تو الان که داری با خدا حرف میزنی، حواست جای دیگر است. … من یک مثالی میزنم که اشخاصی که مثل من هستند، حالیشان شود، شما که فهمتان خیلی بالا است. من الان میآیم و میگویم صد هزار تومان قرض دارم و خدایا به من بده. همینطور که دارم میگویم بده، میگویم: خب، اگر نشد، بیست تومان از آن را از کسی میگیرم، سی تومان هم از کسی دیگر. دارم درست میکنم. میگوید: چشمت کور شود، برو، درست کن. «وابستگی»؛ یعنی این. خب، صاف به خدا بگو: درست کن، خدا هم میدهد. خودت درست نکن، درستکردن خلق، خرابی است. کار، درست است، درستکردن تو خرابی است. این دارد به حساب خودش درست میکند. خب، میگوید: برو گم شو، برو رد کارت. ما باید وقتی از خدا میخواهیم، خلق را نبینیم، واسطه را نبینیم، «وابسته» نشویم. اگر به تو نداد، به من لعنت کن. ما هنوز هم که یک چیزی میخواهیم، میگوییم: بابایمان یک مقدار کمک میکند، عمو یک مقدار کمک میکند، یک چیزی هم داریم، آن را میفروشیم؛ دارید درست میکنید. خب، تو که داری درست میکنی، خدا دیگر کجا را درست کند؟ (صلوات) منبع: