شبهای احیاء خیلی توجه کنید:اول چیزی که می‌خواهید ولایتتان ثابت شود، دوم چیزی که می‌خواهید ولایت از شما گرفته نشود، سوم چیزی که می‌خواهید دستتان جلوی خلق دراز نشود، چهارم چیزی که می‌خواهید خدا کفایتتان کند، یکی دیگر که از امام زمان می‌خواهید این است که القاء و افشاء بخواهید که حرف بی‌خودی نزنید. کسی را گیر نیندازید. به قول ما حرف بی‌خود نزنید، حرف لغو نزنید.

خدایا! شکر، ما خدا را نمی‌شناختیم، پیش متقی رفتیم، او ما را خداشناس کرد...

خدایا! شکر، ما خدا را نمی‌شناختیم، پیش متقی رفتیم، او ما را خداشناس کرد. خدایا! شکر که ما خداشناسی را یاد گرفتیم. خدایا! شکر که ما فارغ هستیم، پایبند به دنیا نیستیم، تو به ما فرصت دادی که به مجلس ولایت بیاییم، ما را گرفتار دنیا نکردی. خدایا! تو به ما پول دادی که به جلسه ولایت بیاییم، اگر ندار بودیم، ممکن بود که نمی‌توانستیم بیاییم. خدایا! تو در الست یک کارهایی کردی، فکر ما بودی، حالا ما را در جلسه ولایت حاضر کردی.

خدایا! توبه ما مال دادی. خدایا! تو ما را سخی کردی!...

خدایا! شکر که ما سخی هستیم و قیامت گیر نیستیم. خدا در قیامت می‌گوید: «أین السخیون؟» کسی که سخی است، داخل بهشت شود. خدایا! توبه ما مال دادی. خدایا! تو ما را سخی کردی! من به خدا می‌گویم: خدایا! چه کسی مرا متقی قرار داده است؟ چه کسی مرا سخی کرده است؟ خدایا! تو کردی! از تو تشکر می‌کنم. خدایا! شکر که ما از اهل تسنن نیستیم! خدا فرمود: «هرکس عبادت انس و جن کند؛ اما امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را قبول نداشته باشد، با صورت در جهنم می‌اندازم.» خدایا! ما امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را قبول داریم، هرکس امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را قبول نداشته باشد، ما با او دشمن هستیم. آنهایی که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را قبول ندارند، اهل تسنن هستند، اهل تسنن پیرو عمر و ابابکر هستند. ما پیرو امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، امام حسن (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) و امام زمان (عج الله فرجه) هستیم. خدایا! از تو تشکر می‌کنیم که از اهل تسنن نیستیم، با عمر و پیروانش بد هستیم. چه کسی ما…

خدایا! شکر که بدنمان سالم است و می‌توانیم امرت که برآوردن حاجت برادر مؤمن است را به جا آوریم...

خدایا! شکر که ما ذلیل نیستیم، الآن کسانی هستند که ده سال است در خانه‌اند. خدایا! شکر که بدنمان سالم است و می‌توانیم امرت که برآوردن حاجت برادر مؤمن است را به جا آوریم، خدایا! از تو تشکر می‌کنیم.

چرا خدا را شکر می‌کنیم؟...

چرا خدا را شکر می‌کنیم؟ ما خدا را شکر می‌کنیم که امام حسین (علیه السلام) را به ما معرفی کرده، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به ما معرفی کرده، زهرای عزیز (علیها السلام) را به ما معرفی کرده است؛ شکر اصلی این است.

می‌خواهم تمام وجودتان بگوید علی! امام زمان! متقی!...

قرآن می‌فرماید: «و العاقبة للمتقین» یعنی متقی عاقبت را می‌بیند، شما باید تفکر داشته باشید؛ تا عاقبت را ببینید. اگر عاقبت را ببینید، این دنیا برای شما زندان است؛ چون خدا جا و مکان شما را در قیامت قرار داده است. می‌خواهم شما را در مکانی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) برایتان قرار داده است، حاضر کنم؛ یعنی این خانه، آخرت است، می‌خواهم تمام وجودتان بگوید علی! امام زمان! متقی! «أنا مدینة العلم، علی بابها». تو باید دلت درِ علی باشد، کسی را در آن راه ندهی! تو این قدر در دلت کسی را راه داده‌ای که دیگر در آن جایی نیست! کوشش کنید دلتان به ولایت وصل باشد، یکی هم به متقی وصل باشد، او وصل به ماوراء، وصل به آسمان و وصل به عرش خداست. من از آمدن شما تعجب نمی‌کنم، از نرفتنتان تعجب می‌کنم که چرا نمی‌روید؟ ماندن خیلی مهم است! مگر خود ولایت شما را نگه دارد. شما متقی را حق‌بین و حق‌گو نمی‌دانید! تمام بدبختی‌تان این است که تشنه مردم، ریاست، کیاست، تماشا و عزت هستید نه…

من به خدا گفتم: «خدایا! اگر مرا به جهنم؛ یا بهشت ببری، تو را دوست دارم...

