وقتی نوح پیغمبر نفرین کرد و تمام مردم هلاک شدند. (خدا نکند ما شیطان را خوشحال کنیم) حالا کشتی پایین آمد و مردم قدری متول شدند. نوح دید یک آدم خیلی موقر، یعنی ظاهر الصلاح و مقدس، گفت: ای نوح، چطوری؟ گفت: بله، گفت: چند حرف به تو بزنم، حرف من را گوش بگیر. فوراً ندا رسید: یا نوح، این شیطان است. حرفش را گوش بده. به شیطان گفت: بله. گفت: هر وقت خواستی صدقه بدهی، زود بده و گرنه من منصرفت میکنم. تا میتوانی هم از زن اجنبی فرار کن، وگرنه به یک نگاه، تو را مبتلا میکند. هر وقت هم غضب کردی، غضبت را خاموش کن که تو را مبتلا میکند
[پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: هدایت با خداست نه با خلق]