[کتاب نویس باید] بنویسد که شرط قبولی عبادت، ولایت است...
شخص به اصطلاح خودش، خیلی بزرگ است. این را مردم بزرگ کردهاند، نه خدا بزرگ کرده باشد. اگر خدا بزرگ کند، خودش حافظ آن است. حالا این همه روایت و حدیث گفته است! مثلاً اینجا، آنجا، نماز بخوان، ذکر بگو، سبحان الله بگو، نماز شب بخوان، زیارت برو، آنقدر نوشته است که بشر گیج میشود، اما نگفته است که شرط عبادت، ولایت است. نگفته است! تمام کتابها را نگاه کنید. اگر پیدا کردید، پاداش میدهم. یعنی به این نحو بگوید، نه اشاره بکند! بنویسد که شرط قبولی عبادت، ولایت است. این جمله را بنویسد که خدا میگوید: اگر عبادت ثقلین کنی، اما علی (علیه السلام) را به «الیوم اکملت لکم دینکم» قبول نداشته باشی، تو را به رو در جهنم میاندازم. پس چرا تو خریدار این حرف نیستی که در این کتاب بنویسی؟! من الان دارم با تو کتابنویس حرف میزنم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
خواستن خدا اطاعت امر خداست. امر خدا علی بن ابی طالب است...
خواستن خدا اطاعت امر خداست. امر خدا علی بن ابی طالب است [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: افشای احکام]
دو حکومت داریم: حکومت الله، حکومت ولایت. حالا خدا حکومت خودش را هم به علی (علیه السلام) داد...
دو حکومت داریم: حکومت الله، حکومت ولایت. حالا خدا حکومت خودش را هم به علی (علیه السلام) داد. اینقدر خدا ولایت را بالا برد. گفت: اگر عبادت ثقلین کنی و علی (علیه السلام) را قبول نداشته باشی، تو را میسوزانم. رفقای عزیز، باید از کار کنار بروید، باید از دنیا کنار بروید، از خدا و امام زمان (عج الله فرجه) فکر صحیح بخواهید. یک گوشهای بنشینید، گوش کنید ببینید من چه میگویم. خدا، تمام خلقت را فدای علی (علیه السلام) کرد. تمام ممکنات را فدای ولایت کرد، گفت: اگر عبادت همه ثقلین را بکنی، تو را میسوزانم. پس معلوم میشود ثقلین را در مقابل ولایت هیچ چیز کرد. ما ولایتمان اینطوری هست؟ چرا بیدار نمیشویم بفهمیم علی (علیه السلام) چیست؟ بفهمیم امام یعنی چه؟ آنوقت اگر اینطور باشد، امام را در گلولههای خونت قرار میدهی [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: بوی ولایت]
مگر این نیست که پیغمبر اکرم میفرماید: یا علی، صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، محال است [که از تو سرپیچی کنند]؛ اما اگر ذرهای خدشه از ولایت تو کم داشته باشند؛ خدا قسم خو...
مگر این نیست که پیغمبر اکرم میفرماید: یا علی، صد و بیست و چهار هزار پیغمبر، محال است [که از تو سرپیچی کنند]؛ اما اگر ذرهای خدشه از ولایت تو کم داشته باشند؛ (یعنی چه جور کم داشته باشند؟ یعنی بخواهند یک اعتراضی کنند. ما همه کم و زیاد داریم. توجه بفرمایید که اینها بخواهند یک ذره از ولایت تو سر پیچی کنند) خدا قسم خورده، صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را میسوزانم. مگر نیست این علی (علیه السلام) که دربارهاش خدا میفرماید: اگر عبادت ثقلین کنی، علی را دوست نداشته باشی، تو را میسوزانم. خدا، تمام ثقلین را فدای ولایت میکند. چرا نمیفهمیم؟ والله، من آتش میگیرم. چندین سال درس خواندید، باز هم اینطرف و آنطرف میزنید. مگر این علی نیست که پاککننده تمام خلقت است؟ مگر این علی نیست که یک کافر، اگر ولایت در قلبش دمیده بشود، پاک میشود؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ولایت و خباثت]
بابا جان من، اگر این خلق ارزش دارد، چرا خدا یک خلقتی را زمین میزند؟ میگوید: اگر محبت علی نداشته باشی، اگر عبادت ثقلین کنی به رو توی جهنم میاندازمت...
تمام این خلقت دارد روی ماورای امام و قرآن و خدا و شیعه میگردد. یک شیعه ارزش به یک عالم دارد. ما نفهمیدیم ولایت یعنی چه؟ ما باید گریه کنیم، ما باید اینها را بشناسیم، ما باید معرفت در حق اینها داشته باشیم. چرا؟ بابا جان من، اگر این خلق ارزش دارد، چرا خدا یک خلقتی را زمین میزند؟ میگوید: اگر محبت علی نداشته باشی، اگر عبادت ثقلین کنی به رو توی جهنم میاندازمت؛ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ام ابیها]
عقیده من این است: هر روایتی و هر حدیثی، هر آیه قرآنی، هر نقلی و هر حرفی در این عالم درست است؛ اما حقیقت آن علی (علیه السلام) است...
عقیده من این است: هر روایتی و هر حدیثی، هر آیه قرآنی، هر نقلی و هر حرفی در این عالم درست است؛ اما حقیقت آن علی (علیه السلام) است. تمام اینها اگر به ولایت اتصال نباشد، باطل است. اگر به ولایت اتصال نباشد، خودت به آن برق دادهای، اما این حرفها به نور ولایت وصل نیست. این حرفها یک مدتی برق دارد، مثل این است که برق قطع میشود. پس هر حدیث و روایتی، حتی خود آیه قرآن که بالاتر از آن نداریم، تمام این حرفها و عبادتها و نماز درست است، اگر درست نباشد، ما کافر هستیم. تمام سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) محترم هستند، تمام درست هستند، توجه فرمودید؟ اما این یک برقی دارد، خودشان با این لامپهای دنیایی درست میکنند، اما اگر میخواهید درست بشود، [باید] به ولایت وصل باشد. وقتی به ولایت وصل شد، ابدی هست. اگر عبادت به ولایت وصل نباشد، ابدی نیست. ابدیت آن باید وصل به ولایت باشد. چرا میگوید اگر عبادت ثقلین کنی و امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را…
ه دینم قسم! اگر خواستن امیرالمؤمنین (علیه السلام) بهشت نبود و به من میگفتند که افضل از تمام خلقت کیست؟ میگفتم علی (علیه السلام) است!...
ه دینم قسم! اگر خواستن امیرالمؤمنین (علیه السلام) بهشت نبود و به من میگفتند که افضل از تمام خلقت کیست؟ میگفتم علی (علیه السلام) است! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: افشای احکام]
متقی در مورد این بیماری [کرونا] فرمود: «خدا مردم را عذاب کرد، این کار معلوم نیست آرام بگیرد! مگر اینکه مردم دست از کارهایشان بردارند!»...
متقی در مورد این بیماری [کرونا] فرمود: «خدا مردم را عذاب کرد، این کار معلوم نیست آرام بگیرد! مگر اینکه مردم دست از کارهایشان بردارند!» متقی نظرش این است؛ چون که مردم به معصیت خوش هستند! آن مردک زن دارد، اما به فکر بچههای مردم است؛ باید به سزایش برسد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
متقی مثل ائمه طاهرین (علیهم السلام) از اولش بوده، میفرماید: خدا بود و علی بود و متقی؛ پس بیایید حرف متقی را بشنوید و به آن عمل کنید....
متقی مثل ائمه طاهرین (علیهم السلام) از اولش بوده، میفرماید: خدا بود و علی بود و متقی؛ پس بیایید حرف متقی را بشنوید و به آن عمل کنید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
خانه واقعی، خانه متقی است. چرا؟ چون که ائمه (علیهم السلام) خانه شما نیامدهاند، اینجا آمدهاند...
خانه واقعی، خانه متقی است. چرا؟ چون که ائمه (علیهم السلام) خانه شما نیامدهاند، اینجا آمدهاند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده، حضرت زهرا (علیها السلام) آمده، امام حسین (علیه السلام) آمده است؛ پس خانه واقعی اینجاست! کجا میروید عزیزان من؟! چه کسی این حرفها را میزند؟ فقط متقی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
متقی به شما آگاهی میدهد. تمام آنچه که برای مردم – در زمان- پیش میآید را متقی میداند...
متقی به شما آگاهی میدهد. تمام آنچه که برای مردم – در زمان- پیش میآید را متقی میداند. هیچ کس به جز متقی نمیتواند کارهایی که در زمان پیش میآید را برطرف کند. کسی که بلا و مصیبتهایی که برای مردم اتفاق میافتد را تغییر میدهد، فقط متقی است. مگر بارش باران را تغییر نداد؟! فرمود: به خدا گفتم: «خدایا! مردم گنهکارند، درختها چه گناهی کردهاند؟! اگر من بودم، باران را نازل میکردم.» خدا هم باران را فرستاد. مگر جلوی سیل و یخبندان را نگرفت؟! مگر با دعایش آلودگی هوا رفع نشد؟! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
مگر امام حسین (علیه السلام) من را به آغوش نکشید؟ به تمام آیات قرآن، راست میگویم، پاهایم به زمین کشیده نمیشد...
ما نباید بگوییم ما تسلیم هستیم، تسلیم ولایت هستیم؛ تسلیم امر ولایت باید باشید. بیشتر مردم مارک ولایت به خودشان میزنند؛ مثل این روغن نباتی، روغن خوش را با سیب زمینی قاطی میکنند یک مارک به آن میزند که روغن حیوانی است. بیا یک مارک حیوانیت به خودت نزن! کجا مارک حیوانیت به خودت میزنی؟ موقعی که امر اینها را اطاعت نمیکنی، خودت امر میشوی، خودت امر خیالی میشوی، بیا امر اینها بشو. کجا امر آنها میشوی؟ «سلمان منی اهل البیت»، عزیز من، بیا بشو. مگر نمیشود شد؟ اینقدر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شما را احترام کرده است، میگوید: اگر اینجور شدید، با من، در درجه من محشور میشوید. مگر درجه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) کم است؟ اما ببین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چطور است؟ حالا میگوید: یا رسول الله، با اجازه آمدیم [هنگام قبض روح]. گفت: من یک حرفی دارم؛ میخواهم امت من را خدای تبارک و تعالی بیامرزد. الان تو هم باید همینجور باشی؛ دارد به فردوس،…
اگر همه دنبال امام حسین (علیه السلام) آمده بودند که او را مُجرم و کافر نمیکردند، شریح قاضی لعنة الله علیه فرمان قتلش را صادر نمیکرد!...
اگر آقا امام حسین (علیه السلام) در جبل الرحمه میرود و آنجا خطبه میخواند، دارد با مکه و منا، صفا و مروه و حجرالاسود وداع میکند. چه کسی این را میدید و میفهمید؟ اهلش میدیدند؛ اما همه نااهل بودند! اگر همه دنبال امام حسین (علیه السلام) آمده بودند که او را مُجرم و کافر نمیکردند، شریح قاضی لعنة الله علیه فرمان قتلش را صادر نمیکرد! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
اصلاً خلق حق امر ندارد؛ یعنی خودش باید به امر باشد...
عزیز من! قربانتان بروم! ببین آنها که اینطوری شدند، امر خلق را اطاعت کردند. اصلاً خلق حق امر ندارد؛ یعنی خودش باید به امر باشد، امر را به ما بگوید. این درست است. آنها چه کار کردند. آنها رفتند و امیرالمومنین را در خانه گذاشتند و این کار را کردند. حالا ببین چه کار کردند؟ حالا شما کمی فکر کنید ببینید ما مصداق آنها نباشیم. حالا آمدند جلسه بنی ساعده درست کردند، به اصطلاح خودشان خلیفه هم درست کردند، از اینجا به مکه رفتند، زیارت قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را کردند. حالا به حج رفتند. حالا امتحان آمد. حالا امام حسین (علیه السلام) هم خطبهای که در جبل عامل خواند، (بروید بخوانید، ببینید چقدر امام حسین (علیه السلام) صحبت کرده است) آن را هم کنار گذاشتند و دنبال امام حسین (علیه السلام) هم نیامدند و حج به جا آوردند و به کوفه رفتند. حالا یک امتحان پیش آمد. به حرف او رفتند، همین حاجیها آمدند و امام حسین (علیه السلام) را کشتند. تو چه کارهای؟ چرا؟…
مجلس ولایت: عرفه 1390...
خدایا، اولاً که ما را نگه دار. حالا اگر تقدیر تو شده که ما را ببری، ما با تقدیر تو کاری نداریم. اگر میدانی ما بمانیم بیدین میشویم، ما را ببر. خدایا، میدانی من میخواهم توی دنیا حاجت کسی را برآورده کنم و گرنه دنیا را نمیخواهم. تو را به حق پنج تن، با ولایت سالم، بدن سالم، جان ما را بگیر. ما در رخت خواب نیفتیم، کسی را اذیت کنیم. خدایا، تو را به حق پنج تن، این دعاها را مستجاب کن. خدایا، القاء و افشاء بهمان بده، از خودمان حرف نزنیم. خدایا، تتمه عمر ما را در راه خودت قرار بده؛ نه در راه بدعتگذار و دشمنانت. «اهدنا الصراط المستقیم» در راه صراط مستقیم، علی بن ابی طالب باشیم. خدایا، ما پابند دنیا نباشیم، طیران کنیم به آسمان خدایا، حضرت معصومه فرمود: زیارت میکنند قبر ما، را اطاعت نمیکنند امر ما را. امام رضا گفت: [زیارت] کارشان است؛ ما کارمان نباشد. اگر حضرت معصومه میروید، هیکلتان را نبرید، اطاعتتان را ببرید که آنها خوشحال شوند. خدایا، تتمه عمر ما…
والله، روایت داریم: اگر شب قدر آمرزیده نشویم، کار ما مشکل است. میگوید: باید بروی عرفه تا آمرزیده شوی...
والله، روایت داریم: اگر شب قدر آمرزیده نشویم، کار ما مشکل است. میگوید: باید بروی عرفه تا آمرزیده شوی [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا]
جان امام حسین (علیه السلام) خریدن بهتر است یا دور سنگها گشتن؟...
حالا انصافاً، وجداناً، امام حسین (علیه السلام) در جبل عامل دارد میگوید که من میخواهم به کوفه بروم، دارد افشا میکند، یک نفر دنبال امام حسین (علیه السلام) بلند نشد برود. اگر پانصد نفر یا یک میلیون از اینها حرکت میکردند و دنبال امام حسین (علیه السلام) میرفتند؛ جان امام حسین (علیه السلام) خریدن بهتر است یا دور سنگها گشتن؟ چرا اینها معرفت ندارند؟ تو هم یک مقدار اینطوری هستی، دور سنگها میگردی. تو باید دور امر بگردی، نه دور سنگها. اگر آن ارزش دارد، چرا خدا به ابراهیم میگوید: چه کردی؟ ابراهیم، مزد میخواهد. خدا به او گفت: چه کار کردی؟ برهنهای پوشاندی یا گرسنهای را سیر کردی؟ شما وقتی این پولها را میدهید، خیلی باید سجده شکر به جا آورید. شما شجره توحید پرورش میدهید وگرنه به مکه و منا، چهل تا مرغ آوردند، چهل لنگه برنج آوردند؛ اگر من یک دانه از اینها را برداشتم، به دین یهودی میمیرم. من که برای خودم نمیگویم، من دارم برای یک نفر دیگر گدایی میکنم؛ اما میبینم الان هیچ چیز مثل…
مواظب یوم باشید...
حالا اینها حج به جا آوردند و به کوفه رفتند. این که من به شما میگویم یوم دارد، مواظب یوم باشید؛ الان یومی که اینجا اتفاق افتاد چه کسی از عهده آن برمی آید؟ شما باید مواظب یوم باشید. یوم وقتی پیش آمد، باید آگاهی یوم داشته باشید، نه اینکه تسلیم یوم باشید. جداً نباید تسلیم شوید، تو تسلیم حق بشو، تسلیم ولایت بشو، نه تسلیم یوم. همین کسانی که در کوفه هستند بغض علی دارند، بغض امیرالمؤمنین دارند. اگر نداشتند، چرا عوض اینکه به زینب سرسلامتی بدهند، به ام کلثوم بدهند، آنها را بیرون کردند؟ حالا چه موقع بروز کرد؟ آن موقع که امام حسین گفت: برای چه من را میکشید؟ گفتند: «بغضاً لابیک»، اینجا بروز کرد. پس اینها از اول بغض امیرالمؤمنین داشتند، نه اینکه حب داشتند. ما هم باید حب داشته باشیم. عزیز من، قربانت بروم، «حب» کاری میکند. وقتی «حب» داشته باشی، میگوید برو انفاق کن، برو حاجت برادر مؤمن را برآورده کن. تو کارساز «حب» میشوی؛ اما اگر بغض داشته باشی، کارساز شیطان میشوی، کارساز شهوت…
حالا [امام حسین] هشتم محرم بیرون آمده، جرم است! جرم، برای غیر حجت است. حجت که جرم ندارد. مگر حجت گناه میکند؟ اینها خیلی نفهم هستند، مگر حجت خدا گناه میکند؟ حجت، روح ا...
حالا [امام حسین] هشتم محرم بیرون آمده، جرم است! جرم، برای غیر حجت است. حجت که جرم ندارد. مگر حجت گناه میکند؟ اینها خیلی نفهم هستند، مگر حجت خدا گناه میکند؟ حجت، روح است؛ روح که گناه نمیکند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تاسوعای 86]
جدش فرموده بود: حسین جان! اُخرج بعراق، باید به عراق بروی. او دارد امر جدش را اطاعت میکند...
[چرا امام حسین از مکه حرکت کرد؟] آقا امام حسین (علیه السلام) دید خونش لوث میشود. یعنی چه؟ یعنی، اینها در اینجا نمیگذارند، دستور جدش رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و امر خدا اطاعت شود. چون با خدعه میخواهند امام حسین (علیه السلام) را شهید کنند. امام حسین (علیه السلام) هم وقتی که میخواهد بیاید، سر قبر جدش رفته بود. جدش فرموده بود: حسین جان! اُخرج بعراق، باید به عراق بروی. او دارد امر جدش را اطاعت میکند. پس دید اینها دارند یک کاری میکنند و میخواهند امر اطاعت نشود. و این است که هشتم مُحرّم آقا امام حسین (علیه السلام) از مکه رو به کوفه آمد [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: درباره امام حسین]
چرا این حرفها را میزنید که میگویید امام حسین (علیه السلام) نمیدانست [شهید میشود]؟...
چرا این حرفها را میزنید که میگویید امام حسین (علیه السلام) نمیدانست [شهید میشود]؟ ای بیولایت! اصلاً ولایت در قلب تو خطور نکرده است. آیا امام حسین (علیه السلام) نمیدانست؟ حالا وقتی میآید، روایت داریم به یکی از آبادیهای عراق که رسید، امام حسین (علیه السلام) میگوید: منادی ندا داد اینها دارند رو به مرگ میروند. آقا علی اکبر فرمود: پدر جان! مگر ما بر حق نیستیم؟ گفت: چرا، گفت: ما را چه ترس از مرگ. ما که وحشتی نداریم. لحظه به لحظه، امام حسین (علیه السلام) دارد میگوید کشته میشویم. یک چیزی نیست که مخفی باشد. شب عاشورا هم امام حسین (علیه السلام) به اصحابش گفت که ما کشته میشویم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: درباره امام حسین]
آن سنگهای سیاه یا سنگهای سفید، اینها ارزش دارند یا حجت خدا ارزش دارد؟...