من به خدا گفتم: «خدایا! اگر مرا به جهنم؛ یا بهشت ببری، تو را دوست دارم». آن وقت دیدم قیامت است، ملکی آمد و به من گفت: باید به جهنم بروی. می‌دانستم کسی که می‌تواند کاری برایم بکند، چهارده معصوم (علیهم السلام) هستند. گفتم: شما که پرونده مرا می‌بینید، اگر ناجور است، پیش حضرت زهرا (علیها السلام) بروم و التماس کنم که واسطه شود و جهنم نروم؛ اما اگر امر است، می‌روم. گفت: امر است، باید در جهنم بروی! «یا علی» گفتم و در جهنم پریدم. تمام آتش خاموش شد. من وسط جهنم ایستاده بودم، نگاه می‌کردم و می‌گفتم: خدایا! شکر که مردم راحت شدند! همه جهنم خاموش شد! مگر آتش، ولایت را می‌سوزاند؟ من شکر نمی‌کنم که چرا نسوختم، شکر می‌کنم که مردم راحت شدند! چه کسی این طور است؟ فقط متقی. منبع: ‎

تمام اینها می‌سوزند و منتظر رجعت هستند...

امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: «من کشته جلسه بنی ساعده‌ام». نه امام حسین (علیه السلام) کشته جلسه بنی ساعده است، دوازده امام، چهارده معصوم (علیهم السلام) هم کشته جلسه بنی ساعده هستند، متقی هم کشته جلسه بنی ساعده است. همان طور که امام حسن (علیه السلام) می‌فرماید: «مادر ما را که کشتند، همه ما را کشتند! ما کشته شدیم، یک جان داریم!». متقی هم همین طور است. مگر من کشته نیستم؟ گفتم: اگر آبهای دنیا که هیچ، تمام آبهای آسمان را روی من بریزند، می‌سوزم. پس مرا هم سوزانده است! این دو نفر تمام انبیاء، تمام ملائکه، تمام انس و جن را سوزانده‌اند. چطور سوزانده‌اند؟ مگر برای امام حسین (علیه السلام) و توهینی که به او کردند، گریه نکرده‌اند؟ تمام اینها می‌سوزند و منتظر رجعت هستند.

اگر من بهشت را بخواهم، مثل حیوانی هستم که چیز می‌خواهد...

به خدا می‌گویم: «خدایا! اگر می‌خواهی مرا بسوزانی، یک جهنمی ایجاد کن و مرا در آن ببر! مرا پیش دشمنان امیرالمؤمنین (علیه السلام) و زهرای عزیز (علیها السلام) نبر! می‌خواهی مرا بسوزانی، جهنمی ایجاد کن و مرا بسوزان! من نمی‌گویم نسوزان! من که مال خودم نیستم! بدنم هم مال خودم نیست که بگویم بکن یا نکن! من هیچ اختیاری ندارم! مرا در جهنم ببری یا نبری، تو را یک طور می‌خواهم! بهشت و فردوس به من بدهی؛ یا این که مرا به جهنم ببری، تو را می‌خواهم، اگر من بهشت را بخواهم، مثل حیوانی هستم که چیز می‌خواهد!» چه کسی این طور است؟ فقط متقی.

زنگ بهشت را که می‌زنی می‌گوید: علی علی علی...

