حالا [امام رضا] نیشابور آمده. حالا اعیان و اشراف میخواهند اسم در کنند که حضرت، خانه ما آمد. گفت: هر کجا که این شتر رفت. شتر بیابان رفت؛ آنجا که یک خانه گلی بود و یک بچه یتیمی بود. اجازه گرفت و رفت و خلاصه کار امیرالمؤمنین (علیه السلام) را کرد. فوری یک سیبی خورد و آنجا درخت سبز شد و میوه داد. هر کسی میخورد و مریض بود، خوب میشد، برص داشت، خوب میشد، حالا آمده از آنجا حرکت کرده، چند هزار قلمدان طلا آماده است. آقا جان، چیزی که از دو لب جدش شنیدی، به ما بگو. [میفرماید:] «لا اله الا الله حصنی، فمن دخل حصنی، امن من عذابی، بشرطها و شروطها و انا من شروطها» شرط «لا اله الا الله» ماییم.
[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ولایت در خلقت کفو ندارد]