امام حسین (علیه السلام)، هر سال مکه میرفت. از مدینه به مکه مهاجرت کرد. آنجا آقا امام حسین (علیه السلام)، به علم امامت دید اینها با شمشیر که زیر احرامهایشان دارند، میخواهند او را بکشند. یک نفر که اصلاً ولایت در قلبش خطور نکرده، اما حرف ولایت میزند. من بارها گفتم ولایت سه جور است: یک ولایت خلقی داریم، یک ولایت تجاری داریم و یک ولایت داریم که امیرالمؤمنین (علیه السلام)، تکلیفش را معلوم کرده است. میگوید: یا کمیل! دست و جوارح خودت را در نزد خدا بگذار. آن وقت دست تو میشود دست خدا، چشم تو میشود چشم خدا. آن وقت، کلام تو میشود القای خدا. حالا این مرد بیسواد میگفت که امام حسین (علیه السلام) دید احترام خانه میرود. تو داری چه میگویی؟ آن سنگهای سیاه یا سنگهای سفید، اینها ارزش دارند یا حجت خدا ارزش دارد؟ آخر، نادان! این چه حرفی هست میزنی که میگویی احترام میرود؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: درباره امام حسین]
موهایی که در بدن امام حسین (علیه السلام) است و دور میریزد، از خانه خدا، عظمتش بیشتر است....
خلقت خدا، به واسطه حجت است. موهایی که در بدن امام حسین (علیه السلام) است و دور میریزد، از خانه خدا، عظمتش بیشتر است. چرا؟ به این دلیل: خدای تبارک و تعالی، اول نگاه به زوار امام حسین (علیه السلام) میکند، بعد به نگاه به زوار خودش. این دلیلش. و قبر امام حسین (علیه السلام)، عظمتش از خانه خدا بالاتر است. تو چه میگویی؟ چرا فکر نمیکنی و حرف میزنی؟ اول باید امام را بشناسی، بعد حرف بزنی، بعد صحبت کنی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: درباره امام حسین]
امام حسین، هشتم بلند شد از آنجا [مکه] بیرون آمد. اگر همه از امام اطاعت میکردند که امام حسین را نمیکشتند. همه رفتند آنجا که حاجی بشوند، [به آنها بگویند:] حاج آقا سلام، ...
امام حسین، هشتم بلند شد از آنجا [مکه] بیرون آمد. اگر همه از امام اطاعت میکردند که امام حسین را نمیکشتند. همه رفتند آنجا که حاجی بشوند، [به آنها بگویند:] حاج آقا سلام، حاج آقا سلام. حاج آقا هم یک باد به خودش بکند؛ دنبال امام حسین (علیه السلام) نیامدند [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام حسین]
چه کسی این بو را میشنود؟ امام صادق [و امام باقر] ؛...
مگر امام صادق (علیه السلام) نمیفرماید عدهای از یمن نزد پدرم امام باقر (علیه السلام) آمدند، پدرم اینها را در آغوش میگرفت و میگفت: صادق جان! اینها بوی ولایت میدهند؟! چه کسی این بو را میشنود؟ امام صادق [و امام باقر] ؛ پس بیایید مشامتان را از دنیا خالی کنید! تا کی نگاه به دنیا و اهلش میکنید؟! تا کی نگاه غیرِ امر میکنید؟! اینها که بو ندارد! بوی ظلمت دارد! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
بشیر گفت: دو مرد باقی مانده. یکی امام سجاد (علیه السلام)، یکی امام باقر (علیه السلام). خدا میداند مدینه چه خبر شد...
امام سجاد (علیه السلام) گفت: اینها را حرکت بدهید. اینها را حرکت دادند رو به مدینه. مدینه که رسیدند، امام سجاد (علیه السلام) گفت: بشیر پدرت شاعر بوده. تو برو اهل مدینه را خبر کن. او آمد پرچم سیاه دست گرفت و وارد مدینه شد. مدینه هم خبر شدند و همه آمدند. گفت: بیایید سر قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) میگویم. حالا سر قبر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد. آنها هم میگویند حسین چه شد؟ آنها هم میگویند اکبر چه شد؟ آنها هم میگویند قاسم چه شد؟ او میگوید ابالفضل چه شد. تمام اهل مدینه سراغ میگیرند. بشیر گفت: دو مرد باقی مانده. یکی امام سجاد (علیه السلام)، یکی امام باقر (علیه السلام). خدا میداند مدینه چه خبر شد [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: اربعین 92]
[امام] گفت: ای جوان، از سر این کار بگذر. این زینی که الان روی اسب هست، میدانم درختش را چه کسی نشانده است...
منصور گفت: امام باقر (علیه السلام) را برو سوارش کن و بیاور. [امام] گفت: ای جوان، از سر این کار بگذر. این زینی که الان روی اسب هست، میدانم درختش را چه کسی نشانده است، چه کسی بریده است، چه کسی ساخته، چه کسی به آن زهر زده است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: اربعین 87]
امام صادق (علیه السلام) فقه و اصول را در نزد شما گذاشت. او را عوض نکنید. چرا عوض میکنید؟...
عزیزان من، این فقه و اصول را امام باقر و امام صادق (علیه السلام) گفتند. چرا به حضرت، باقر العلم میگویند؟ چون علم را شکافت. یک مدت زمانی بنی امیه با بنی عباس دعوا میکردند، اینها یک ذره فرصت پیدا کردند. حالا چه کسی باز مانع شد؟ باز بنی عباس شد. حالا این فقه و اصول را از آنها داری… امام صادق (علیه السلام) فقه و اصول را در نزد شما گذاشت. او را عوض نکنید. چرا عوض میکنید؟ به تو یک شمش طلا داده است، تو جایش یک عروسک کردهای. آن شمش طلا بود، چرا این طوری میکنی؟ عزیز من، قربانت بروم، بترس! یک روزی تمام اینها حساب دارد. تمام اینها کتاب دارد. فقه و اصول را امام صادق (علیه السلام) و امام باقر درآورند [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان و ذکر الله]
عزیزان من، ای آقایی که فقه میخوانی، ای آقایی که اصول میخوانی، باید به امر امام صادقت باشی، باید به امر امام باقرت باشی، باید به امر امام زمان خودت باشی...
عزیزان من، ای آقایی که فقه میخوانی، ای آقایی که اصول میخوانی، باید به امر امام صادقت باشی، باید به امر امام باقرت باشی، باید به امر امام زمان خودت باشی [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان و ذکر الله]
اگر علی را قبول نداشته باشی به عزت و جلالم! اگر عبادت ثقلین کنی تو را میسوزانم...
شما یک قطرهاید، من یک قطرهام، در مقابل امر؛ یعنی در مقابل آقا امام زمان (عج الله فرجه)، آن امر است، امیرالمؤمنین (علیه السلام) امر است، قرآن امر است، ما باید امر را اطاعت کنیم. آنها امر خداست، آنها یک امر به ما دارند. ببین! آنها امر خدا هستند، میگوید اگر علی را قبول نداشته باشی به عزت و جلالم! اگر عبادت ثقلین کنی تو را میسوزانم [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: آخرالزمان یا شر الازمنه]
آیا ما متوجه شدیم تولی و تبری چیست؟ تولی و تبری آن است که خدا گفته، میگوید: اگر عبادت ثقلین کنی، علی را دوست نداشته باشی، تو را میسوزانم...
آیا ما متوجه شدیم تولی و تبری چیست؟ تولی و تبری آن است که خدا گفته، میگوید: اگر عبادت ثقلین کنی، علی را دوست نداشته باشی، تو را میسوزانم. علی (علیه السلام) آنجا یک شمشیر زده، میگوید: افضل عبادت ثقلین، اینجا هم میگوید اگر [علی را] دوست نداشته باشی، عبادت ثقلین کنی تو را میسوزانم، شما چه چیزی میگویی؟ حالا برو یک عمری کتاب بخوان، اگر این را نفهمی، چه چیزی فهمیدهای؟ بیا با این حرفها یقین کن، آشنا شو. مگر آقا امام رضا نمیگوید: «لا اله الا الله حصنی، دخل حصنی، انا من شروطها»؟ شرط لا اله الا الله ماییم، شرط لا اله الا الله علی است، زهرا است، الان وجود مبارک آقا امام زمان است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: حب و بغض]
اگر ذکر میگویی، باید امیرالمؤمنین (علیه السلام) را قبول داشته باشی...
ما باید بدانیم که ذکر حرف است، حاجت نمیدهد. ذکر، علی ابن ابی طالب (علیه السلام) است: «أنا ذکر الله». ذکر، امر است؛ یعنی به تو گفته این ذکر را بگو؛ نه اینکه از ذکرت حاجت بخواهی. این ذکر است، امیرالمؤمنین (علیه السلام) امر است. این ذکر را تو خودت میگویی؛ اما امر، امیرالمؤمنین (علیه السلام) است؛ یعنی اگر ذکر میگویی، باید امیرالمؤمنین (علیه السلام) را قبول داشته باشی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: آخرالزمان]
خدا برای نماز و روزه، اگر بیولایت باشد، عزت قائل نیست. خدا، عزت برای ولایت قائل است...
خدا برای نماز و روزه، اگر بیولایت باشد، عزت قائل نیست. خدا، عزت برای ولایت قائل است. چرا میگوید: به عزت و جلالم، اگر عبادت ثقلین کنی؛ اما علی (علیه السلام) را به «الیوم الکملت لکم دینکم» قبول نداشته باشی به رو در جهنم میاندازمت؟ چرا؟ هشدار داده که باید دنبال مقصد من باشی [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: عیدی ما ولایت]
امر خدا و پیامبر، امیرالمؤمنین علی است...
اگر امر را قبول نداشته باشی، تمام ذکرهایت هیچ است. چرا؟ چون خدا میگوید: اگر عبادت ثقلین کنی؛ اما امیرالمؤمنین علی را قبول نداشته باشی، من خودم تو را در جهنم میاندازم. آنها ذکر است، باید امر را قبول داشته باشی. امر خدا و پیامبر، امیرالمؤمنین علی است [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: آخرالزمان]
چرا به پیغمبر میگوید رحمة للعالمین؟...