خدا جهنم را برای دشمنان علی (علیه السلام) خلق کرد، چون نقش علی (علیه السلام) را ندارند، هر کجا که نقش امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد، آتش حیا می‌کند که آن نقش را بسوزاند، نجات بشر در علی (علیه السلام) است، آن دو نفر ایشان را عقب زدند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) ناراحت شد. خدا گفت: علی جان! غصه نخور، من در کشتن تو، تو را به عقیده‌ات می‌رسانم. حالا وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) شهید شد فرمود: «فزت و رب الکعبه» ، به خدای کعبه رستگار شدم، آن‌هایی که در جهنم رقت کردند نجات پیدا کردند و امیرالمؤمنین (علیه السلام) به مقصدش که نجات بود رسید. امیرالمؤمنین (علیه السلام) خوشحال شد.متقی هم نقش علی (علیه السلام) را دارد یکی نجات پیدا کند خوشحال می‌شود. به غیر از متقی کسی نقش علی (علیه السلام) را ندارد؛ زیرا می‌گوید برو پیش متقی. برو از متقی یاد بگیر. حالا به متقی می‌گویند حرف نزن! . شیطان هم مؤمن امتحان نداده بود، نقش ولایت را موقت داشت مؤمن امتحان نشده بود، وقتی اطاعت امر خدا را نکرد…

«فزت و رب الکعبه» مگر علی رستگار نیست که این حرف را می‌زند؟...

اینکه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می‌فرماید: «فزت و رب الکعبه» مگر علی رستگار نیست که این حرف را می‌زند؟ گفتم: عزیز من، فدایت بشوم، قربانت بروم، وقتی گفتند علی توی مسجد کشته شده، گفتند که علی که نماز نمی‌خواند، توس مسجد چه کار می‌کند؟ گفتم: این کلامی که امیرالمؤمنین می‌گوید، به خودش قسم، مانند پسرش «هل من ناصر» می‌گوید، امام حسین تا آخر «هل من ناصر» گفت، یکی این طرف بیاید. احتیاج که نداشت. آقا امیرالمؤمنین می‌گوید: «فزت و رب الکعبه»، به پروردگار کعبه، من رستگار هستم؛ یعنی مردم دنبال من بیایید، مردم به تبلیغات معاویه و معاویه‌ها اعتنا نکنید، سمت من بیایید. من رستگار هستم، علی، امیرالمؤمنین دارد: «فزت و رب الکعبه» می‌گوید. حالا علی (علیه السلام) می‌خواهد بیرون بیاید، مرغابی‌ها می‌آیند دامنش را می‌گیرند، جیغ می‌زنند. گفت: ام کلثوم، عزیز من، پسر من، حسن جان، یا اینها را آزاد کن، یا مبادا اینها را تشنه بگذاری، مبادا گرسنه بگذاری. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) دارد سفارش مرغابی‌ها را می‌کند. حالا آمده دید این مرتیکه دمرو خوابیده، صدایش زد، گفت: می‌خواهی…

متقی هم همین‌جور است. مقصدش این است که شما رستگار شوید. هیچ مقصدی ندارد. … دلش خون است. اشک می‌ریزد، دلش می‌خواهد شما رستگار شوید...

امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم آمده بود مردم را هدایت کند. حالا وقتی می‌خواهد در ظاهر از دنیا برود، خدا نمی‌گذارد با دل پر غصه برود. حالا جبرئیل به او کمک کرد. اشاره شد به جبرئیل، یا اخا جبرئیل، علی (علیه السلام) را کشتند. جبرئیل به تمام این دنیا و شاید به تمام این خلقت گفت: ارکان خدا شکست؛ یعنی امیرالمؤمنین (علیه السلام) ارکان خداست؛ یعنی مقصد خداست. شما که می‌دانید ارکان خیلی بالاست. حالا آن‌ها که در جهنم بودند بغض امیرالمؤمنین (علیه السلام) نداشتند، گناه کرده بودند و به توسط گناهشان در جهنم رفتند، آن‌ها مخلد نیستند، اهل جهنم هستند. به همه اهل جهنم یک دفعه این ندا رسید، تمام آن‌ها توبه کردند و ضجه کردند و خدا همه آن‌ها را نجات داد. اینکه می‌گوید اول ماه چقدر آمرزیده می‌شود، وسط ماه چقدر، آخر ماه به قدر همه ماه، آمرزیده می‌شود، این‌ها دائم دیگر در جهنم نمی‌سوزند. حالا یک دفعه امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفت: «فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه؛ یعنی به خدای کعبه رستگار شدم؛ یعنی به مقصدم رسیدم.به…

ارکان خدا شکست؛ یعنی تمام این ممکنات به هم ریخت...

