این حرفها با تمام حرفهای باطل دنیا مبارزه دارد، اما پیروز است...
این حرفها امر ائمه اطهار است. این حرفها باید شما را نگه دارد. با این حرفها باید این آشغالکاریها را دور بیندازید و خنثی کنید. به تمام آیات قرآن، این حرفها با تمام حرفهای باطل دنیا مبارزه دارد، اما پیروز است. من دلم میخواهد شما پیروز شوید. هنوز معلوم نیست ما پیروز شویم. چرا پیروز نمیشویم؟ چون مهر دنیا داریم. «حب الدنیا، رأس کل خطیئة»، از هر گناهی بالاتر است. ای کسانیکه این کتاب را میخوانید! مبادا چند صفحه بخوانید و بایگانی کنید. به دینم قسم، اگر اینطور باشد، اسلام شما و ولایت شما بایگانی میشود. آن دو نفر اسلامشان بایگانی شد، حرف امیرالمؤمنین علیهالسلام را کنار گذاشتند، حرف خودشان را زدند، ولایت را بایگانی کردند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
امیرالمؤمنین حرفش را به چاه زد چون مردم کشش نداشتند...
علی علیهالسلام هم نتوانست حرفش را بزند، نه اینکه نتوانست، مردم کشش نداشتند. به خاطر همین رفت حرفش را به چاه زد. معنی تمام حرفها در دل علی علیهالسلام است. نجات بشر در دل علی علیهالسلام است. راهنمای همه خلقت علی علیهالسلام است. وصی رسولالله، علی علیهالسلام است. انشاءالله زمانی بشود این چاه به زبان درآید. همینجور که دست شما در قیامت به زبان در میآید، زمانیکه امامزمان (عجل الله فرجه) بیاید و پیچش را بگرداند، این چاه به زبان در میآید. این چاه مانند ضبط صوت از اول زمانیکه امیرالمؤمنین علیهالسلام حرف زده است، تمام فرمایشات امیرالمؤمنین علیهالسلام را بیان میکند، یعنی در عالم پخش میشود. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان]
هزاران هزار مردم از جهنم نجات پیدا میکنند بهخاطر اسم علی، نه خود علی...
دو مرتبه زهرای عزیز علیهاالسلام گفت: نزن! یکی کربلا گفت: به حسینِ من نزن! یک جا هم شب نوزدهم ماه رمضان بود که گفت: به علی علیهالسلام نزن! میخواست ابن ملجم به عذاب مبتلا نشود، وگرنه شمشیر به امر علی علیهالسلام است، چه کسی میتواند به او بزند؟ مگر علی کشتن شوخی است؟ حالا خدا با امیرالمؤمنین علیهالسلام عشقبازی کرد. گفت: علیجان! سلام به تو نمیکردند؟ سلام میکردی، جوابت را نمیدادند؟ علیجان! طناب گردنت انداختند، چهل نفر هُلت میدادند، یک نفر دفاع نکرد؟ علیجان! زهرا علیهاالسلام را زدند، دستش را شکستند، همه رفتند نماز جماعت؟ هیچکس توجه به تو نکرد؟ حالا توجه به تو میکنم! هزاران هزار مردم را نجات میدهم از جهنم، برای اسم تو، نه تو! وقتی ندا آمد: ارکان خدا شکست، اهل جهنم رقت کردند، حالا که رقت کردند، جنبه مغناطیسی ولایت به جهنم رسید، تمام اهل جهنم آزاد شدند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: عارف ولایت]
آن دو نفر دیدند اگر امام شناخته شود، کسی دور خلفا نمیرود...
خدا لعنت کند آن دو نفر را که نگذاشتند امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بیاید دنیا را گلستان کند. امامزمان (عجل الله فرجه) میآید دنیا را گلستان میکند. حضرت علی علیهالسلام بعد از رسولالله صلی الله علیه و آله میخواست همان کار را بکند، آن دو نفر نگذاشتند. چرا نگذاشتند؟ چون دیدند اگر امام شناخته شود، کسی دور خلفا نمیرود. خلفا دیدند اینها عدالت دارند، صداقت دارند، علم دارند، حلم دارند، ولایت دارند، از ماورای خلقت خبر میدهند، آنچه که خوبی در تمام این خلقت است به واسطه اینها به خلقت افشاء میشود، تصمیم گرفتند تسلیم ائمه علیهمالسلام نشوند. دومی گفت: ما زیر بار علی نمیرویم. همینطور ادامه پیدا کرد تا زمان امامزمان (عجل الله فرجه)، زیر بار ولایت نرفتند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امامزمان]
علی خواستن، مافوق تمام خلقت را خواستن است...
ما اسماً ولایت داریم، نه رسماً! علی علیهالسلام خواستن مگر شوخی است؟ علی خواستن، مافوق تمام خلقت را خواستن است. مگر علی خواستن این است که تو علی، علی کنی؟ علی خواستن، آخرت خواستن است. علی خواستن، امر خدا را اجرا کردن است. علی خواستن، امر رسولالله صلی الله علیه و آله را یقین کردن است. علی خواستن، «هل من ناصر» خدا را قبول کردن است. علی خواستن، نالههای حضرتزهرا علیهاالسلام را فراموش نکردن است؛ جسارت به امیرالمؤمنین علیهالسلام را فراموش نکردن است. دائم باید توی این حرفها باشی، آنوقت فرصتی نداری به جای دیگر نگاه کنی. علی شناختن نشانی دارد: یکی باید سخی باشی، یکی باید دنبال خلق نروی، یکی باید تسلیم امر باشی و گناه نکنی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
نه فقط دنیا، آنچه که خدا کرات دارد، کسریشان بیولایتی و هستیشان ولایت است...
تمام بدبختی مردم بعد از رسولالله که گمراه شدند، این بود که علی علیهالسلام را خلق حساب کردند. شما باید از تمام ریشههای دلت، از تمام موهای بدنت، از تمام هیکلت، علی علیهالسلام را «[لم یکن له] کفواً احد» بدانی؛ یعنی احدی مثلش نیست. این هم خواست خداست، هم خواست حضرتزهرا علیهاالسلام و ائمه طاهرین علیهمالسلام است. این همه که سفارش متقی شده است، چون امیرالمؤمنین علیهالسلام را اینطور میشناسد. یک نگاه در تمام خلقت میکند، میبیند نه فقط دنیا، آنچه که خدا کرات دارد، کسریشان بیولایتی و هستیشان ولایت است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
تفکر آن است که زیر این آسمان هیچکسی را نخواهی، مگر آنکه پیرو علی علیهالسلام باشد...
تفکر آن است که زیر این آسمان هیچکسی را نخواهی، مگر آنکه پیرو علی علیهالسلام باشد. تفکر، گول نخوردن است. شما گول میخورید که اهل دنیا میشوید. تفکر یعنی بشر در فکر آخرت باشد، نه اینکه دنبال دنیا برود. این تفکر است که خدا و پیامبر و ائمه علیهمالسلام تأیید کردهاند. «حبّ الدنیا، رأس کلّ خطیئة»، آنها دنیا را تکذیب کردند؛ ولی ما دنبال دنیا و مردم دنیا و تجملات دنیا میرویم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
اگر از خطر آخرالزمان آگاه باشید، گناه نمیکنید...
شما باید از خطر آخرالزمان مطّلع باشید. اگر بخواهید از این خطر حفظ باشید و دینتان محفوظ باشد و خدا و امامزمان (عجل الله فرجه) از شما راضی باشند، محکم پِی کارتان باشید؛ اما از کارتان که فارغ شدید، با این کتابها و حرفها نجوا کنید. اگر از خطر آخرالزمان آگاه باشید، گناه نمیکنید. خدا حاجمیرزا ابوالفضل زاهد را رحمت کند. در تفسیر قرآنش میگفت: فوتی که به آتش میکنی، از تو سؤال میکنند که برای چه اینکار را کردهای؟ شما آنجا اقرار میکنی که چهکسی دنبال من بوده که همه کارهای مرا بررسی کرده است؟ اگر شما اینطور مطّلع باشید که گناه نمیکنید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
به غیر از خدا و ولایت کسی به شیطان زور نیست...