چرا به پیغمبر میگوید رحمة للعالمین؟ دید ولایت من این است که پیغمبر؛ یعنی ولایت را به کل خلقت پخش کرد، ولایت، رحمت برای کل تمام خلقت است، نه نبوت. نبوت، تبلیغکن ولایت است. پیغمبر بود که به امر خدای تبارک و تعالی علی (علیه السلام) را معرفی کرد. مگر نبود که یک ذره کندی کرد، گفت: کاری نکردی. معلوم میشود این نماز، این روزه، این حج، ( این حرفها را قدر بدانید) اینها همه کار است، کار پیغمبر این بود که این کارها را بکند. چرا؟ از اینجا من متوجه میشوم. میگوید: یا محمد، اگر علی را معرفی نکنی، کاری نکردی. [میگوید:] کاری نکردی، پس معلوم میشود روی فرمایش پیغمبر، اینها کار است. حالا پیغمبر چه کرد؟ حالا امیرالمؤمنین را معلوم کرد. حالا چه چیزی نازل شد؟ «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی» یعنی ای پیغمبر، ای خلقت، بدانید پیغمبر رحمت است، اما ولایت نعمت است. حالا نمیگوید اگر رحمت من را قبول نداشته باشی، (این جواب کسی است که قرآن را معنی میکند و نمیفهمد) به عزت…
[خدا به پیغمبر] میگوید: اشرف مخلوقات؛ یعنی آنچه که من مخلوق در تمام خلقتها دارم، نه این خلقت، این پیغمبر اشرف است. اما امرش از خودش مهمتر است...
وجود خود شخص پیغمبر خیلی معظم است. اگر میخواهید بفهمیم وجود پیغمبر چقدر معظم است، میگوید: اشرف مخلوقات است؛ یعنی آنچه که خلقت دارد، پیغمبر معظمتر است. یک وقت یک کجدهنی، یک حرفی نزند، من اینها را میدانم، اینقدر پیغمبر مهم است که میگوید: اشرف مخلوقات؛ یعنی آنچه که من مخلوق در تمام خلقتها دارم، نه این خلقت، این پیغمبر اشرف است. اما امرش از خودش مهمتر است. امرش خداست، خدا از پیغمبر مهمتر است. خدا امرش است، پیغمبر امرش است. عزیزان من، قربانتان بروم، فدایتان بشوم، توجه بفرمایید، اگر میخواهید توجه بفرمایید که این یک قدری در شما تاثیر بگذارد، نمیگوید: اگر پیغمبر را قبول نداشته باشی، به عزت و جلالم اگر عبادت ثقلین کنی، تو را میسوزانم. نگفته، اما میگوید: اگر علی را قبول نداشته باشی، عبادت ثقلین کنی، تو را میسوزانم. چرا؟ امیرالمؤمنین مقصد خداست، مقصد تمام این خلقت است؛ یعنی روح تمام این خلقت است [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: روح خلقت ولایت است]
اگر علی (علیه السلام) را شناختید، خدا نمیشوید؛ اما صفات خدا میشوید!...
اگر علی (علیه السلام) را شناختید، خدا نمیشوید؛ اما صفات خدا میشوید! چون فقط خداست که علی (علیه السلام) را میشناسد، هیچ کسی او را به طور کامل نمیشناسد! خدا درباره هیچ کسی نفرموده به عزت و جلالم قسم! اگر عبادت ثقلین کنی و امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به «الیوم اکملت لکم دینکم» قبول نداشته باشی تو را به رو در جهنم میاندازم! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: گنجینه]
امیرالمؤمنین (علیه السلام) «کفواً احد» است، حضرت زهرا (علیها السلام) «کفواً خلقت» است...
امیرالمؤمنین (علیه السلام) «کفواً احد» است، حضرت زهرا (علیها السلام) «کفواً خلقت» است؛ چون خدا میگوید: به عزت و جلالم قسم، اگر عبادت ثقلین کنی، اما امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به «الیوم اکملت لکم دینکم» یعنی وصی رسول الله قبول نداشته باشی، با صورت به آتش جهنم میاندازمت [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا]
اگر تمام خلقت علی نگویند، خدا قبولشان نمیکند. این قانون خدا است! اگر امیرالمؤمنین را شناختید، تمام خلقت را شناختید وگرنه هیچ چیزی را نشناختهاید...
اگر تمام خلقت علی نگویند، خدا قبولشان نمیکند. این قانون خدا است! اگر امیرالمؤمنین را شناختید، تمام خلقت را شناختید وگرنه هیچ چیزی را نشناختهاید [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: گنجینه]
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کرد، بهترین چیز برای زن چیست؟ حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: نه او نامحرم را ببیند، نه نامحرم او را...
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کرد، بهترین چیز برای زن چیست؟ حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: نه او نامحرم را ببیند، نه نامحرم او را. حالا عوض نامحرمی در بغل پسرها میرود! بیحیاگری نکنم، چاره ندارم. این دخترها چه کسانی هستند که به دانشگاه میروند؟ دخترهای انگلیسی و آمریکایی و یهودیها هستند یا دخترهای شما هستند که مکه و حج عمره میروید؟ کجا آنها را در این دانشگاه، که خراب است، روانه میکنید. یک دیپلم گرفت، دیگر بس است. درود خدا به روح علما. خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند میگفت: دختر همین قدر که بتواند یک چیزی را بخواند، بس است. میگفت: سوره حضرت یوسف را به دختر نگویید، پررو میشود. فردا، شما جواب خدا را چه میدهید؟ این دختر و پسر شما شجره توحید است، تو این جورابها را برای او میخری، او که پول ندارد، از جای دیگر میآورد؟ تو این پیراهن بدننما را برای او میخری؛ اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در آخرالزمان، زنها شبیه…
حالا [حضرت زهرا] وقتی آن جنایت را دید، یک دفعه گفت: دست از علی بردارید، نفرین میکنم...
حالا [حضرت زهرا] وقتی آن جنایت را دید، یک دفعه گفت: دست از علی بردارید، نفرین میکنم. شیعه و سنی نوشتهاند، هنوز نفرین نکرده، ستونها از جا حرکت کرد. این ستون مثل یک چیزی که جمع شد. این هم یک حرفی است؛ یعنی این ستون وقتی که حرکت میکند باید از طاق بالا برود، بالا نرفت. چنان این ستون به امر حضرت زهرا (علیها السلام) جمع شد که مردم از زیر ستونها میرفتند. هنوز نفرین نکرده است. یک نفس ناراحتی برای علی کشید؟ آیا تو یک نفس ناراحتی برای امام زمان (عج الله فرجه) کشیدی که دارد گریه میکند یا پای رقاصی، پای ویدیو، ماهواره و اینها میروی؟ آیا تو یک نفس کشیدی؟ زهرا (علیها السلام) یک نفس راجع به ولایت کشیده ستونها از جا حرکت کرده است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
اصلاً غیرت تمام شده است!...
[حضرت زهرا] گفت [بهترین چیز برای زن این است که]: نه نامحرم او را ببیند، نه او نامحرم را. روایت داریم، سه دفعه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بلند شد، زهرا پدرت به فدایت، زهرا پدرت به فدایت، زهرا پدرت به فدایت. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته است، یک نابینا میآید، زهرا بلند شد و رفت. زهرا جان، این که نابینا است، گفت: خود شما گفتی که نامحرم یک بویی دارد، زن آن بو را استشمام میکند. چرا این حرفها را کنار گذاشتید؟ مگر این حرف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خدا درست نبوده است؟ اگر درست بوده، چرا کنار گذاشتید؟ چرا اینطوری شدید؟ اصلاً غیرت تمام شده است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وابستگی]
این آدم توحید دارد؟ این آدم مسلمان است؟...
یکی از رؤسای بانک میگوید: یک نفر از این طلبهها گفت زن من میخواهد به اینجا بیاید. میگویم: ما دویست نفر هستیم، میخواهد بین ما بیاید؟ گفت: میخواهم کمک خرجی من باشد. این آدم توحید دارد؟ این آدم مسلمان است؟ میخواهد کمک خرجی او باشد! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وابستگی]
به تمام آیات قرآن، در جمع تمام ماوراء نگاه میکنم، هیچ کس مظلومتر از حضرت علی و حضرت زهرا نبوده و نیست...
به تمام آیات قرآن، در جمع تمام ماوراء نگاه میکنم، هیچ کس مظلومتر از حضرت علی و حضرت زهرا نبوده و نیست [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وابستگی]
چرا متقی به آسمان راه دارد؟ عیسی یک سوزن و نخ داشت، در آسمان چهارم نگهش داشت؛ اما متقی اصلاً سوزن و نخ ندارد...
چرا متقی به آسمان راه دارد؟ عیسی یک سوزن و نخ داشت، در آسمان چهارم نگهش داشت؛ اما متقی اصلاً سوزن و نخ ندارد. شما که کارخانه سوزن و نخ دارید! بیایید دنبال متقی! خدا، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام رضا (علیه السلام) به متقی میگویند: حرف بزن! به شما میگویند: بروید حرف متقی را بشنوید! اسم من حاج حسین خوش لهجه است، بیایید به حرف متقی بروید! ایمان به جلسه داشته باشید، نه این که بیایید و بروید. من خودم که نمیگویم! ائمه (علیهم السلام) خودشان اینجا آمدهاند. بیایید نتیجه داشته باشید؛ هیچ کجا خبری نیست! مردم دنبال خلق رفتند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
ما فراموشکاریم، فقط متقی به ما یادداشت میدهد....
ما فراموشکاریم، فقط متقی به ما یادداشت میدهد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
به تمام آیات قرآن، من میلیارد حوریه را به کفش زهرا صلح نمیکنم...