حالا این مردک ابن ملجم توی مسجد آمد، دمرو خوابیده بود. دمرو خوابیدن، کار منافق است. چون که روایت داریم: ائمه قفا می‌خوابیدند؛ اما خواب نبودند. مؤمن باید به بغل بخوابد یا آن طرف یا این طرف. دمرو خوابیدن صحیح نیست؛ چون که امیرالمومنین صدایش زد. اذان گفت، از ماذنه پایین آمد، صدایش زد. گفت: چرا دمرو خوابیدی؟ می‌خواهی بگویم چه چیزی زیر عبای تو هست؟ حالا این ملعون چه کاری کرد؟ یک شمشیری بود که حالا آمدند به او گفتند که ممکن است آقا امیرالمومنین شفا بگیرد؟ گفت: نه، من چقدر پول دادم زهر گرفتم، به این شمشیر زدم. حالا به آن زن هم برخورد. گویا امیرالمومنین برادر او را در جنگ صفین کشته بود. به او گفت: تو علی را بکش. ببین چه می‌گوید؟ می‌گوید: اگر تو را کشتند، بهشت می‌روی، اگر تو را نکشتند می‌آیی با هم هستیم. تا این جنایت بزرگ از دست این ملعون صادر شد.اگر شما بخواهید بدانید که امیرالمومنین چه طوری هست، ما باید یک اندازه‌ای روی روایت و حدیث حساب بکنیم. حالا علی…

چرا می‌گوید سه طایفه را به عزت و جلالم نمی‌آمرزم؛ یکی: شارب الخمر، دوم: عاق والدین...

قربانت بروم، فدایت شوم، شب قدر را در ماه رمضان به واسطه ولایت قرار داده است. مردم را به واسطه ولایت می‌آمرزد. چه کسی را می‌آمرزد؟ چرا می‌گوید سه طایفه را به عزت و جلالم نمی‌آمرزم؛ یکی: شارب الخمر، دوم: عاق والدین، سوم: اینکه برادر مؤمن از دست تو ناراضی باشد؟ تو خیال کردی برادر مؤمن از دست تو ناراضی باشد؛ می‌گویی من به کسی فحش ندادم، یا من با کسی دعوا نکردم؛ آیا ناراضی کردن برادر مؤمن همین است؟ نه، این نیست. تو غش در معامله کردی، تو دروغ گفتی، تو سیب‌زمینی را قاطی آن کردی، تو خیانت کردی، خیانت که کردی، این‌ها عیالات خدا هستند. تو خیال کردی با یکی دعوا کنی، بروی دو تا فحش به او بدهی، او هم به تو بدهد، که او از تو ناراضی باشد؟ اصلاً ناراضی را بفهم که چه چیزی هست؟ ممکن هست تو آدم بسیار خوبی باشی؛ اما مردم از دست تو ناراضی باشند. این نیست. حالا چرا خدا می‌گوید؟ آن مؤمن، وصل به ولایت است. این که می‌گوید من تو…

یکی بخواهید دارا باشید که خدا چیز به شما بدهد، اما محبتش را به شما ندهد...

انشاء الله شب قدر، یکی از خدا بخواهید: از خدا بخواهید که خدا ارتباط دهد و ارتباطتان را انشاء الله تا آخر برسد. خدایا! این ولایت ما را رهبری کن. نه خلق بگیرد، نه شیطان، یکی بخواهید دارا باشید که خدا چیز به شما بدهد، اما محبتش را به شما ندهد، در راه خدا خرج کنید. یکی از خدا بخواهید تتمه عمرتان در راه شیطان و شهوت و غیر امر نباشد، در راه خدا باشد. یکی از خدا بخواهید یاور امام زمان (علیه السلام) بشوید. یکی از خدا بخواهید فقیرپرور باشید، نه ظالم‌پرور. ما بیشترمان ظالم‌پروریم. از خدا بخواهید فقیرپرور شوید. یکی از خدا بخواهید، تتمه عمرتان در راه ولایت باشد. یکی از خدا بخواهید خدا تنِ ساز به شما بدهد. خلاصه، منزوی نشوید. یکی از خدا بخواهید منزوی از غیر امر باشید. یکی از خدا بخواهید شما لذت عبادت را ببرید. یکی از خدا بخواهید یاور امام زمان (علیه السلام) باشید.

هر کسی شب قدر چیزی به شما گفته، از دست او ناراحت هستی، بگو: خدایا از او راضی شدم...