تو اگر واقعاً بخواهی دینت را حفظ کنی، خدای تبارک و تعالی حفظت میکند و کمک برایت میفرستد. حمایتکن پیدا میکنی. کس دیگری به غیر از خدا و ولایت، به شیطان زور نیست. اگر تو در پناه ولایت آمدی، او شیطان و گناه را از شما دور میکند. من دلم میخواهد شما انسان کامل شوید. انسان کامل احتیاج به هیچچیز و هیچکجا ندارد؛ فقط احتیاج به خدا و امامزمان (عجل الله فرجه) دارد، احتیاج به بیتوته شب دارد. کدامتان بیتوته شب دارید؟ بیایید توبه کنید و وارد امر ولایت شوید، نه وارد امر خلق. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
کسی که محبت دنیا دارد، نمیتواند ندای امام زمان را پاسخ بدهد...
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «حبّ الدنیا رأس کلّ خطیئة» اما دنیایی که به غیر از امر باشد. وقتی محبت [دنیا] نداشته باشی، تا ندای «جاء الحق و زهق الباطل» را شنیدی میدوی. والله اگر محبت دنیا باشد، نمیتوانی بگذری. همانطور که آن شخص صابونفروش با وجود آن همه گریه و التماس که برای دیدن امامزمان (عجل الله فرجه) کرد، وقتی باران گرفت، نگران صابونهایش شد. حضرت فرمود: صابونی! برو دنبال صابونهایت. این شخص محبت صابونها را داشت. امامزمان (عجل الله فرجه) او را نمیپذیرد. پس دنیا را اگر میخواهید، برای آبرویتان بخواهید. اما امر امام را بالاتر بخواهید و منتظر ندا باشید. تمام اینها مثل امانتی است در دست شما؛ اما صاحب امانت، ولیالله الاعظم [امام زمان] (عجل الله فرجه) است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
متقی تا زمان رجعت دائم ناراحت است...
همانطور که صحنه محشر پیش حضرتزهرا علیهاالسلام جمع میشود و [حضرت] شما را نجات میدهد، من هم از زمان بعد از رسولالله صلیالله علیه و آله جلوی چشمانم جمع شده است. کشتن امامحسین علیهالسلام جلوی چشم من است، زدن زهرا علیهاالسلام جلوی چشم من است. آنقدر به اینها نزدیکم که هنوز نالههای زهرا علیهاالسلام توی گوش من است، یا أبَتایش توی گوش من است، «هل من ناصر» امامحسین علیهالسلام توی گوش من است. همه اینها هست تا زمان رجعت که امامزمان (عجلالله فرجه) احقاق حق کند. متقی آن موقع غم و غصه از دلش بیرون میرود، وگرنه دائم ناراحت است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
خوشیهای دنیا خیالی است...
من اصلاً از اول عمرم خوشی ندیدم که دنبالش بروم. فهمیدم که خوشیهای دنیا خیالی است. خوشی آن است که دست از اهلبیت برنداری، خوشی آن است که زیر سایه امامزمان (عجلاللهفرجه) باشی، خوشی آن است که با خدا و امامزمانت حرف بزنی، خوشی آن است که سخاوت داشته باشی؛ چون سخاوت امر خداست. من با کسیکه سخی نباشد، میسازم؛ اما از او خوشم نمیآید؛ چون امر خدا از او صادر نمیشود. من والله، به دینم و به علی علیهالسلام قسم، اصلاً از خمس، ردّ مظالم و صدقه مصرف نمیکنم. تا الان رزقم را خدا داده است. خدا میگوید: «والله خیر الرازقین»، به عمرم دستم را جلوی کسی دراز نکردم. امامصادق علیهالسلام میفرماید: کسیکه دستش را جلوی خلق دراز کند از ما نیست؛ چون خلق خودش محتاج است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
متقی کسی را دوست دارد که حرفش را بشنود و عمل کند...
اگر دنیا را به متقی بدهند، راضی نمیشود، مگر حرفش را بشنوید و عمل کنید، آنوقت شما را دوست دارد. متقی میخواهد شما را به هستی برساند. تمام این حرفها به دینم، هستی است. از دست آنها ناراحت هستم که این حرفها را عمل نمیکنند، هر کدام این حرفها را که خودشان میخواهند عمل میکنند، هر کدام را که نمیخواهند عمل نمیکنند. متقی را دوازده امام، چهارده معصوم علیهمالسلام معلوم کردهاند و گفتهاند شما پِی متقی بروید؛ چون ما کسری داریم و متقی رفع کسری ما را میکند؛ ولی ما پِی کسی دیگر میرویم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
مقصد متقی، ابلاغ پیام ائمه طاهرین است...
من آخر عمرم است، هیچ مقصدی نداشتم و ندارم؛ مگر اینکه پیام حضرتزهرا علیهاالسلام، پیام امامزمان (عجلالله فرجه) و پیام امیرالمؤمنین علیهالسلام را به شما ابلاغ کنم. همانطور که قرآن مانند ندارد، کلام ائمه طاهرین علیهمالسلام هم مانند ندارد. من همیشه کلام اینها را به شما گفتهام. اگر حرفی از اینها بهتر سراغ دارید، به من بگویید، من قبول میکنم؛ اما میدانم که نیست. من چیزی که بشر را بیدین میکند به شما میگویم، چیزی هم که شما را به اعلی درجه میرساند میگویم. فقط از شما میخواهم عمل کنید. این امر خدا و ائمه طاهرین علیهمالسلام است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
شیعه واقعی، سر سوزنی محبت دنیا ندارد...
از شرایط شیعه ایناست که محبت به دنیا نداشته باشد. روایت صحیح داریم که حضرت عیسی علیهالسلام که به آسمان رفت، از او سؤال شد چه آوردهای؟ میگوید: سوزن و نخ. همانجا در آسمان چهارم او را نگه میدارند. شیعه باید محبت خدا، قرآن و چهارده معصوم علیهمالسلام را داشته باشد. شیعه واقعی نباید بهقدر سوزن و نخ محبت [دنیا] داشته باشد؛ وگرنه به اوج آسمانها نمیتواند برسد. حقیقت در جو این خلقت شما را دعوت میکند، غیر حقیقت هم دارد شما را دعوت میکند. شما جانم، بیا گوش به حقیقت بده. غیر حقیقت، محبت دنیاست. حقیقت، محبت علی علیهالسلام و اولاد علی علیهالسلام است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
دوست علی علیهالسلام، باید به تمام گناهان نامحرم باشد...
چرا پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید: «سلمان منا اهلالبیت»؟ یعنی شما میتوانید آنقدر ترقی کنید که جزء اهلبیت شوید. پس چرا جزء گناه میشوید؟ چرا جزء بدعتگذار میشوید؟ چرا سرپیچی میکنید؟ دنیا میگذرد. شما اگر اینجا عضو اینها شدی، آنجا هم عضو هستی. بیجهت که خدا به سلمان سلام نمیرساند. به دینم، والله، دلم میخواهد شما همه سلامالله علیه شوید، من که مقصد دیگری ندارم. من چه احتیاجی به شما دارم؟ شما اگر میخواهید به زهرا علیهاالسلام محرم شوید، باید دوست علی علیهالسلام باشید، نه دشمن علی علیهالسلام. دوست علی علیهالسلام باید به تمام گناهان نامحرم باشد، آنوقت فاطمهزهرا علیهاالسلام شما را میپذیرد. هر چیزی موفقیت میخواهد. توفیق گناه نکردن، امر امامزمان (عجل الله فرجه) را اطاعت کردن است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
شرط قبولی عبادت، ولایت داشتن است و شرط قبولی ولایت، اطاعت کردن است...
قبولی عبادت، ولایت [داشتن] است و قبولی ولایت، اطاعت [کردن] است. حالا شیعه باید فرمان امام را ببرد، برای خودش مصداق درست نکند. شاهعبدالعظیم حسنی خدمت امامهادی علیهالسلام میگوید: واجبات را بجا میآورم و ترک محرّمات میکنم. اگر شما که امام و حجّت من هستی، امر کنی سیبی یا اناری نصفش حلال است و نصفش حرام، نیمه حلالش را میخورم و نیمه حرامش را دور میاندازم. پس از این، با همین عقیده کنار رفت. چرا؟ چون او به غیر از امام، کسی را واجبالاطاعة نمیبیند؛ حجتخدا را واجبالاطاعة میداند. حالا خدا به او عظمت میدهد. [حضرت] میفرماید: هر کس شاهعبدالعظیم حسنی را زیارت کند، امامحسین علیهالسلام را زیارت کرده؛ چون امر امام را زیارت کرده است. رفقایعزیز! من هم دلم میخواهد شما اینطور باشید. امر وجود مبارک حجةبنالحسن (عجل الله فرجه)، امام الانس و الجن را اطاعت کنید تا شاهعبدالعظیم حسنی بشوید. اطاعت یعنیچه؟ یعنی گناه نکنید. امامصادق علیهالسلام میفرماید: شما عضو مایید، هر وقت گناه کردید جدا میشوید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
اگر ولایت را در وجودت حفظ کردی، خداوند تو را حفظ میکند...