شما الان نگاه به بهشت میکنی، خیال میکنی که آنجا هم یک چهار تا درخت کاشتند؟ چهار تا درخت گل پونه کاشتند، چهار تا درخت سیب کاشتند؟ چه کسی کاشته است؟ مگر بهشت جنگل است؟ نه، بابا جان! خدا اراده کرد، درخت طوبی را خلق کرد. بهشت و اینها همه از درخت طوبی خلق شدهاند. عزیز من، قربانت بروم، کجایی؟ یک بهشتی را که داری میبینی، دست دوم است. من میخواهم شما دست اول بشوید؛ داد میزنم! تو بیا دست اول بشو، چرا دست دوم میشوی؟ مگر بهشت مخلوق نیست؟ مگر عرش مخلوق نیست؟ من امروز به شما باسوادها [میگویم]؛ مگر بهشت مخلوق نیست؟ مگر عرش مخلوق نیست؟ مگر جنات مخلوق نیست؟ خالق است یا مخلوق است؟ حالا یک مرتبه به تو میگوید: تو اشرف مخلوقاتی! بابا جان، من درست دارم میگویم، تو درست بشنو، درست بفهم، یک مرتبه میگوید: تو اشرف مخلوقاتی، چرا میگوید اشرف مخلوقاتی؟ بهشت، رشد ندارد؛ یک حدی دارد، فردوس، یک حدی دارد، جنات، یک حدی دارد، تو حد نداری اصلاً. خدا تو را جوری خلق کرده…
در نظر متقی، اینجا و زمین و آسمان یکی است...
در نظر متقی، اینجا و زمین و آسمان یکی است. به من بگویید کدام یک از شما به آسمان راه دارید؟! خودتان با خودتان نجوا کنید. حرفهایی هست که نمیتوانم بزنم؛ چون کشش ندارید! همین حرفهایی که گفتم را عمل نمیکنید. روی سنگ قبرم با خط درشت بنویسید که با جگر پُر خون از دنیا رفتم و نتوانستم حرفم را بزنم؛ نه به یهودیها، به شما خوبها نتوانستم حرفم را بزنم؛ چون شما خوبها هنوز از امتحان در نیامدهاید! مگر ممکن است آدم، واقعیت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و زهرای عزیز (علیها السلام) را بگوید؟! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
چه کسی این عالم را میشناسد؟ فقط متقی...
یک کاری کنید که متقی شما را قبول کند. چه کسی این عالم را میشناسد؟ فقط متقی. اگر شما سخی باشید و دنبال خلق هم نروید، حالا وقتی میخواهید عالم را بشناسید، باید از متقی بشناسید. کس دیگری این عالم را نمیشناسد. الآن عوض این که متقی را بشناسند، حرف هم به او میزنند! این عده از همانهایی هستند که به امیرالمؤمنین (علیه السلام) حرف زدند. شما از آنها نباشید! بیایید سخی باشید و از اینجا دست برندارید! اگر از اینجا نروید، آن وقت از نابغههای عالم خطاب میشوید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
حضرت زهرا (علیها السلام) حجت خداست. تمام این عالم در قبضه قدرتش هست...
حضرت زهرا (علیها السلام) حجت خداست. تمام این عالم در قبضه قدرتش هست، امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: نفسهایی که میکشید در قبضه قدرت اوست. حالا کسی که حضرت زهرا (علیها السلام) را میشناسد، علی (علیه السلام) هست. علی (علیه السلام) ، زهرا (علیها السلام) را میشناسد و زهرا (علیها السلام)، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را میشناسد [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
کوثر، به معنی هستی خداست؛ یعنی آنچه که خدا خلقت کرده، هستیاش زهرا (علیها السلام) است...
تا کوثر میگوییم، شما به خیالتان یک نهر است که به آن کوثر میگویند و خدا آن را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) داده است. این نیست. کوثر، به معنی هستی خداست؛ یعنی آنچه که خدا خلقت کرده، هستیاش زهرا (علیها السلام) است. مگر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نمیفرماید: «ام ابیها»؟ یعنی: اگر زهرا (علیها السلام) نبود، خلقت نبود. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ناراحتی از حرف خلق]
معنویت را حضرت زهرا (علیها السلام) داشت...
معنویت را حضرت زهرا (علیها السلام) داشت. در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اشخاصی در مدینه بودند که یهودی بودند. اینها به خواستگاری حضرت زهرا (علیها السلام) آمدند. گفتند: ما چند هزار شتر میدهیم، چقدر طلا میدهیم. حضرت فرمود: اختیار زهرا (علیها السلام) با خداست، با من نیست. اینها قدری ناراحت شدند. یکی از یهودیها یک دختری داشت. این دختر را میخواست شوهر بدهد. خدا میداند این چقدر طلا داشت. تختی از طلا درست کرد. همه لباسهایش زرباف بود. (یهودیها از اول هم پولدار بودند. خدا دنیا را نمیخواهد به اینها داده است. اینها را هم نمیخواهد. ما نباید حواسمان این طرف و آن طرف برود.) بعد آمدند حضرت زهرا (علیها السلام) را دعوت کردند. حالا حضرت زهرا (علیها السلام) یک چادر پینهای دارد، یک کفش پینهای دارد. فوراً جبرئیل نازل شد. یا محمد! به حضرت زهرا (علیها السلام) بگو: دعوت اینها را بپذیرد. حضرت پذیرفت. فوراً جبرئیل نازل شد و لباس برای حضرت زهرا (علیها السلام) آورد. همین که حضرت وارد خانه شد، فرمود: بسم الله…
عقد امیرالمؤمنین و حضرت زهرا در عرش معلی خوانده شد....
عقد امیرالمؤمنین و حضرت زهرا در عرش معلی خوانده شد. خدا، آب و نمک را مهریه زهرا کرد. حالا اگر آب نباشد، تمام اشیاء میخشکد. نه اینکه زهرا نباشد، زهرا که هست؛ اگر مهریهاش نباشد، همه عالم خشک میشود [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: کمال، کل کمال]
ای خانمهای عزیز! دست از زهرای عزیز (علیها السلام) برندارید، و گرنه کلاه سرتان میرود. والله! کلاه سرتان میرود...
ای خانمهای عزیز! دست از زهرای عزیز (علیها السلام) برندارید، و گرنه کلاه سرتان میرود. والله! کلاه سرتان میرود. ای خانمهای عزیز که دست از زهرا (علیها السلام) برداشتید. کجا میروید؟ خدا رحمت کند حاج شیخ انصاری را، گفت هشت آیه قرآن راجع به حجاب داریم. تا یکی گفت رویتان را باز کنید، تمام شما، روهایتان را باز کردید. شوهرهایتان هم حاضر شدند. پیامبر فرمود: هر کسی حاضر شود نگاه به زنش بکنند، دیوث است. آیا حاضرند یک عدهای نگاه به زنشان بکنند؟ در عالم چه خبر است؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: معرفت (مکان)]
ای خانم عزیز! آیا امر زهرا (علیها السلام) را اطاعت کردی؟...
روضه میخوانید. روضه حضرت زهرا (علیها السلام) میخوانید و جشن حضرت زهرا میگیرید و … ای خانم عزیز! آیا امر زهرا (علیها السلام) را اطاعت کردی؟ تو که دست از زهرا (علیها السلام) برداشتی. ای خانم عزیز! یا بگو کارهای زهرا (علیها السلام) درست نبود، یا که امرش را اطاعت کن. مگر همین زهرا (علیها السلام) نبود که پیامبر فرمود چه عبادتی از برای زن بالاتر است؟ گفت: نه او را نامحرم ببیند و نه نامحرم او را ببیند. پیامبر سه مرتبه بلند شد و گفت: زهرا! پدرت به قربانت. «ان الله و ملائکته یصلون علی النبی، یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما» این است؛ یعنی تسلیم پیغمبر باشیم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: معرفت (مکان)]
فاطمه؛ یعنی فتح کننده در هر قسمتی، فاطمه؛ یعنی فتح کننده در یک خلقت...
خدا، در خلقت، ماورائی دارد که مغز ما کشش نداشته به ما بدهد. علی (علیه السلام) رهبر آنجاست، امام زمان (علیه السلام) رهبر آنجاست، زهرای عزیز (علیها السلام) رهبر آنجاست. فاطمه؛ یعنی فتح کننده در هر قسمتی، فاطمه؛ یعنی فتح کننده در یک خلقت، تو چه میگویی؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: معرفت (مکان)]
روایت داریم، زهرا (علیها السلام) ، به هر که نظر کند، اهل بهشت است...
به زهرا قسم! زهرا (علیها السلام) فتح کننده است. روایت داریم، زهرا (علیها السلام) ، به هر که نظر کند، اهل بهشت است. به هر که غضب کند، اهل جهنم است. زهرای عزیز (علیها السلام) ، نظرکننده قیامت است. نظرکننده تمام خلقت است. زهرا (علیها السلام) را خدا گفت: یعنی فتح کننده [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: معرفت (مکان)]
حضرت زهرا میگوید: من از دنیای شما بیزارم...
حضرت زهرا میگوید: من از دنیای شما بیزارم [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: انسان، اطاعت، تکامل]
یک وقت آقا امام رضا (علیه السلام) با آقا جوادالائمه (علیه السلام) به مکه رفتند، یک دفعه مردم دیدند که امام جواد (علیه السلام) خودش را روی زمین انداخته و های، های گریه می...
یک وقت آقا امام رضا (علیه السلام) با آقا جوادالائمه (علیه السلام) به مکه رفتند، یک دفعه مردم دیدند که امام جواد (علیه السلام) خودش را روی زمین انداخته و های، های گریه میکند. پرسیدند: آقاجان! چه شده؟ فرمود: پدرم دارد با خانه خدا وداع میکند [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان با متقی]
خدایا، به حق امام جواد (علیه السلام) ما را عارف در حق امام رضا (علیه السلام) قرار بده تا ما را بپذیرد و قبولمان کند. (گداصفت باشید. در را محکم بزنید تا زهرا (علیها السلام) ...