هر کسی شب قدر چیزی به شما گفته، از دست او ناراحت هستی، بگو: خدایا از او راضی شدم. ما یک داداش داشتیم، این یک موقع یک کارهایی می‌کرد، به قول عوام، داش، ماش بود، خال می‌کوفت، از اینها کارها داشت. ما دیدیم کارش خیلی مشکل دارد. شب که شد پا شدیم، اتصال شدیم. گفتیم: خدایا، این بنده خدا تا مشهد هم نرفت. خب، حالا این‌جوری بود. تمام صدمه‌هایی که به من زده است را گفتم. یک دفعه سماور آب جوش را برای سر ما انداخت، نزدیک بود چشمهایم کور شود. یک وقت دیگری گلویم را گرفت می‌خواست من را خفه کند. یک چیزی را ریخته بود، ما رفتیم برداریم، این‌جوری کرد. به هر حال یک جوری بود، حالا خدا او را بیامرزد. ما گفتیم: خدایا، من هنوز به تو نگفته‌ام بنده‌ات هستم. من هنوز به خدا نگفته‌ام بنده‌اش هستم. می‌گویم من یک مخلوقی هستم، تو من را خلق کردی. اگر بگویی بنده‌ات هستم، می‌گویی مرتیکه فلان، فلان، شده! تو علی (علیه السلام) هستی، تو ابراهیم هستی؟ به تو نمی‌گویم که…

اول از خدا بخواهیم، خدایا، حدهایی که به گردن ما است را بردار...

اصل کاری، ولایت است. خواهش می‌کنم یک قدری عوض اینکه بروید تا صبح الغوث بکشید، یک کناری بنشینید، از امام زمان کمک بخواهید. الان چه بخواهیم؟ اول از خدا بخواهیم، خدایا، حدهایی که به گردن ما است را بردار، ما حد به گردنمان است؛ والله، ما را نمی‌پذیرد. تو اگر حد به گردنت است، کسی را اذیت کردی، ظالم هستی، باید خدا از سرت بگذرد. خدایا، ما نمی‌دانیم چه کردیم، نمی‌دانیم به چه کسی ظلم کردیم، نمی‌دانیم مال چه کسی را خوردیم، خودت از سر ما بگذر. بعد بیا خدمت وجود مبارک ولی الله الاعظم، امام زمان، آقا جان، ما را بپذیر، ای امام زمان، ما را بپذیر، ما را در پناه خودت حفظ کن، ما را یاور خودت قرار بده. با امام زمانت عهد کن، چقدر رفتید عهد کردید؟

خدایا، تو را به حق امام زمان، حمایت از ولایت به ما بده...

خدایا، تو را به حق امام زمان، به حق فرق شکافته امیرالمومنین، اگر ما تا حالا ولایتمان عاریه بوده است، مانند فرق شکافته علی که انگار فرق تمام خلقت لطمه خورده، خدایا دل ما را باز کن، ولایت در دل ما رخنه پیدا بکند، یعنی سکونت به هم بزند.‌ خدایا، به حق امیرالمومنین، القا و افشا به ما بده. خدایا، من این را خواستم شب قدر، امشب هم همین را می‌خواهم. خدایا، تو را به حق امام زمان، حمایت از ولایت به ما بده، زهرای عزیز حمایت از ولایت کرد. تا آخرین نفس علی بگوییم، تا آخرین نفس، امر خدا را اطاعت کنیم، تا آخرین نفس مقصد خدا را که علی است، اطاعت کنیم. (صلوات)

عزیز من، اول توبه کنید...

عزیز من، اول توبه کنید. خدایا، اگر ما مفسدی کردیم، ما را بیامرز، خدایا، از سر ما بگذر. … این شب قدر بیاییم توبه کنیم، به خدا راست بگوییم، راست، گناهانمان را پیش خدا بیاوریم، بعد توبه کنیم؛ … پس حرف من این است که عزیزان من، آن چیزی که ما را از فحشا و منکر نجات می‌دهد، ولایت است که ما را نجات می‌دهد، نه نماز. این اهل تسنن که این همه نماز دارند می‌خوانند، چرا اهل نجات نیستند؟ اینقدر عبادتی نشوید. ببین، … دعا بخوان، دعای افتتاح بخوان، همه اینها را بخوان؛ اما باید وصل به ولایت باشد. عزیز من، تو کجا رفتی؟

اگر می‌گوید ماه رمضان ماه من است، ماه خداست، باید از ولایت اطاعت کنی...