کار شیعه آنقدر بالا میگیرد که حضرت میفرماید: هر کس لقمهای به دوست ما داد، ثواب حج واجب و عمره به حساب او نوشته میشود. هر کس او را یاری کرد ما را یاری کرده، یا میفرماید: هر کس او را دوست نداشتهباشد، دروغ میگوید که ما را دوست دارد. همانطور که شیعه، امام را قبول میکند، امام هم اینهمه او را احترام میکند. امامصادق علیهالسلام میفرماید: شیعههایمان را در دنیا پخش میکنیم تا بهواسطه آنها شهرها و روستاها حفظ شود. همانطور که امامرضا علیهالسلام به زکریا میفرماید: زکریا در قم بمان تا قم بهواسطه تو حفظ شود. شما اگر ولایت را حفظ کردی؛ یعنی چهاردهمعصوم علیهمالسلام را حفظ کردی، خداوند تو را حفظ میکند. تو باید چهاردهمعصوم علیهمالسلام را در وجودت حفظ کنی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
شیعه محترم است، چون تولی و تبری دارد...
کسیکه تسلیم علی علیهالسلام هست شیعه است، کس دیگری تسلیم علی علیهالسلام نیست. از طرفی خداوند متعال میفرماید: من اعمال متقی را قبول میکنم؛ چون متقی تسلیم علی علیهالسلام است. همینطور اصحاب یمین؛ چون تسلیم علی علیهالسلام هستند؛ چون بیعلی علیهالسلام اعمال قبول نیست. چرا اینقدر شیعه احترام پیدا کردهاست؟ چون تولی و تبری دارد. چون امامصادق علیهالسلام فرمود: دین، تولی و تبری است؛ یعنی باید از دشمنان علی علیهالسلام بدمان بیاید و از دوستان ایشان خوشمان بیاید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
شیعه واقعی را خدا و معصومین تأیید میکنند...
شیعه خیلی مقام دارد. امامصادق علیهالسلام میفرماید: هر کس شیعه ما را دوست نداشته باشد و بگوید ما را دوست دارد، دروغ گفته است؛ اول باید شیعه ما را دوست داشته باشد. همچنین خدای متعال میفرماید: اگر کسی توهین به یک شیعه و مؤمن کند، خانه مرا خراب کردهاست. پس اگر شما شیعه واقعی شدی، هم خدا و هم امام، شیعه را تأیید میکنند؛ اما شیعگی شروط دارد که هر کسی ادعای شیعگی نکند. شیعه باید مثل شاه عبدالعظیم حسنی و اویس باشد، نه اینکه هر کسی بگوید من شیعهام! شرط شیعگی ایناست: ولایت، عدالت، سخاوت. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
علی علیهالسلام، دین است...
بعد از صد و بیست و چهار هزار پیامبر، به پیامبر آخرالزمان قرآن نازل شدهاست. خود پیامبر صلی الله علیه و آله جسمش خیلی مبارک است؛ اما امرش مبارکتر است، امر او واجب است. حالا که ذرهای درباره معرفی علی علیهالسلام کندی شد، [خدا] میفرماید: هیچ کار نکردهای: «یا أیها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک و إن لم تفعل فما بلّغت رسالته»، یعنی اگر این کار را نکردی، رسالت را ابلاغ نکردهای. پس پیامبر صلی الله علیه و آله به امر خدا علی علیهالسلام را معلوم کردهاست. حالا [خدا] میفرماید: «الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی» یعنی امروز دین شما کامل شد؛ علی علیهالسلام، دین است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
زمان فرق میکند، اما امر فرق نمیکند...
اینهمه خداوند درباره امیرالمؤمنین علیهالسلام سفارش کردهاست، آیا تو تکذیب میکنی؟ چرا دنبال غیر از علی علیهالسلام میروی؟ مگر عقل نداری؟ تفکر داشته باش. علی علیهالسلام هدایت است، خلق جنایت است. اینکه علی علیهالسلام را در خانه گذاشتند و دنبال خلق رفتند، از جنایتشان بود که خدا افشایشان کرد و فرمود: مرتد و کافرند. تو دنبال چهکسی میروی؟ به آنها گفته مرتد و کافرند، تو هم که امر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را قبول نداری، مشابه آنهایی. امر فرق نمیکند، آنها در آن زمان بودهاند، تو در این زمان هستی. زمان فرق میکند، کم و زیاد میشود؛ اما امر فرق نمیکند. امر خدا در تمام زمانها وجود مبارک دوازدهامام، چهاردهمعصوم علیهمالسلام است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
پیروی از خلق، گمراهی است؛ پیروی از علی علیهالسلام، هدایت است...
شما اگر مطیع رسولالله هستید که پیامبر صلی الله علیه و آله میگوید پیروی از امیرالمؤمنین علیهالسلام بکنید. چرا از خلق پیروی میکنید؟ پیروی از خلق، گمراهی است؛ پیروی از علی علیهالسلام، هدایت است. بارها گفتهام آیا کسی بهتر از امیرالمؤمنین علیهالسلام سراغ دارید؟ چهکسی خورشید را برگردانده؟ چهکسی یک نفَسش افضل از عبادت ثقلین است؟ چهکسی یک ضربه شمشیرش از عبادت ثقلین افضل است؟ چهکسی هنگام مرگ، بالای سر همگان حضور دارد؟ چهکسی در قبر سفارش شما را به نکیر و منکر میکند؟ درباره چهکسی خدا فرموده: اگر عبادت ثقلین بکنی و امیرالمؤمنین علی را به «الیوم اکملت لکم دینکم» قبول نداشته باشی تو را به رو به جهنم میاندازم؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
افشاکننده کلام خدا و معصومین باشید، نه نقل و خبر...
وعاظ محترم! گویندگان محترم! خطیب نباشید. حرفی بزنید که به درد مردم بخورد. حرفی بزنید که مردم را نجات بدهد. حرفی بزنید که موجب هدایت مردم باشد؛ نه مثل آن گویندهای که ده شب در مسجدی سخنرانی کرد و آخر کار، بانی مجلس مبلغ ناچیزی به او داد. پرسید: چرا؟ جواب داد: تو ده شب روی منبر روزنامه خواندی! حرف خدا و پیامبر و اسلام نزدی. به جای حرف خدا و پیامبر، روی منبر روزنامه نخوانید؛ دریا در آمریکا طغیان کرده! طوفان در فلانجا چه کرده. اگر شما حرف خدا و پیامبر را نزنید، منبر را چوب کردهاید. شما باید چوب را منبر کنید، نه منبر را چوب! چونکه حضرتسجاد علیهالسلام فرمود: یزید! بروم بالای چوبها؟! چون روی منبر یزید، حرف خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله زده نمیشد. شما باید حرفهای حضرتزهرا علیهاالسلام و امامزمان عجلالله فرجه و پیامبر صلی الله علیه و آله را افشا کنید، نه اینکه افشاکنِ نقل و خبر باشید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: ترجمه احکام]
کسی که تکبر دارد، پیرو شیطان است...
آقای دانشجو! آقایدکتر! آقای رئیس! چرا تو اینقدر تکبّر داری؟ کجایی؟ تو پیرو شیطانی! یک پیرمردی را که میبینی، یک سلام به او بکن! مگر تو یک ذرّه درس خواندی، چه خبر شده؟ یک سلام به پیرمردی که در ظاهر چیزی ندارد بکن! خدا حاج شیخ عباس تهرانی را رحمت کند! میگفت: حسینجان! هر کسی را که تحویلش نمیگیرند، تو برو تحویلش بگیر! من میرفتم در مجلس، نگاه میکردم، میدیدم یک رعیتی یا یکی که لباسش مندرس است، میرفتم کنارش مینشستم. احوالپرسی میکردم، روایت برایش میگفتم. آن بنده خدا هم حرفهایش را میزد. کسی که اینطوری است، پیرو امیرالمؤمنین علیهالسلام است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
علم یعنی تواضع...