خدایا، به حق امام جواد (علیه السلام) ما را عارف در حق امام رضا (علیه السلام) قرار بده تا ما را بپذیرد و قبولمان کند. (گداصفت باشید. در را محکم بزنید تا زهرا (علیها السلام) بگوید برو به او بده. اگر به او نمیدهی، الان خودم به او میدهم.) [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: معرفت و ادب زیارت]
یک حرف یحیی بن اکثم از جواد الائمه سؤال کرد، اینقدر برای آن حکم گفت که یحیی بن اکسم ماتش برد...
یک حرف یحیی بن اکثم از جواد الائمه سؤال کرد، اینقدر برای آن حکم گفت که یحیی بن اکسم ماتش برد. گفت: صید کردن چطور است؟ گفت: غلام بوده است؟ میخواسته که بخورد؟ گرسنهاش بوده است؟ آزاد بوده است؟ بار اولش بوده؟ بار دومش بوده است؟ نادان بوده است؟ دیوانه بوده است؟ عاقل بوده است؟ امر کسی را اطاعت کرده است؟ اینقدر گفت که گیج شد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: یتیم آل محمد]
چرا امیرالمومنین در این خانه میآید؟ چرا حضرت زهرا میآید؟ چرا جواد الائمه میآید؟...
چرا امیرالمومنین در این خانه میآید؟ چرا حضرت زهرا میآید؟ چرا جواد الائمه میآید؟ چرا ائمه میآیند؟ محض من میآیند؟ من یک پسر رعیت بدبخت بیچاره بیسواد هستم. محض این حرفها که زده میشود میآیند؛ یا شما میزنید، یا من میزنم، اینها میآیند استقبال میکنند. الحمد لله توی قم یک جلسهای است که حرف ما را میزند. به تمام آیات قرآن، امیرالمومنین (علیه السلام) آمده، [به پسرم] علی گفت: [امیرالمؤمنین] علی، خانه هیچکس توی قم نرفته، فقط خانه پدر تو آمده است. شما قدردانی کنید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 94 – شب دوم، روضه]
وقتی از جواد الائمه درباره ثواب زیارت امام رضا سؤال شد؛ فرمود که زیارت پدرم، ثواب هفتاد حج و هفتاد عمره دارد. دوباره از ایشان سؤال شد: آیا بالاتر از این چیزی هست؟ فرمو...
وقتی از جواد الائمه درباره ثواب زیارت امام رضا سؤال شد؛ فرمود که زیارت پدرم، ثواب هفتاد حج و هفتاد عمره دارد. دوباره از ایشان سؤال شد: آیا بالاتر از این چیزی هست؟ فرمود: برآوردن حاجت یک برادر مؤمن [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: روح، ولایت است]
عقد امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) در عرش معلی خوانده شد...
عقد امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیها السلام) در عرش معلی خوانده شد. خدا، آب و نمک را مهریه زهرا (علیها السلام) کرد. حالا اگر آب نباشد، تمام اشیاء میخشکد. نه اینکه زهرا (علیها السلام) نباشد، زهرا (علیها السلام) که هست. اگر مهریهاش نباشد، همه عالم خشک میشود. تمام روشنایی عالم به واسطه مهریه زهرا (علیها السلام) است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: کمال، کل کمال]
خدا گفت: ستارهای از آسمان میفرستم، در هر خانهای رفت، زهرا (علیها السلام) را به عقد او در میآورم. آمد و در خانه علی (علیه السلام) رفت...
خدا گفت: ستارهای از آسمان میفرستم، در هر خانهای رفت، زهرا (علیها السلام) را به عقد او در میآورم. آمد و در خانه علی (علیه السلام) رفت. کسی بود میگفت: هفتاد شتر، مهریه زهرا (علیها السلام) میکنم. این نفهم است. آدم شدن، خیلی مشکل است. برای آدم شدن، باید بفهمی. آدم شدن، والله، از آدم بالاتر است. آدم، اگر آدمی بود که من میگویم، ترک اولی نمیکرد. در واقع، خدا میخواهد به او آدم بگوید، من هم بنیآدم باشم و گرنه حرف، حرف دیگری است. آدم، علی (علیه السلام) است، حسین (علیه السلام) است، زهرا (علیها السلام) است، که یک ذره تزلزل خدایی نداشتند. این، آدم است. و گرنه آن آدم، بنیآدم است. کاش، اینها فکر میکردند این کسی را که عالَم به واسطهاش خلق شده است، نزنیم. کاش، حداقل، پهلویش را نمیشکستند. کاش، محسنش را سقط نمیکردند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: کمال، کل کمال]
قرآن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، احکام به زهرا (علیها السلام)...
قرآن به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد، احکام به زهرا (علیها السلام). بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جبرئیل همیشه به حضرت زهرا (علیها السلام) نازل میشد و احکام میآورد، اما واسطه وحی، امیر المؤمنین (علیه السلام) بود [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
خدا، عصاره خلقت را به پیامبر داد....
خدا، عصاره خلقت را به پیامبر داد. عصاره خلقت، نور است. پیش ظلمت برود؟ پیش نور میرود. حالا بیشتر مردم، اینها را خلق حساب میکنند. خیلی بالا ببرد، میگوید آنها یک قدری بیشتر از ما حالیشان بوده است. آن را هم میگوید که در دنیا آمده و حالیاش شده است. کفر میگوید. این حرف، کفر است. از کفر، کفرتر است که بگوییم علی آمده و اینجا حالیاش شده است. مگر کسی درس به علی (علیه السلام) میگوید؟ کیست به امام حسین (علیه السلام) درس بگوید؟ کیست به زهرا (علیها السلام) درس بگوید؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: کمال، کل کمال]
تو اگر حمام میروی، آب تنی میکنی، صورتت را میشویی، آب میخوری، تمام اینها را باید بدانی که مدیون زهرایی. آب، مهریه زهراست...
تو اگر حمام میروی، آب تنی میکنی، صورتت را میشویی، آب میخوری، تمام اینها را باید بدانی که مدیون زهرایی. آب، مهریه زهراست [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: کمال، کل کمال]
زهرا (علیها السلام) از نور خدا خلق شده، نورفشانی میکند...
فاطمه زهرا (علیها السلام) که آمد یک نوری تجلی کرد که تا زهرا (علیها السلام) زنده بود، آن نور در مدینه بود. اما آن نور را چه کسی میدید؟ آن، نورِ ولایت بود. آن، نورِ توحید بود. آن، نوری بود که خدا به زهرا (علیها السلام) داده بود. زهرا (علیها السلام) از نور خدا خلق شده، نورفشانی میکند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: [حضرت زهرا] ام ابیها، مادر من است...
عزیز من! یک اندازهای در فکر حضرت زهرا (علیها السلام) بروید. ببینید با زهرا (علیها السلام) چه کردند؟ اما آیا حضرت زهرا (علیها السلام) را کوچک کردند؟ با تمام این دشمنی ها که با حضرت داشتند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ام ابیها، مادر من است. یا فرمود هر کس زهرا (علیها السلام) را اذیت کند، مرا اذیت کرده، هر کس مرا اذیت کند، خدا را اذیت کرده است، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حضرت زهرا (علیها السلام) را افشا کرد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
یا محمد! فکر زهرا (علیها السلام) نماز است!...
یک روز پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یک چند شتر را در جایی قرار داد و فرمود: هر کس دو رکعت نماز بخواند و در آن فکری نکند، یک شتر از این شترها را به او میدهیم. آن دو نفر هم نماز خواندند. حضرت افشاء کرد: تو چهار تا، تو پنج تا فکر و خیال کردی. هرکس آمد، فکرهایشان را گفت. حضرت زهرا (علیها السلام) تشریف آورند. فرمود: زهرا جان! تو فکر کردی که اگر نماز بخوانی، شتری که خیلی چاقتر است را برداری که به فقرا خیلی برسد؛ پس تو هم فکر کردی. فوراً جبرئیل نازل شد: یا محمد! فکر زهرا (علیها السلام) نماز است! این است «لا اله الا الله»! این فکر «لا اله الا الله» است! این، به فکر مردم است. به فکر فقراست. «لا اله الا الله» این است. حضرت زهرا (علیها السلام) بهترین شتر را معین کرد. کُشت و به فقرا داد [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: مادر جان! ناراحت نشو! خدا کمک برایت میفرستد...
وقتی حضرت زهرا (علیها السلام) میخواهد به دنیا بیاید عدهای بودند که از خدیجه ناراحت بودند که چرا تو زن محمد یتیم شدی! فامیلش گفتند نمیآئیم. حضرت خدیجه تا خواست ناراحت بشود، حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: مادر جان! ناراحت نشو! خدا کمک برایت میفرستد. اینقدر کِیف کرد، دید دخترش دارد به او دلالت میدهد. فرمود: مادر جان! ناراحت نباش، کمک میآید. یک دفعه دید، چهار زن مجلله از بهشت آمدند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
«لا اله الا الله» کار حضرت زهرا است. حضرت چه کار دارد میکند؟ در شب عروسی پیراهن عروسیاش را به یک فقیر میدهد....
«لا اله الا الله» کار حضرت زهرا است. حضرت چه کار دارد میکند؟ در شب عروسی پیراهن عروسیاش را به یک فقیر میدهد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
شما اگر سخاوت به دستتان جاری شد بروید خدا را شکر کنید که خدا شما را در شعاع توجه خاص خویش قرار داده است...
شما اگر سخاوت به دستتان جاری شد بروید خدا را شکر کنید که خدا شما را در شعاع توجه خاص خویش قرار داده است؛ یعنی سخاوت شما لطف شما نسبت به دیگران نیست؛ بلکه لطف خداست نسبت به شما و دیگران. کسی که این طور به مسئله سخاوت نگاه میکند، نه تنها با سخاوتش به دیگران منّت نمیگذارد، بلکه منّت خدا را هم میپذیرد که سخاوت را به دست او جاری نموده است [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: سخاوت؛ سیره معصومین و نجات بشریت]
وقتی به خاطر سخاوتی که به دست تو جاری شد خدا را شکر کردی، هم نعمتت را زیاد میکند، هم سخاوتت را...