اگر می‌گوید ماه رمضان ماه من است، ماه خداست، باید از ولایت اطاعت کنی. اگر مال تو حرام باشد و روزه‌ات را باز کنی، هر روز، شصت تا روزه به گردنت می‌آید. اگر به خانم عزیزت بدهی، شصت روزه هم از او به گردن تو می‌افتد. به بچه‌ات هم بدهی، به دختر خانمت هم بدهی، شصت روزه گردنت می‌افتد. چهار تا شصت تا می‌شود، دویست و چهل تا روزه گردنت می‌افتد. چه می‌گویی من روزه هستم؟ اطاعت نکردی و مال حرام پیدا کردی. چرا حواستان جمع نیست؟ چرا ما مواظب نیستیم؟ حالا به آقا می‌گویی، می‌گوید: اینطوری شده است، اینطوری شده است. مگر امر خدا هم اینطوری شده است؟ تو تا حالا هم اشتباه می‌کردی، به آنها می‌دادی. آن بنده خدا قوم و خویش تو هست، همسایه و دوست تو است.

تو امر میزان الاعمال را اطاعت نکردی؛ از فقرا دستگیری نکردی، فردا تو را می‌سوزانند...

اگر به تو می‌گوید یک خرما بده، ببین، برای چه کسی دارد می‌گوید؟ اینکه می‌گوید این است که تشبه به اشخاص خیر بکن، تشبه داشته باش. نداری، با یک دانه خرما روزه یکی را باز کن که تو جزء اینها باشی که روزه مردم را باز می‌کنی، جزء اینها باشی که خدمت به فقرا می‌کنی، جزء اینها باشی که اهل آتش نباشی. مگر این آیه قرآن نیست که یک عده از امت خود پیامبر می‌آورند، می‌سوزند. می‌گوید اینجا آوردی چه کنی؟ می‌گوید یک صلاة به جا نمی‌آوردیم، از فقرا هم دستگیری نمی‌کردیم. یک دستگیری فقرا را آورده در اطراف نماز. حالا چرا؟ این مبنا دارد. مگر امیرالمؤمنین نمی‌گوید: «أنا میزان الاعمال»؟ تو امر میزان الاعمال را اطاعت نکردی؛ از فقرا دستگیری نکردی، فردا تو را می‌سوزانند. بابا جان! پس اگر ماه مبارک رمضان می‌گوید، این است.

همه این جمعیت که احیاء می‌روند و قرآن سر می‌گیرند، نماز می‌خوانند و نماز شب می‌خوانند و الغوث می‌کشند، همه اینها عادت است...

حالا حرف من امشب با شما این است، این که می‌فرماید امشب، ثواب هزار ماه دارد یعنی چه؟ همه این جمعیت که احیاء می‌روند و قرآن سر می‌گیرند، نماز می‌خوانند و نماز شب می‌خوانند و الغوث می‌کشند، همه اینها عادت است؛ این پدر و مادر ما این کارها را می‌کردند و علمای اعلام، مروج احکام، اینها هم خب بالاخره قرائت داشته‌اند، قرآن سر می‌گرفتند، دعا می‌کردند؛ اما نتیجه‌گیری نکردند. … این را که می‌گویند امشب ثواب هزار ماه دارد، پیش امام صادق (علیه السلام) می‌آیند، آقا جان، چه کاری انجام دهیم که ما ثواب هزار ماه را ببریم؟ می‌گوید: برو علم یاد بگیر؛ یعنی ثواب هزار ماه را به دوست علی می‌دهد. کجا قرآن سر می‌گیری، می‌روی؟ نزول‌خور، خیانت‌کار، دروغ‌گو، خدعه‌کار، ای کسی که بخیل هستی، ای کسی که سخاوت نداری، این چه «بِکَ یا الله» است که می‌گویی؟ مگر چیزی به غیر بی‌خوابی شامل حال تو می‌شود؟ حالا شما توجه کن ببین من چه می‌گویم؟ قربانت بگردم، فدایت بشوم، این ثواب هزار ماه را اگر می‌گوید، گفته است، من عقیده‌ام…

باباجان! این ماه ابعاد دارد. این ماه باید مُحرم شوی...

باباجان! این ماه ابعاد دارد. این ماه باید مُحرم شوی. همان‌طور که می‌گوید در خانه خدا باید مُحرم بشوی، این ماه هم باید مُحرم بشوی. چرا مُحرم بشوی؟ خب، یک روزه خوردی یا اینکه مبطلات به جا آوردی، حکمش این است. ماه رمضان عین مکه، مبطلات دارد. خب، ما باید مُحرم بشویم. عزیز من! اصلاً شیعه باید مُحرم باشد. اگر ماه رمضان باید مُحرم باشد، شیعه باید مُحرم باشد. این شهر رمضان که می‌گوید مثل «أنا مدینة العلم و علیٌ بابها» است. باید همین‌طور که از این در می‌روی، از درِ رمضان هم بروی تو. یا مثلاً مطلبی دیگری می‌فرماید: با نظافت بیا، خودت را پاک کن. ما داریم چه کار می‌کنیم؟

امروز شب اندازه‌گیری است...