عزیز من! اگر رفتی درس خواندی، درس مثل این است که یک درخت به بار آمده، سر به زیر شو! تواضع داشتهباش! مگر تو هم رفتی درس خواندی، شیطان شدی؟! اصلاً علم یعنیچه؟ علم یعنی تواضع. اوّل علم تمام خلقت امیرالمؤمنین علیهالسلام است. اوّل قدرت همه خلقت است. اما آنجا آمده، دوشش را پایین میآورد که آن بچّه یتیم روی کمرش بیاید. ما داریم چه میگوییم؟ قدرةُ الله است، آنقدر علی علیهالسلام عظمت دارد که همه ائمه علیهمالسلام خودشان را فدای علی علیهالسلام کردند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
اگر میخواهید به جایی برسید، منیّتتان را کنار بگذارید...
خدا به شیطان میگوید: آدم را سجده کن! ببین عجب حرف حسابی میزند! میگوید: خدایا! سزاوار سجده تویی، من به غیر از تو، برای هیچکس سجده نمیکنم. ببین چه حرف قشنگی میزند! خدا گفت: من میگویم سجده کن! گفت: نمیکنم. خدا گفت: گُمشو! شیطان، امر را اطاعت نکرده و گرنه نمازی خوانده که چهار هزار سال طول کشیده. چرا بیدار نمیشویم؟ ما نمازمان پنجدقیقه طول میکشد. شیطان، چهار هزار سال نمازش طول کشیده! چه سجدههایی داشته! سیهزار سال تدریس میکرده، ملائکه را درس میگفته، اما یک اطاعت نکرده، خدا میگوید گُمشو! چرا در فکر نمیرویم؟ چرا ما اندیشه نداریم؟ چرا ما دنیا را از دلمان بیرون نمیکنیم؟ شیطان تکبّر داشت. گفت: من از آتشم؛ اما آدم از خاک است. یک منیّت در کار آورد. تا کِی مَن، مَن، میکنید؟ ایناست که به هیچجا نمیرسید. اگر میخواهید به جایی برسید، منیّتتان را کنار بگذارید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
قُرقگاه را مراعات کن...
هر کس که صبح از خانه بیرون آمد، به امید خدا، در کار خودش به فکر مردم باشد، به فکر زن و بچّهاش باشد. قُرقگاه را مراعات کن! آنوقت شما در صراط مستقیم هستی. ما در صراط مستقیم نیستیم که هر جا دلمان خواست میرویم. هر کجا دلمان رفت، میرویم. تو «لا إله إلّا الله» که نمیگویی هیچ، بُتپرست هم هستی. ای کاش ما مثل بُتپرستها یک بُت میپرستیدیم، ما بُتها میپرستیم. بیخود نیست که پیغمبر صلی الله علیه و آله میگوید: در آخرالزمان از هر هزار نفر، یکی هم با دین از دنیا نمیرود. دین چیست؟ دین، ولایت است. دین، امیرالمؤمنین علیهالسلام است. دین، پیغمبر صلی الله علیه و آله است. دین، امر اینهاست. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
حسینکشی توبه ندارد...
عمر سعد از آیه توبه استفاده کرد. میگوید: حسین را میکشیم [و] توبه میکنیم. اگر قیامتی بود که توبه کردهایم، اگر هم نبود [که] به سلطنت ری میرسیم. آخر، مرد نادان! حسینکشی هم توبه دارد؟! خدا آیه توبه را به گنهکارها میگوید. به آنهایی که نمیفهمند و گناه میکنند؛ یعنی راه را باز کرده، میگوید: من خوشم میآید، بیایید برگردید! مثلاً اگر یک نگاهی کردی، یک خیالی کردی، یک میوهای از یکجا برداشتی، یک کارهایی که اینجوری باشد. اگر هم میوه یکی را برداشتی، باید به او برگردانی. حقّالنّاس، توبه ندارد. حقّالله توبه دارد: یک روزهات را خوردی، یا یک نمازی را نخواندی. خب، اگر میتوانی [روزه] میگیری، خدا تو را میآمرزد. اما حقّالناس که توبه ندارد! خدا میگوید حقّ مردم است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
لا اله الا الله یعنی هیچ مؤثری مؤثر نیست...
من تعجّب میکنم! چرا ما در فکر نمیرویم؟! چرا اعتقاد به قیامت نداریم؟! چرا دنیا ما را گول زدهاست؟ تو میخواهی به وادی نور بیایی؟! حالا موسی دارد میرود به وادی نور برسد، یکقدری محبّت زن در دلش بود، [به او] میگوید: «فاخلع نعلیک» یعنی محبّت زنت را دور کن! میخواهی به وادی نور وارد شوی. بابا! «لا إله إلّا الله» خودِ نور است. «لا إله إلّا الله» خودِ خداست. تمام نورها از خداست. تو میخواهی «لا إله إلّا الله» بگویی، یعنی هیچ مؤثّری مؤثّر نیست؛ اما تو داری چیز دیگری را مؤثّر میدانی، آیا این مؤثّرها مؤثرند؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
ذکر گفتن بدون تسلیم امر خدا و رسول بودن فایده ندارد...
«إنّ الله و ملائکته یصلّون علی النبیّ، یا أیّها الذّین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» ما باید تسلیم پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) باشیم، نه اینکه فقط صلوات بفرستیم. اگر ما تسلیم پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) نباشیم، صلوات هم لقلقه [زبان] است. چقدر مردم صلوات میفرستند؟ چقدر ما صلوات میفرستیم؟ آیا ما تسلیم هستیم؟ فردایقیامت ما را میآورند، میگویند: ما گفتیم تسلیم باش؛ اما تو تسلیم نبودی. حالا هر چه هم میخواهی صلوات بفرست! به دردت نمیخورد. هر چه هم میخواهی ذکر بگو! امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میفرماید: «أنا ذکر الله». ذکر، امیرالمؤمنین (علیهالسلام) است. اگر تو تسلیم باشی، هر نَفَسی که داری میکشی، ذکر است؛ اما اگر تسلیم نباشی، دو هزار «یا الله»، «سبحانالله»، «الحمد لله» بگویی، به درد نمیخورد. این ذکر گفتن، مثل آن است که نماز میخوانی، اما وضو نداشته باشی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
اهل کوفه لا اله الا الله را کشتند...
مگر اهلکوفه، «لا إله إلّا الله» نمیگفتند؟! «لا إله إلّا الله» را زیر سُم اسب کردند. کارکردشان همان بود. اینها «لا إله إلّا الله» گفتند؟! شمر با لشکر کوفه قرار گذاشت که هر وقت من «اللهأکبر» گفتم، «اللهأکبر» بگویید! بدانید آنموقعیکه من «ألله أکبر» میگویم، سر حسین را جدا کردهام. هفتاد هزار نفر، سهدفعه «اللهأکبر» گفتند!! اینها «لا إله إلّا الله» گفتند؟ «لا إله إلّا اللهِ» ما هم، مشابه همان «لا إله إلّا الله» هاست. آخر، حقّکشی یعنیچه؟ مگر تو خدا را میکشی؟! خدا که دیدنی نیست. تو امر خدا را میکشی. اگر امر خدا را کشتی، خدا را کشتی! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
لا اله الا الله باید علی علیهالسلام کنارش باشد...
