حضرت امام صادق توی بستر افتاده است، ببین، تا نفس آخر حسین میگویند، تا نفس آخر که در ظاهر در این عالم میخواهد بکشند، میگویند: علی. حالا این شخص تا امام را دید، روایت داریم، استخوان سرش مانده بود، تمام استخوانهایش از زهر آب شده بود. چه کسی زهرش داده بود؟ نماز شبخوان، حج برو، مکه برو، الغوثگو، عبادتکن، خدا، خدا کن، چه کسی کرده است؟ چه کسی امام صادق (علیه السلام) را کشت؟ انگلیسیها کشتند؟ یهودیها کردند؟ آمریکاییها کردند؟ حالا بنا کرد گریه کردن. منظور من این است حضرت نگاهی کرد. گفت چرا گریه میکنی؟ گفت: آخر، یابن رسول الله شما را به این حال میبینم. گفت: برای جدم حسین گریه کن.