امروز شب اندازه‌گیری است که شما یک سال کار کردی، عبادت کردی، چیز کردی، نامه اعمال شما به دست آقا امام زمان (عج الله تعالی فرجه) می‌رسد. من در جای دیگر گفتم، قربانتان بروم، بیایید، اگر کاری نمی‌کنیم، ایشان را ناراحت نکنیم؛ شما قبل از این، از گناهان کوچک و بزرگتان توبه کنید. امیدوارم که آقا امام زمان (عج الله تعالی فرجه) هم یک قلم عفو روی اعمال ما می‌کشد.

هزار ماه عبادت چیست؟ می‌گوید امام زمانت را بشناس...

الان شب احیاء می‌شود، به شب قدر توجه کن. چرا می‌گوید این شب قدر مطابق هزار ماه ارزش دارد؟ روایت داریم. یعنی چه؟ یعنی تقدیرات تو می‌شود. الان اگر شما در پناه امام زمان (عج الله تعالی فرجه) قرار بگیرید، هزار ماه عبادت چیست؟ چرا؟ می‌گوید امام زمانت را بشناس.

قبولی امیرالمومنین، علی (علیه السلام) ثواب هزار ماه را دارد...

اینکه به شما می‌گوید به قدر هزار ماه ثواب دارد، همان است؛ یعنی در شب قدر، علی (علیه السلام) را در دلت قبول کنی، علی (علیه السلام) در دلت راه پیدا کند. قبولی امیرالمومنین، علی (علیه السلام) ثواب هزار ماه را دارد. آیا دعای جوشن کبیر اینطور است؟ آخر بگویید. بابا جان، دیگر شما یک عمری احیاء رفتید، پدرانتان هم رفته‌اند، خب احیاء می‌روید و دعا می‌خوانید و دعای جوشن می‌خوانید و قرآن سر می‌گیرید؛ اما آیا ما فهمیدیم؟

خدایا، ما علی را نشناختیم، شناخت علی به ما بده....

حالا آمدیم شب قدر، شب قدر درست است. به شما می‌گوید: به قدر هزار ماه، ثواب دارد، صحیح است؛ اما بفهم ثوابش برای چیست؟ … شب قدر، آیا جوشن کبیر بخوانیم ثواب ببریم؟ کمیل بخوانیم؟ نماز شب بخوانیم؟ دعای افتتاح بخوانیم؟ ما چه کنیم که هزار ماه ثواب دارد؟ می‌دانی چیست؟ ثواب هزار ماه دارد که بیایی آنجا به خاک پوز بمالی، بگویی: خدایا، ما علی را نشناختیم، شناخت علی به ما بده.

تو که درِ جیبت کاهگل زده‌ای، خودت شوهر رفتی...

عزیزان من! قربانتان بروم! از خدا بخواهید ارتباط داشته باشید. از خدا بخواهید، خدا مال به شما بدهد، آن مال را در راه خدا خرج کنید. الان والله! کسی در مجلس است که به توسط او خانه درست شده، زیرزمین درست شده، دختر شوهر رفته است. تو چه کار کردی؟ تو خودت شوهر رفتی. تو که درِ جیبت کاهگل زده‌ای، خودت شوهر رفتی. این آدم چند نفر را داماد کرده است. عزیزان من! ببینید من چه دارم به شما می‌گویم. الان کسی است در این مجلس که مردم را خانه‌دار کرده است. آن هم مثل تو است، فقط درِ جیبش را کاهگل نکرده است. یک فکری برای آخرتتان بکنید. امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) توی قبرستان آمد. فرمود: مرده‌ها چطورید؟ من بگویم یا شما؟ گفتند: شما. فرمود: زنهایتان شوهر کردند، مالتان هم قسمت شد. گفتند: اگر ما هم یک چیزی در راه خدا دادیم، اینجا به دردمان می‌خورد و گرنه پشت دستمان را داریم دندان می‌گیریم. بترسید از آن روزی که پشت دستتان را دندان بگیرید. اینکه می‌گوید «رب ارجعونی» یعنی چه؟…

خدا مهمان کسانی است که علی را دوست دارند، کسانی که عزادار علی می‌شوند...