جانم فدای بلال! دومی آمده و به بلال میگوید: اذان بگو! ما خانه برایت میخریم، بهترین دختر را برایت میگیریم، حقوق به تو میدهیم، به تو جفا شده؛ همان اذان را بگو! گفت: نمیگویم. گفت: یادت رفته که من تو را خریدم و آوردم و به پیغمبر بخشیدم؟ بلال گفت: محض چه کسی کردی؟ گفت: محض خدا. گفت: برو از خدا مزدش را بگیر! به من چه کار داری؟! گفت: همان «أشهد أن لا إله إلّا الله» را بگو! همان «لا إله إلّا الله» را بگو! گفت: نمیگویم. [گفت:] آخر چرا نمیگویی؟ گفت: لا إله إلّا اللهی که علی (علیهالسلام) کنارش نباشد، چه لا إله إلّا اللهی است که من بگویم؟ (خدا را قسم میدهم به باطن دوازدهامام، چهاردهمعصوم که به ما معرفت بدهد! ببین، یک غلامسیاه چه معرفتی دارد!) گفت: نمیگویم. من لا إله إلّا اللهی میگویم که «عمودالدّین» کنارش باشد. لا إله إلّا اللهی میگویم که «قرآنناطق»، کنارش باشد، نه تو ای غاصب! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
هوای بچهات را داشته باش...
هوای بچه را داشتهباش. اگر بچه رفت، ساعت دوازده آمد، بگو تو کجا بودی؟ تو هیچچیز به او نمیگویی؟ خب، رفیقباز میشود. آره، قربانت بروم باید مواظب بچه باشی. بعد از نماز مغرب و عشاء، این سه تا بچه ما خانه میآمدند. یکشب نمیتوانستند یکجا بروند. خانه دایی، عمو نمیگذاشتم بروند. بچههایی که در محله ما خوب و پاک بودند، سه تا بچه من بودند. حالا به شما هم میگویم بچه را نُنُر نکن. به او بگو تو کجا بودی؟ اینرا که میتوانی بگویی، از او میترسی؟ بچههایتان را بهدست کسی نسپارید. خودتان به امر کسی نروید. خودتان امر خدا را اطاعت کنید، امر امیرالمؤمنین را اطاعت کنید. مواظب بچههایتان باشید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وعاظ]
امیرالمؤمنین [و لم یکن له] کفواً احد است...
امیرالمؤمنین [و لم یکن له] کفواً احد است. خدا درباره پیامبر هم نگفتهاست اگر او را قبول نداشتهباشی و عبادت انس و جن کنی، تو را به جهنم میاندازم. شخصیتهای دوازدهامام و چهاردهمعصوم، همگی شخصیتهای محترمی هستند؛ اما محترمِ تمام آنها پیامبر است و علی. درباره پیامبر هم خدا نگفتهاست اگر او را قبول نداشتهباشی، عبادت انس و جن بکنی، تو را به جهنم میاندازم. فقط راجع به علی گفتهاست. علی (علیهالسلام) [و لم یکن له] کفواً احد است. احدی مثل او نیست. کدامیک از این وعاظ این حرف را زدهاست؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وعاظ]
اگر شما این سه تا کار را انجام دهید، رستگار هستید...
یکی اینکه «من» نداشتهباشید، دیگر اینکه دنبال خلق نروید و یکی هم اینکه سخی باشید. به همه قرآن قسم، اگر شما این سه تا کار را انجام دهید رستگار هستید. روح از بدنتان برود، میروید فی الجنة. اصلاً به همه قرآن، اگر شما این سه کار را داشتهباشید، مارک ولایت به شما زده میشود. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وعاظ]
هوای امامزمان را داشتهباشید...
جانم! هوای امامزمان را داشتهباشید. من دلم میخواهد شما در خط امامزمان باشید. حرف من ایناست. این حرفها را دارم میزنم که در خط امامزمان باشید. من هر شب، نماز امامزمان را میخوانم. نمیخواهم به شما بگویم من نماز میخوانم. میخواهم بگویم شما یکشب نماز را بخوان، دو شب بخوان. من به دین یهودی بمیرم اگر بخواهم بگویم نماز میخوانم. باور کردید؟ من دارم برای شما میگویم، یعنی شما هم در همین کارها بیایید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وعاظ]
وقتی امامزمان بیاید، تمام ماشینها و طیارهها و اتم و تفنگ و باروت از کار میافتند...
وقتی امامزمان بیاید، (یک مقداری به من نشان داد)، ماشین از کار میافتد. تمام ماشینها و طیارهها و اتم و تفنگ و باروت از کار میافتند. وقتی امامزمان ظهور میکند، اینها فلج میشوند که امامزمان به اینها زور میشود. امامت حرف دیگری هست، خیال حرف دیگری هست، خواستن حرف دیگری هست؛ اما زمان اینطوری میشود. همه آنها فلج میشوند. هفتاد هزار مَلَک از آسمان میآیند، تمام دست به شمشیر، وگرنه به امامزمان (عجلاللهفرجه) میگویند: برو! وگرنه تو را رجم میکنیم! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وعاظ]
باید به فکر رجعت باشید، یکدفعه دیدید رجعت آمد...
اگر شما بخواهید نروید، همیشه باید یککاری را برای خودتان رزرو کنید. الان برو خواهرت را ببین، مادرت را یک سر بزن، ذکر خدا بکن، نماز بخوان، نماز امامزمان بخوان. شما چه روزی نماز امامزمان خواندهاید؟ الان نصف بیشتر عمرتان رفتهاست. قربانتان بروم، باید به فکر رجعت باشید، یکدفعه دیدید رجعت آمد. تو برای امامزمان چهکار کردی؟ آقا تشریف آوردند، تو چهکار کردی؟ نماز امامزمان خواندی؟ ذکر خدا گفتی؟ فقیری را دستگیری کردی؟ امری را اطاعت کردی؟ چهکار کردی؟ تو باید به فکر رجعت باشی. رجعت یکدفعه میآید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: وعاظ]
دلم میخواهد این جلسه را دستتان باشد تا انشاءالله، به امید خدا، به حضرت مهدی بدهید....
دلم میخواهد این جلسه را دستتان باشد تا انشاءالله، به امید خدا، به حضرت مهدی بدهید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
این جلسه، همان جلسهای است که زهرای عزیز میخواست درست بشود، نشد....
امیدوارم که این حرفها را بشنوید، مبادا متفرق بشوید. این جلسه، همان جلسهای است که زهرای عزیز میخواست درست بشود، نشد. الحمد لله، شکر رب العالمین، همه شما «هل من ناصر» به زهرای عزیز گفتید، همه شما «هل من ناصر» به امیرالمؤمنین گفتید، همه شما «هل من ناصر» به امام حسین گفتید؛ اما این حقیقتی که دارید مواظب باشید، شکرانهاش را بکنید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
حالا زهرای عزیز آمده با پهلوی شکسته، بازوی ورم کرده، سیلی خورده، میآید، میگوید: علی جان، من که طاقت ندارم، بیا ببینیم یک الاغی، چیزی بگیر، سوار بشوم بروم...
ببین، نمیخواهم روضه بخوانم، حالا زهرای عزیز آمده با پهلوی شکسته، بازوی ورم کرده، سیلی خورده، میآید، میگوید: علی جان، من که طاقت ندارم، بیا ببینیم یک الاغی، چیزی بگیر، سوار بشوم بروم. حالا الاغ سوار میشود، [پیش] مهاجر و انصار میرود. میخواهد یک همچنین مجلسی درست کند. چون که پیغمبر گفت: یا علی، اگر چهل نفر بودند، حقت را از ابابکر بگیر. این بدعتها که گذاشتند از برای نامردی مردم بود که نیامدند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
امام صادق میفرماید: همه ما در شبهای جمعه در عرش خدا دور هم مینشینیم، پیامبر با ما صحبت میکند...
امام صادق میفرماید: همه ما در شبهای جمعه در عرش خدا دور هم مینشینیم، پیامبر با ما صحبت میکند و اگر الان نبی بوده است، آن موقع دیگر ولی است. پیامبر دیگر نبی نیست؛ اما امر نبی را ما باید اطاعت کنیم. در زمین امر نبی است؛ اما الان که پیامبر در عرش معلی صحبت میکند، حرف ولی میزند؛ چون که خدا خوشش میآید، حرف ولی بزند. الان آنجا رهبر است، مگر این سمتی که اینجا به او داده است، خدا آنجا از او میگیرد؟ نه [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نازله]
مگر زحمت پیامبر شوخی است؟...