وقتی به خاطر سخاوتی که به دست تو جاری شد خدا را شکر کردی، هم نعمتت را زیاد میکند، هم سخاوتت را. مؤمن همیشه شاکر است؛ چون اگر در حال شکر نباشد، در حال کفران است. آن وقت دیگر مؤمن نیست. این شکرگزاری او هم در همه چیز هست، حتی در کار خیرش. مؤمن به این فکر میکند که این مال را چه کسی به من داد؟ من چه کاره بودم؟ چه کسی دست مرا گرفت؟ چه کسی به من فهم کار خیر داد؟ چه کسی این خیر را به دست من جاری کرد؟ چه کسی توفیق این شکرگزاری را به من داد؟ بعد که در فکر فرو میرود و میبیند که خدا این همه به او لطف کرده، این همه به او رحم کرده، میگوید: خدا این همه به من بخشید، بیعاطفه باشم اگر من هم نبخشم! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: سخاوت؛ سیره معصومین و نجات بشریت]
روایت داریم به موسی گفت: شکر من را بکن. گفت: نمیتوانم...
روایت داریم به موسی گفت: شکر من را بکن. گفت: نمیتوانم. چرا؟ چون هم پاک هستی، هم ولایت داری، هم دوازده امام (علیهم السلام) را قبول داری، هم قرآن را قبول داری. خدا بهشت را برای چه کسی خلق کرده است؟ برای شما. چرا مرتب این در و آن در میزنید و فکر و خیال میکنید؟ مگر به ولایت شک داری؟! اصلاً خدا تو را نمیسوزاند. نه خدا، آتش تو را نمیسوزاند. روایت داریم یک شیعه میآید از در جهنم برود، آتش به او التماس میکند، میگوید: ای دوست علی، رد شو، نزدیک است من مأموریتم را اجرا نکنم. خدا من را مأمور کرده است که اینها را عذاب کنم، سرد شدم [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: بوی ولایت]
بشر اصولاً فراموشکار است. یادش میرود که قبلاً چه بوده و الان به کجا رسیده است...
بشر اصولاً فراموشکار است. یادش میرود که قبلاً چه بوده و الان به کجا رسیده است. قبلاً چه کسی بوده و چه داشته، و الان چه کسی هست و چه دارد. باید از خدا تشکر کند. تشکر از خدا این است که از این همه لطف خدا کمی را انفاق کند. آن موقع بنده میشویم. خدا هم برایمان زیادتر میکند. مثلاً خیلیها قبلاً مستاجر بوده و الان خانهدار شدهاند. عزیز من! تو که به لطف خدا دیگر مجبور نیستی، هر ماه اجاره بدهی، خیلی کمترش را صدقه بده. بعضی افراد کوچکترین وسیلهای که برای منزلشان تهیه میکنند، به اندازه بخشی از هزینهای که کردهاند به فقرا هدیه میکنند؛ چون خدا دوست دارد وقتی شما چیزی به دست میآورید به چند نفر هم از کنار آن خیری برسانی. وقتی صدقه دادی خدا، هم تو و خانوادهات را حفظ میکند و هم آن خانه یا وسیله را برایت مبارک میگرداند؛ چون تو دل دیگران را شاد کردی. اما اگر این کار را نکنی، در همان خانه و در کنار همان وسیلهها پیشآمدهایی برایت…
رفقای عزیز، به خودتان ببالید. به روح تمام انبیاء، اگر مطابق تمام خلق خدا باشید و شکرانه کنید، شکرانه نعمت ولایت را نمیتوانید بکنید....
رفقای عزیز، به خودتان ببالید. به روح تمام انبیاء، اگر مطابق تمام خلق خدا باشید و شکرانه کنید، شکرانه نعمت ولایت را نمیتوانید بکنید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: بوی ولایت]
خدا حاج شیخ عباس تهرانی را رحمت کند. میگفت: حسین جان! هر کسی را که تحویلش نمیگیرند، تو برو تحویلش بگیر...
یکی از کسانی که الان ریاستی دارد، در شهر اسمی دارد، مرتب میرود به مَش محمد علی حمال سر میزند. وقتی که میرود، تمام ابعاد من تازه میشود. میبینم این صفت برای خودش نیست. اما باید شکرانه کند که خدا از او نگیرد. چه کسی به او داده؟ این صفت امیر المؤمنین (علیه السلام) است. مگر تو یک ذره درس خواندی چه خبر شده؟ یک سلام به پیرمردی که در ظاهر چیزی ندارد بکن. خدا حاج شیخ عباس تهرانی را رحمت کند. میگفت: حسین جان! هر کسی را که تحویلش نمیگیرند، تو برو تحویلش بگیر. من میرفتم در مجلس. نگاه میکردم، میدیدم یک رعیتی یا یکی که لباسش مندرس است، میرفتم کنارش مینشستم. احوال پرسی میکردم. روایت برایش میگفتم. آن بنده خدا هم حرفهایش را میزد. کسی که اینطوری است، پیرو امیر المؤمنین (علیه السلام) است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
والله، بالله، از برای تملق نمیگویم. نصف شب پا میشوم میگویم: خدایا، من شکرانه رفقایم را نمیتوانم بکنم...
والله، بالله، از برای تملق نمیگویم. نصف شب پا میشوم میگویم: خدایا، من شکرانه رفقایم را نمیتوانم بکنم. تو اینها را از برای دلخوشی [به من دادی]. اگر من را توی خانه نشاندی، یک همچنین رفقایی هم به من دادی. و حالا به خدا میگویم که حالا که من نمیتوانم تشکر کنم، نمیتوانم شکرانه به جا بیاورم، تو اینها را از من نگیر. بدانید که من دارم با خدا حرف میزنم، اگر من دروغ بگویم خدا میگوید: مرتیکه فلان، فلان شده، هفتاد زنا پایت نوشتیم. من حقیقت میگویم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: دادگاه اصحاب شمال]
[آقا امام زمان] همچنین خندید که من هنوز عاشق دندانهایش هستم...
به روح تمام انبیاء! من یک شبم را به سلطنت سلیمان نمیدهم. من به شما بگویم، من چیزی هم ندارم. من همچنین دارایی هم ندارم که به عشق داراییام، به عشق ملکم، به عشق اجاره، باشم. من هیچ چیز ندارم. روزیام را خدا دارد میدهد، خیلی هم قشنگ میدهد. من توجیه نمیخواهم بکنم. الان الحمد لله در یخچال هم مرغ هست، هم گوشت است، هم میوه است، همه چیز است. من توجیه نمیکنم. من میخواهم به شما بگویم، ببین، در صورتی که ندارم، خدا دارم. در صورتی که ندارم، امام زمان دارم، من نجوا میکنم. من نمیخواهم بگویم که حالا بگویند، این امام زمانی هست. من اینها را قدری رد میکنم. به دوست عزیزم گفتم وقتی من مُردم افشا کنید، حاضر هم نیستم. با او هم عهد و پیمان کردم، به کلی من را احترام نکنید. اما حالا ببین، من چه چیزی به شما میگویم: من یک دوستی داشتم به نام حاج مظلوم، این بنده خدا، راستراستی، هم مظلوم بود. مثلاً ایشان یک باغ داشت، همه انارهایش را میداد به مردم؛ اما…
چه زمانی خدای متعال از بندهاش تشکر میکند؟...
حالا چه زمانی خدای متعال از بندهاش تشکر میکند؟ زمانی که خدا را شناختی و دنبال کس دیگری نرفتی؛ آن وقت خدا میگوید: «من از مال خودم به تو دادم، تو سخی بودی؛ حالا از تو تشکر میکنم، صد تا در دنیا و هزار تا در آخرت به تو میدهم». خدا دارد از تو تشکر میکند. خدا به ما عقل بدهد؛ تا پیرو این حرفها باشیم؛ قدر این حرفها را دانستن، شکرانه خداست. اگر از این حرفها پیروی کنیم؛ آن وقت خدا تشکر میکند. خدایا! ما دنبال غیر متقی نرویم! کسانی هستند که به جای این که دنبال متقی بروند، دنبال خلق رفتند و پیرو شیطان شدند، خدایا! ما از آنها نباشیم، ولایت را به آخر برسانیم؛ تا زمان رجعت. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
چرا شکرانه ائمه را نمیکنیم؟...
من واقعاً، جان خودم، اگر یکی یک چیزی بیاورد، جسماً روحاً تشکر میکنم، حالا اگر جلویش تشکر نکنم که یک مرتبه خوشش بیاید که از بین برود، شاید نکنم، جداً میکنم. شب خدا میداند یک وقت اشک میریزم، خدایا، این کم شد از مالش، زیاد کن. خدایا، بچههایش را نگه دار، خودش را [نگه دار] خدایا، اصلاً یک جوری نشود که بیاید به من بگوید: دعا کن، ما بنا میکنیم دعا کردن. درست است؟ از تمام اقیانوس ولایت، یک ذره به من داده، چرا شکرانه ائمه را نمیکنیم؟ چرا شکرانه این خورشید را نمیکنیم؟ این خورشیدی که میبینی، حسین را باید ببینی، نور حسین را باید ببینی. این ماه را که میبینی، باید نور حسن را ببینی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: روح خلقت ولایت است]
خدایا! تو ما را سخی کردی!...
خدایا! شکر که ما سخی هستیم و قیامت گیر نیستیم. خدا در قیامت میگوید: «أین السخیون؟» کسی که سخی است، داخل بهشت شود. خدایا! توبه ما مال دادی. خدایا! تو ما را سخی کردی! من به خدا میگویم: خدایا! چه کسی مرا متقی قرار داده است؟ چه کسی مرا سخی کرده است؟ خدایا! تو کردی! از تو تشکر میکنم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
خدایا! شکر، ما خدا را نمیشناختیم، پیش متقی رفتیم، او ما را خداشناس کرد...