اگر می‌گوید: ماه مبارک رمضان مهمان من هستید، مهمان چه هستید؟ این ماه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) ضربت می‌خورد. می‌گوید: کسانی که علی را دوست دارند، کسانی که عزادار علی می‌شوند. خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند. گفت: وقتی که خدا یک مقداری پرده را از روی ولایت کنار زد، تمام ملائکه آسمان ضجه کردند. خدایا! ما نمی‌توانیم بیاییم علی را زیارت کنیم، مگر ما مخلوق تو نیستیم؟ ما از این ثواب محروم هستیم. فوراً اشاره شد و در هفت آسمان در بیت المأمور در راستای مکه هفت علی آنجا هست. خدا حاج شیخ عباس تهرانی را رحمت کند؛ گفت: وقتی علی ضربت خورد، هفت آسمان علی ضربت خورد. آخر علی این نیست که تو داری می‌بینی، این به قدر معرفت تو هست که علی را می‌بینی. علی، خلقت است. حالا تو تعجب کن که یکی اینجا هست، یکی آنجا هست. خلقت در برابر ولایت کوچک است، جا ندارد.

صدقه خوب و قابل توجهی به مستحق بدهید تا خدا حاجت‌هایتان را برآورده کند...

در شب قدر و ایام خاص می‌خواهید دعا کنید، راهش این است که صدقه خوب و قابل توجهی به مستحق بدهید تا خدا حاجت‌هایتان را برآورده کند؛ چون ما باید اول به خواست خدا و معصومین عمل کنیم، بعد توقع داشته باشیم که آنها هم به خواست ما عمل کنند! منبع: ‎

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سفارش طیور را به زهرای عزیز (علیها السلام) می‌کند...

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) سفارش طیور را به زهرای عزیز (علیها السلام) می‌کند، حالا که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در سحرگاه نوزدهم ماه رمضان به سمت مسجد می‌رود، طیور دامن امیرالمؤمنین (علیه السلام) را گرفتند و گفتند: علی جان! کجا می‌خواهی بروی؟! می‌خواهند تو را بکشند! طیور می‌خواهند جبران آن لطف امیرالمؤمنین (علیه السلام) را بکنند، می‌گویند: علی جان! تو جان ما را نجات دادی، ما هم به تو می‌گوییم جانت در خطر است! آیا این حیوان است یا ما؟! این همه قدردان امیرالمؤمنین (علیه السلام) هستند! حالا امیرالمؤمنین (علیه السلام) سفارش طیور را به حضرت زینب (علیها السلام) کرد و فرمود: یا به آنها رسیدگی کن یا رهایشان کن! همان‌گونه که در مسجد به زهرای عزیز (علیها السلام) هم سفارش کرد؛ آیا سفارش دوستانش را نمی‌کند؟! شما هم بیایید به غم حضرت زهرا (علیها السلام) و امام حسین (علیه السلام) شریک باشید!

آنچه رستگاری در تمام خلقت است، به واسطه علی (علیه السلام) است....

در شب نوزدهم ماه رمضان، وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) ضربت خورد، جبرئیل میان زمین و آسمان ندا داد: «ارکان خدا شکست، علی مرتضی را کشتند». امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «فزت ورب الکعبه»، به پروردگار کعبه، رستگار شدم. مگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) رستگار نبود که می‌گوید رستگار شدم؟! آنچه رستگاری در تمام خلقت است، به واسطه علی (علیه السلام) است.چرا علی (علیه السلام) می‌گوید: من رستگار شدم؟! وقتی جبرئیل ندا داد، عده‌ای از اهل جهنم رقت کردند و به واسطه این رقت، نجات یافتند! خدا لعنت کند آن دو نفر را که نگذاشتند امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) بیاید دنیا را گلستان کند. امام زمان (عج الله تعالی فرجه) می‌آید دنیا را گلستان می‌کند. حضرت علی (علیه السلام) بعد از رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌خواست همان کار را بکند؛ آن دو نفر نگذاشتند. چرا نگذاشتند؟ چون دیدند اگر امام شناخته شود، کسی دور خلفاء نمی‌رود. خلفاء دیدند اینها عدالت دارند، صداقت دارند، علم دارند، حلم دارند، ولایت دارند، از ماورای خلقت خبر می‌دهند، آنچه که خوبی در تمام…