پیامبر چقدر زحمت کشید؟ مگر زحمت پیامبر شوخی است؟ حالا آن یکی را نمیگویم که از آن بالا خاکستر روی سرش میریختند. چرا؟ بیا طرف ما برایت زن میگیریم، به تو شوکت میدهیم، دستت را میگیریم، چه کارت میکنیم، فلانت میکنیم، دیدند رها نمیکند. حضرت فرمود: خدا را قبول دارید؟ گفتند: آره، گفت: به خدا قسم، اگر اینقدر توان داشته باشید که ندارید، خورشید را در یک کف دست من بگذارید، ماه را در یک کف دست من بگذارید، میگویم: «لا اله الا الله» اما در این پیامبر ، «علی ولی الله» است [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
پیامبر در این فاصله که ام السلمه آب در ظرف میریخت، به معراج رفت و برگشت و در آن مدت تمام آسمانها، عرش، بهشت و جهنم را سِیر کرد. پس زمان در اختیار ولایت است....
پیامبر در این فاصله که ام السلمه آب در ظرف میریخت، به معراج رفت و برگشت و در آن مدت تمام آسمانها، عرش، بهشت و جهنم را سِیر کرد. پس زمان در اختیار ولایت است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: گنجینه]
انشاءالله، امیدوارم اگر من رفتم، اگر اینجا بود، توی [همین] خانه، اگر نبود، همان خانه حاج ابوالفضل تشکیل بدهید. همان عنایتی هم که به من دارید، به کم و زیاد به این داشته ...
انشاءالله، امیدوارم اگر من رفتم، اگر اینجا بود، توی [همین] خانه، اگر نبود، همان خانه حاج ابوالفضل تشکیل بدهید. همان عنایتی هم که به من دارید، به کم و زیاد به این داشته باشید. انشاءالله امیدوارم خانمهای عزیز هم من بعد، از شوهرهایشان چیزی نکنند که بگویند که حالا حاج حسین مرده، کجا میروی؟ خانم، تو خودت حاج حسینی، شوهرت حاج حسین است. حالا حاج حسین گفته، یک چیز باشد، آنوقت کسی است که خدا از توی شما برانگیخته کند و محبت آن را در دل شما بیندازد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
به صاحب این مجلس، به حضرت عباس، این جوان، هنوز به من نگفته یک تومان به من بده، نگفته است...
من از هر سه بچههایم را راضی هستم؛ اما الان این حاج ابوالفضل یک مدیریت دارد، حاج ابوالفضل یک مدیریت بالخصوصی دارد، به صاحب این مجلس، به حضرت عباس، این جوان، هنوز به من نگفته یک تومان به من بده، نگفته است. اگر بخواهد مثلاً حالا یک لباسی، یک چیزی، یک پول آبی، برقی، یک چیزی داشته باشد، به مادرش حاشیه میرود، نمیگوید بده؛ اینقدر جمع و جور است. میگوید: مادر، امروز مثلاً فلان چیز را برای آن گرفتم، یا فلان کار را کردم، یک حاشیه به آن میرود. او به من میگوید، اینقدر جمع و جور است. یک چیزی که حالا میخواهد بخرد، من به او میگویم، یک مرتبه میگوید: بابا، دو تومان، دو تا دانه تومان، زیاد آمده، پنج تومان زیاد آمده، خیلی جمع و جور است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
اگر علی اینجا تشریف آورد، زهرا، ائمه تشریف آوردند، میآیند به اصطلاح، شما را تایید کنند، باید قدردانی کنید. یک چیز به من میگوید، من هم به شما میگویم. الان اصل شما �...
اگر علی اینجا تشریف آورد، زهرا، ائمه تشریف آوردند، میآیند به اصطلاح، شما را تایید کنند، باید قدردانی کنید. یک چیز به من میگوید، من هم به شما میگویم. الان اصل شما هستید که اینجا جمع شدید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
امروز میخواهم بگویم که ما جلسه داریم. یعنی زهرا جان، ما جلسه تو را داریم، حسین جان، ما جلسه تو را داریم...
شما باید قدر این جلسه را، این دور هم نشستن را، [بدانید.] هنوز هم من خجالت میکشم به زهرا بگویم ما جلسه داریم؛ یعنی من هنوز خجالت میکشم. من هنوز نگفتم، حالا امروز میخواهم بگویم که ما جلسه داریم. یعنی زهرا جان، ما جلسه تو را داریم، حسین جان، ما جلسه تو را داریم. حالا راست میگویم یا نمیگویم؟ اینکه من هنوز جلسه نگفتم، به این واسطه است، من هنوز قدری خجالت میکشم. پس اینجا آقا آمده، امیرالمؤمنین آمده، حضرت زهرا آمده، تا حتی توی این جلسه، جبرئیل نازل شده است. دیگر از این بهتر که نمیشود. جوادالائمه آمده، خود امیرالمؤمنین آمده، تمام اینها اینجا جلسه دارند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
ببین، من بیشتر مجلسها را نمیروم، میگویم: اگر من رفتم، تایید میشود. به شما هم میگویم، آقاجان من، توی بیشتر مجلسها نروید. البته مجلسی که به غیر امر خدا و پیغمبر �...
ببین، من بیشتر مجلسها را نمیروم، میگویم: اگر من رفتم، تایید میشود. به شما هم میگویم، آقاجان من، توی بیشتر مجلسها نروید. البته مجلسی که به غیر امر خدا و پیغمبر است نروید. آنجا را تایید میکنی. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
من تا حتی این پسرم که انشاءالله یک چند ماه دیگر میخواهد یک خرده بنایی کند، میخواهم به او بگویم این گچها را اگر رویش زدی که خب، هیچ چیز، اگر این گچها را تراشیدی، �...
من تا حتی این پسرم که انشاءالله یک چند ماه دیگر میخواهد یک خرده بنایی کند، میخواهم به او بگویم این گچها را اگر رویش زدی که خب، هیچ چیز، اگر این گچها را تراشیدی، باید بروی اینها را توی بیابان بریزند که سجدهگاه ملائکه بشود. اینها را لای آشغالها نریزید، مگر رویش را همینطور سفید کنی. من هم به او گفتم، گفتم: بابا، همین رویش را سفید کن. اما اگر بخواهد این گچها را بتراشد، چون که گچی [است] که همهاش حرف ولایت شده، حرف توحید شده [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: تذکر جلسه]
به تمام آیات قرآن، امیرالمومنین (علیه السلام) آمد، گفت: علی، علی (علیه السلام) خانه هیچکس توی قم نرفته، فقط خانه پدر تو آمده است....
به تمام آیات قرآن، امیرالمومنین (علیه السلام) آمد، گفت: علی، علی (علیه السلام) خانه هیچکس توی قم نرفته، فقط خانه پدر تو آمده است. شما قدردانی کنید. این حرفها را به همهکس نزنید. آن وقت میگویند: فلانی، جادوگر است. این حرفها را میزند؛ میخواهد شما را گول بزند. چون که خودش ولایت ندارد، ولایت جاذبه دارد. ببین، آهنربا هیچ چیز را نمیگیرد، آهن را میگیرد. دل ولایتی، ولایت را میگیرد. اگر اینها را بشنوید، میگویید باز هم اینها کوتاهی درباره افشای ولایت است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 94 – شب دوم، روضه]
شما الان قدر این جلسه توحید و جلسه ولایت را بدانید. الحمد لله، همه چیزی اینجا نازل شده است...
شما الان قدر این جلسه توحید و جلسه ولایت را بدانید. الحمد لله، همه چیزی اینجا نازل شده است. هر چیزی بگویی، نازل میشود. بالاتر از این، ولایت به شما نازل شده است. به دینم نازل شده، به ایمانم نازل شده است. آخر، این استقامت، مگر به غیر استقامت خدا، جور دیگری است؟ تندی میشنوید، چیزتر میشوید. امروز به خانواده گفتم. گفتم: اصلاً اینها یک مسیری دارند میروند که اصلاً انگار کن که همه این حرفها را زیر پایشان گذاشتند؛ نه به تندی کار دارند، نه به کندی کار دارند، [میخواهد] چیزی باشد، چیزی نباشد. الحمد لله خدای تبارک و تعالی بهتر به شما بده. من افتخار میکنم که خانههایتان خوب است، افتخار میکنم که بعضیها دعا کردیم خانهدار شدند، خانمدار شدند. افتخار میکنیم؛ اما شما میآیید توی یک دخمه اینجا زندگی میکنید، مگر شوخی است؟ چه کسی شما را توی یک دخمه میآورد؟ آنوقت این دخمه را انگار که پیش شما مثل یک کاخ است. خدا اینجوری کرده است. میدانی خدا برای شما چه کرده است؟ خدا بکوقت میبینی تو…
رفقای عزیز! این جلسه ما را خدا تهیه کرده، از اینجا نروید. اینجا که میآیید، خستهتان نکند، اگر بکند، میروید؛...