خدایا! شکر، ما خدا را نمیشناختیم، پیش متقی رفتیم، او ما را خداشناس کرد. خدایا! شکر که ما خداشناسی را یاد گرفتیم. خدایا! شکر که ما فارغ هستیم، پایبند به دنیا نیستیم، تو به ما فرصت دادی که به مجلس ولایت بیاییم، ما را گرفتار دنیا نکردی. خدایا! تو به ما پول دادی که به جلسه ولایت بیاییم، اگر ندار بودیم، ممکن بود که نمیتوانستیم بیاییم. خدایا! تو در الست یک کارهایی کردی، فکر ما بودی، حالا ما را در جلسه ولایت حاضر کردی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
من به خدا گفتم: «خدایا! اگر مرا به جهنم؛ یا بهشت ببری، تو را دوست دارم»...
من به خدا گفتم: «خدایا! اگر مرا به جهنم؛ یا بهشت ببری، تو را دوست دارم». آن وقت دیدم قیامت است، ملکی آمد و به من گفت: باید به جهنم بروی. میدانستم کسی که میتواند کاری برایم بکند، چهارده معصوم (علیهم السلام) هستند. گفتم: شما که پرونده مرا میبینید، اگر ناجور است، پیش حضرت زهرا (علیها السلام) بروم و التماس کنم که واسطه شود و جهنم نروم؛ اما اگر امر است، میروم. گفت: امر است، باید در جهنم بروی! «یا علی» گفتم و در جهنم پریدم. تمام آتش خاموش شد. من وسط جهنم ایستاده بودم، نگاه میکردم و میگفتم: خدایا! شکر که مردم راحت شدند! همه جهنم خاموش شد! مگر آتش، ولایت را میسوزاند؟ من شکر نمیکنم که چرا نسوختم، شکر میکنم که مردم راحت شدند! چه کسی این طور است؟ فقط متقی [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
چرا خدا را شکر میکنیم؟...
چرا خدا را شکر میکنیم؟ ما خدا را شکر میکنیم که امام حسین (علیه السلام) را به ما معرفی کرده، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را به ما معرفی کرده، زهرای عزیز (علیها السلام) را به ما معرفی کرده است؛ شکر اصلی این است. خدایا! شکر که ما ذلیل نیستیم، الآن کسانی هستند که ده سال است در خانهاند. خدایا! شکر که بدنمان سالم است و میتوانیم امرت که برآوردن حاجت برادر مؤمن است را به جا آوریم، خدایا! از تو تشکر میکنیم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
رفقای عزیز! باید شکر ولایت کنید تا مبادا ولایت از کف ما بیرون رود...
خدایا! شکر، تو به ما ولایت و محبت آن را دادی. رفقای عزیز! باید شکر ولایت کنید تا مبادا ولایت از کف ما بیرون رود. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
پشت پا بر عالم امکان زدم دست بر دامن زهرا زدم...
دست بر دامن زهرا زدم [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: احکام ولایت]
نجوا این نیست که من نماز شب پا شوم. اصلش، اتصال بودن توست به ولایت...
نجوا این نیست که من نماز شب پا شوم. اصلش، اتصال بودن توست به ولایت. قدر این حرفها را بدانید. شکرانه کنید. شکرانه شما کم است. ما نعمتهای خدا را کوچک میدانیم که شکرمان کم است. معنی شکر این است که خدایا، تو این کار را کردهای. تو این عنایت را به ما دادهای. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
خدایا، به عدد آنچه که عدد است در دنیا، تو را شکر...
خدایا، به عدد آنچه که عدد است در دنیا، تو را شکر. خدایا، به قدر برگ درختها که از زمان آدم ابو البشر سبز شده، ریخته شده، دوباره سبز شده، تو را شکر. خدایا، به عدد ستارگان، تو را شکر. خدایا، به عدد آنها که باران آمده، تگرگ آمده، برف آمده، شبنم آمده، عدد آنها را تو میدانی، تو را شکر. خدایا، به تمام جانداران که نفس کشیده، به عدد نفس آنها، تو را شکر. خدایا، اگر بگویی کوه دماوند را گردو کن، من چقدر عاجزم. خدایا، من عاجزم که شکر رفقایم را بکنم. این شکر را روی شما پیاده میکنم. نه شکر چیز دیگر را. نه شکر ولایت را. از شکر آنها، که عاجز، عاجز، عاجزم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
بشر در هر حالی باید یک حال داشته باشد، اگر یک حال نباشد، لطمه به بشریت میخورد، یعنی در دارائی و نداری و مریضی و گرفتاری یک جور باشد...
بشر در هر حالی باید یک حال داشته باشد، اگر یک حال نباشد، لطمه به بشریت میخورد، یعنی در دارائی و نداری و مریضی و گرفتاری یک جور باشد. خدا را شکر کند، چون آن شکر هم نعمت است و هم رحمت، خدا کند آن را از ما نگیرند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
شکر خدا، به نظر من، شکر ولایت است. چون ولایت، مقصد خداست که به تو داده. شکر ولایت، عمل به ولایت است...
شکر خدا، به نظر من، شکر ولایت است. چون ولایت، مقصد خداست که به تو داده. شکر ولایت، عمل به ولایت است. این است که میگوییم عاجزیم که شکر کنیم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
خدایا، شکر، تشکر میکنیم، خدایا، تو علی (علیه السلام) به ما دادهای...
خدایا، شکر، تشکر میکنیم، خدایا، تو علی (علیه السلام) به ما دادهای، بهشت دادهای، یا امام زمان، تشکر میکنیم. کارهای ما را میبینی و غضب نمیکنی. خدایا، ما از تو تشکر میکنیم که محبت خودت را به ما دادهای. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
خدایا، شکرت که تو خودت را ارزانی کردهای برای ما...
خدایا، شکرت که تو خودت را ارزانی کردهای برای ما. خدایا، شکرت. اگر بگویم تو ممتازی در خلقت، تو را خلق قرار دادهایم. خدایا، ما میتوانیم بگوییم خدا، در حالی که باید لرزه به انداممان میافتاد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
به تمام رفقا میگویم، اگر میخواهید شکرانه این بچهها کنید، بچههای مردم را ببین...
به تمام رفقا میگویم، اگر میخواهید شکرانه این بچهها کنید، بچههای مردم را ببین. ببین، بچه شما عیسی است یا نه. بچهات را پیش خودت نگذار. او هم بزرگ میشود مثل تو میشود. تو الان چند سالت هست که از یک بچه کم سال اینقدر توقع داری، اینها را در شکنجه قرار نده، پولشان بده. والله، من همینجور بودم. بالله، من همین جور بودم. الان بندهزاده اینجا تشریف دارد. میگفتم: بابا جان، هر چه میخواهی من به تو میدهم. اصلاً من دخلم را به روی اینها نمیبستم. چرا؟ امروزش را میدیدم. البته هوایشان را داشته باشید، این پولی که در اختیار بچه میگذارید، یک مقدار هوایش را داشته باش. مبادا بچه است یک وقت بچگی کند و در راه امر خرج نکند. اما به او بده. من اینها را یک وقت قسم میدادم، میگفتم: اگر ندارید، من به شما بدهم [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شکرانه ولایت]
نمازی که شکرانه ولایت نباشد، «هباءاً منثوراً» است. عُجب میگیری...
نماز، باید شکرانه ولایت باشد، نمازی که شکرانه ولایت نباشد، «هباءاً منثوراً» است. عُجب میگیری. من یک پارهوقتها پا میشوم، نماز شب میکنم. [میگویم:] خدایا، اگر کافرم، مسلمانم کن، اگر نجسم، پاکم کن، اگر گمراهم، هدایتم کن. آخر، من میفهمم این نماز که چیزی نیست. حالا میگویم: خدایا، من را بیدار کردی که این را بگویم، آن ارزش دارد. این ارزش دارد که بفهمی اینقدر چیزی نیستی، بفهمی اینقدر چیزی نیستی [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شکرانه ولایت]
خدایا، تشکر از تو میکنیم چیزی که به ما دادهای از تمام خلقتت بالاتر است؛ یعنی محبت ائمه (علیهم السلام)...
خدایا، تشکر از تو میکنیم چیزی که به ما دادهای از تمام خلقتت بالاتر است؛ یعنی محبت ائمه (علیهم السلام) [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نجوا با ولایت]
انشاءالله امیدوارم که قدر خودتان را و قدر این حرفها را بدانید...
انشاءالله امیدوارم که قدر خودتان را و قدر این حرفها را بدانید. قدر این حرفها دانستن شکرانه خداست. خدایا، شکر، خدایا، من فارغم. خدایا، پابند دنیا نیستم. خدایا، فرصت به من دادی که بیایم. خدایا، پولش را به من دادی که بیایم. خدایا، اگر ندار بودم ممکن بود نتوانم بیایم. خدایا، تو توی الست یک کارهایی کردی. یک فکرهایی کردی. فکر من بودی. حالا من را اینجا آوردی. خدایا شکر. تمام این نعمتها که دارید میبینید باید تشکر از خدا کنید تا خدا نعمتتان را زیاد کند. میگوید: شکر نعمت نعمتت افزون کن کفر نعمت از کفت بیرون کند [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شکرانه ولایت]
باید شکر ولایت کنید...
باید شکر ولایت کنید. مبادا خدا از کف ما بیرون کند، … خدایا، شکر تو به من ولایت دادی. خدایا، شکر تو محبت ولایت به من دادی. خدایا، شکر من را فارغ کردی در مجلس ولایت میتوانم حاضر شوم. به من وقت دادی، من را گرفتار دنیا نکردی. آیا حضرت عباسی میتوانیم همین شکر را بکنیم که خدا شما را گرفتار دنیا نکرده است، محبت دنیا را از دلتان بیرون برده، محبت خودش و اولیایش را به شما داده. عزیزان من، بیخود نیست که میگوید همین جا بهشت است. کسی که اینجور باشد، برایش بهشت است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شکرانه ولایت]