رفقای عزیز! این جلسه ما را خدا تهیه کرده، از اینجا نروید. اینجا که میآیید، خستهتان نکند، اگر بکند، میروید؛ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: آخرالزمان]
خدا میداند! به دینم قسم! من یک پاره وقتها میگویم: خدایا! اگر من را آنجا ببری و به من بگویی چه چیزی آوردی، میگویم امیدواری به تو را آوردم. من، هیچ چیز توی دستم نیست. ف...
خدا میداند! به دینم قسم! من یک پاره وقتها میگویم: خدایا! اگر من را آنجا ببری و به من بگویی چه چیزی آوردی، میگویم امیدواری به تو را آوردم. من، هیچ چیز توی دستم نیست. فقط میگویم: خدایا! امیدواری به تو را آوردم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: انسان، اطاعت، تکامل]
ثقلین، به یک علی دیدن رستگار میشوند....
بنده به ایشان گفتم: یک نفر به چهار رکعت نرسید. وقتی خدمت پیامبر آمد، عرض کردند ایشان به چهار رکعت نرسیده است. پیامبر فرمود: کجا بودی؟ گفت: من رفتم در نخلستانها امیرالمؤمنین علی را ببینم. پیامبر به جمعیت رو کرد و فرمود: ثوابی را که این شخص کرده، اگر به ثقلین قسمت کنند، ثقلین رستگار میشوند. من به آن آقای اهل علم رو کردم و گفتم: آیا تو عقل ولایت داری؟ پیامبر چه میگوید؟ حسابش چیست؟ مگر ما درک ولایت داریم؟ ثقلین، به یک علی دیدن رستگار میشوند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: انسان، اطاعت، تکامل]
گفتم: اگر آقا امام حسین (علیه السلام) جهاد میگوید، میگوید شما حاجت برادر مؤمن را برآوری، انگار که در راه خدا جهاد کردی...
دو نفر از استادهای دانشگاه آمدند و از من سؤالی کردند. گفتند: ما اگر بخواهیم آنطور که خدا میگوید اشرف مخلوقات باشیم باید چگونه باشیم؟ گفتم: باید دین با ولایت داشته باشید. گفتند: آقا امام حسین (علیه السلام) میگوید که دین با جهاد. گفتم: قرآن ابعاد دارد، حرف امام هم ابعاد دارد. ما باید ابعادش را بفهمیم. گفتند: ابعادش چیست؟ گفتم: اگر آقا امام حسین (علیه السلام) جهاد میگوید، درست است. پس آیا این است که تو یک شمشیر درست کنی و اگر جنگی پیش آمد یا آقا امام زمان (علیه السلام) آمد بروی؟ نه. گفتند: پس چیست؟ گفتم: میگوید شما حاجت برادر مؤمن را برآوری، انگار که در راه خدا جهاد کردی. شخصی آمد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: یا رسول الله! من میخواهم جنگ بیایم. از اصحاب صفه هم هستم؛ یعنی زن و بچهای ندارم. یک مادر دارم که به من میگوید پیشش باشم. حضرت فرمود: فلانی! اگر نیم ساعت با مادرت بیتوته کنی، خدا ثواب هفتاد شهید به تو میدهد. به اینها گفتم:…
چرا امیرالمومنین در این خانه میآید؟ چرا حضرت زهرا میآید؟ چرا جواد الائمه میآید؟ چرا ائمه میآیند؟ محض من میآیند؟ من یک پسر رعیت بدبخت بیچاره بیسواد هستم. مح�...
چرا امیرالمومنین در این خانه میآید؟ چرا حضرت زهرا میآید؟ چرا جواد الائمه میآید؟ چرا ائمه میآیند؟ محض من میآیند؟ من یک پسر رعیت بدبخت بیچاره بیسواد هستم. محض این حرفها که زده میشود میآیند؛ یا شما میزنید، یا من میزنم، اینها میآیند استقبال میکنند. الحمد لله توی قم یک جلسهای است که حرف ما را میزند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 94 – شب دوم، روضه]
چرا امام صادق میگوید: من غبطه میخورم، من به آن جلسه حسرت میخورم که حرف ما را بزنند....
چرا امام صادق میگوید: من غبطه میخورم، من به آن جلسه حسرت میخورم که حرف ما را بزنند. ما به غیر حرف آنها حرف دیگری نزدیم. تمام نوارها را ببین، تمام کتابها را ببین. اگر من حرف خودم را زدم، یک کلامش را بیاورید؛ صد هزار تومان به شما میدهم. ما همهاش حرفهای آنها را میزنیم. امام صادق (علیه السلام) حسرت میخورد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 94 – شب دوم، روضه]
دلم میخواهد شما دست از جلسه ولایت برندارید. جلسه ولایت، خوشحالکن زهرا است، خوشحالکن امام حسین است، به تمام آیات قرآن، خوشحالکن امام زمان است. جایی نروید که آن�...
دلم میخواهد شما دست از جلسه ولایت برندارید. جلسه ولایت، خوشحالکن زهرا است، خوشحالکن امام حسین است، به تمام آیات قرآن، خوشحالکن امام زمان است. جایی نروید که آنها را بدحال کند. این جلسه را ادامه بدهید، در آن حضور داشته باشید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 94 – شب دوم، روضه]
کسی که در مجلس ولایت شرکت میکند شفا میگیرد؛ یعنی ولایت او را شفا میدهد. وقتی که شفا داد، نه اینکه جسم او را شفا دهد، والله، بالله، روح او را شفا میدهد....
کسی که در مجلس ولایت شرکت میکند شفا میگیرد؛ یعنی ولایت او را شفا میدهد. وقتی که شفا داد، نه اینکه جسم او را شفا دهد، والله، بالله، روح او را شفا میدهد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: نازله]
مگر امام صادق میخواهد در جلسه چیزی یاد بگیرد؟ تمام خلقت باید از امام صادق چیز یاد بگیرند؛ رئیس مذهب ماست. حالا میگوید: من غبطه میخورم به آن مجلسی که مینشینید و ح...
مگر امام صادق میخواهد در جلسه چیزی یاد بگیرد؟ تمام خلقت باید از امام صادق چیز یاد بگیرند؛ رئیس مذهب ماست. حالا میگوید: من غبطه میخورم به آن مجلسی که مینشینید و حرف ما را میزنید؛ یعنی ما را تشویق کنید. الان [این] مجلس [ولایت]، تشویقکننده امام صادق است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: مشهد 91 – عنایت امام رضا (ماوراء)]
مجلس ولایت باید به شما تزریق بشود وگرنه میروید...
بیرودربایستی، با یقین باید در مجلس ولایت بیایید. عزیز من، اگر در این مجلس میآیید، باید با همدیگر نجوا کنید. این آقا بگوید من اینجوری متوجه شدم، آن آقا بگوید اینجوری باشید؛ یعنی مجلس ولایت باید به شما تزریق بشود وگرنه میروید. والله، دارم میبینم، باید مجلس ولایت به شما تزریق بشود. آن موقع که به شما تزریق بشود، آن مجلس توی شماست، دیگر هر کجا بروید توی شما هست. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
مجلس ولایت، معراج است. مگر معراج چیست؟...
مجلس ولایت، معراج است. مگر معراج چیست؟ تازه معراج که میرود به آسمان میرود؛ اما عزیز من، مجلس ولایت، معراج است. اگر الان معراج رفتید، این معراج چیست؟ مگر معراج در عرش خدا چیست؟ ائمه آنجا هستند. ما الان داریم اماممان را تبلیغ میکنیم، آنها همه دارند از شما تشکر میکنند. مگر آمدن به این مجلس شوخی است که هر کسی بتواند بیاید؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
حرف ولایت زدن از ماوراء بالاتر است. چون که تمام ماوراء در اختیار ولایت است. ماوراء جسم است، مجلس ولایت، روح است....
حرف ولایت زدن از ماوراء بالاتر است. چون که تمام ماوراء در اختیار ولایت است. ماوراء جسم است، مجلس ولایت، روح است. شما الان در روح آمدید و دارید زندگی میکنید. والله، راست میگویم. آنها که قبول ندارند، نفهمیدند؛ چون که از اینجا شما ماورایی میشوید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
عزیز من، از مجلس ولایت، ماورایی میشوید. اگر سلمان ماورایی شد، از امر رسول الله شد. ما به غیر امر رسول الله، علی، ولی الله حرف دیگری نمیزنیم....
عزیز من، از مجلس ولایت، ماورایی میشوید. اگر سلمان ماورایی شد، از امر رسول الله شد. ما به غیر امر رسول الله، علی، ولی الله حرف دیگری نمیزنیم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شناخت امام]
آن کسی که شکارچی است، دائم به فکر شکار است. تکرار میکنم، یک وقت در مجلس امام حسین شکار میکند به نام تولی یا تبری، یک وقت در عید الزهرا شکار میکند...
یک عدهای خدعهگر هستند، شکارچی هستند، خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند، گفت: یک عدهای شکارچی هستند، پی وقت میگردند شکار کنند. قربانتان بروم، فدایتان بشوم، یک عدهای شکارچی هستند، شکارچی به فکر این است شکار کند، نه امر را اطاعت کند. آن کسی که شکارچی است، دائم به فکر شکار است. تکرار میکنم، یک وقت در مجلس امام حسین شکار میکند به نام تولی یا تبری، یک وقت در عید الزهرا شکار میکند. این شکارچی امر خدا را اطاعت نمیکند، خودش یک مقصدی دارد، مقصدی که خدای تبارک و تعالی به کل خلقت فرموده است، گفته: مقصد من علی است، مقصد من ولایت است؛ این شکارچی مقصدش چیست؟ مقصدش عنادش است، این همان پرچم «مَن» دستش است؛ یعنی پرچمی که شیطان در دست عمر و ابابکر داده، این مشابه همان است آن پرچم دستش است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: منیت پرچم شیطان است]
حضرت زهرا میخواهد امر شوهر عزیزش را، همسر عزیزش را، ولایت را یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین را عمل کنید، آنوقت زهرا از شما خوشحال است....
این چیست که مینشینند دور هم این حرفها را میزنند، حضرت زهرا خوشحال بشود؟ حضرت زهرا میخواهد امر شوهر عزیزش را، همسر عزیزش را، ولایت را یعنی وجود مبارک امیرالمؤمنین را عمل کنید، آنوقت زهرا از شما خوشحال است. من نمیخواهم حرف بزنم، ناراحت هستم میزنم، پسری را واداشتند در مجلس مهمی که یک عدهای از بازاریها بودهاند، (جسارت به بعضی از بازاریها نشود، تو بازاری نیستی، تو خانگی هستی) پنجاه هزار تومان گذاشته در دهان پسر. به دینم، این مجلس زهرا نیست، به دینم، این مجلس قوم لوط است. آن روضهتان، آن تولایتان و آن تبری. این چه مجلسی است؟ تو پنجاه هزار تومان میتوانی بدهی، آدم میتواند ده خانوار را، بیست خانوار را اداره میکند، برنج میدهد، چیز میدهد اینها خوشحال باشند. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: منیت پرچم شیطان است]
خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند، گفت: این روزها [عید الزهرا] انفاق کنید، ثواب ببرید. عزیزان من، یک لقمه به یک مؤمن میدهی، میخورد؛ ثواب هفتاد حج و عمره پایت نوشته میشو�...
خدا حاج شیخ عباس را رحمت کند، گفت: این روزها [عید الزهرا] انفاق کنید، ثواب ببرید. عزیزان من، یک لقمه به یک مؤمن میدهی، میخورد؛ ثواب هفتاد حج و عمره پایت نوشته میشود. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: منیت پرچم شیطان است]
امام زمان، هیچ چیزی سوختن من را خاموش نمیکند؛ مگر آن ذوالفقاری که در دست توست و با آن از دشمنان مادرت زهرا (علیها السلام) احقاق حق کنی...
من پارهای از وقتها میگویم: امام زمان (عج الله فرجه)! خوش به حال تو که کفش مادرت پیش توست، بو میکنی، بوی ولایت میدهد، اگر تمام خلقت مال من بود، آن را میدادم، کفش زهرا را میگرفتم و بو میکردم. در عالم رؤیا بیتوتهای داشتم، خدمت امام زمان (عج الله فرجه) رسیدم، گفتم: آقاجان دو چیز است من را میکُشد؛ یعنی تمام گوشت بدن من را دارد آب میکند! به خودت قسم، اگر تمام عالم را در اختیارم بگذاری، من میسوزم، هیچکس این سوختن من را نمیتواند آرام کند. به دینم قسم، این سوختن من را نه بهشت، نه فردوس، نه جنات، آرام نمیکند، من میسوزم. امام زمان! یکی مصیبت جدّت حسین است، یکی هم مصیبتی است که به مادرت زهرا (علیها السلام) توهین کردند و البته یکی هم اسیری عمهات زینب (علیها السلام) است. به خودش قسم، تا اسم مادرش را آوردم یک دفعه تکان خورد، مصیبت زهرا (علیها السلام) امام زمان (عج الله فرجه) را تکان میدهد، اگر امام زمان (عج الله فرجه) تکان بخورد، تمام خلقت تکان خورده…
لبت خنده باشد؛ اما در دلت گریه باشد. خنده آن روزی است که آقا امام زمان بیاید، احقاق حق از دشمنان امام حسین کند. خنده آن روزی است که بیاید احقاق حق از دشمنان حضرت زینب کن...
لبت خنده باشد؛ اما در دلت گریه باشد. خنده آن روزی است که آقا امام زمان بیاید، احقاق حق از دشمنان امام حسین کند. خنده آن روزی است که بیاید احقاق حق از دشمنان حضرت زینب کند. انشاءالله خواهد آمد [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان]
والله، امام زمان (عج الله فرجه) غریب است. نه اینکه غریب باشد؛ مانند جدّش حسین است، «هل من ناصر» میگوید، چه کسی طرف او میرود؟!...
ای دوستان عزیز! من بارها به شما گفتم، یک کناری بروید با امام زمانتان (عج الله فرجه) نجوا کنید. والله، امام زمان (عج الله فرجه) غریب است. نه اینکه غریب باشد؛ مانند جدّش حسین است، «هل من ناصر» میگوید، چه کسی طرف او میرود؟! در «هل من ناصر»، امام زمان (عج الله فرجه) غریب است، نه اینکه امام زمان (عج الله فرجه) غریب باشد؛ یعنی خواست آقا امام زمان (عج الله فرجه) این است شما درِ خانهاش بروی! خواستش این است با او نجوا کنی! شبها با چه کسی نجوا میکنی؟! با کجا نجوا میکنی؟! اگر گوشهای بروی، نجوا کنی، آنوقت میبینی چه لذتی دارد؟! اصلاً به غیر از نجوای با خدا و نجوای با امام زمان (عج الله فرجه) لذت در عالم نیست. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان]
نمایندگان گفتند: ما خدمت امام حسن عسگری (علیه السلام) میآمدیم و او میگفت چقدر پول درون این کیسهها است، مال چه کسی است! جواب کاغذها را هم ندیده میداد...
آقا امام حسن عسگری (علیه السلام) در ظاهر که از دنیا رفت، نیشابور شهر معظمی بوده است، نمایندگان اهل نیشابور از طرف مردم نیشابور برای آقا امام زمان (عج الله فرجه) پول خیلی زیاد و هدایای فراوانی آورده بودند. دیدند جعفر کذاب نشسته است و میگوید من امامم. او ادعای امامت کرد. نمایندگان گفتند: ما خدمت امام حسن عسگری (علیه السلام) میآمدیم و او میگفت چقدر پول درون این کیسهها است، مال چه کسی است! جواب کاغذها را هم ندیده میداد. اگر امام تو هستی! کاغذها را ندیده جواب بِده. جعفر گفت: برو بابا جان! این حرفها چیست که میزنید؟! اینجوری از من اعجاز میخواهید؟ از من غیب میپرسید؟! چه چیزی از من میخواهید؟! پول آوردهاید بِدهید و اگر هم نیست که بروید. حالا دمِ دروازه آمدند. وقتی که اینها داشتند میرفتند، امام زمان (عج الله فرجه) یکی از اصحاب را پی اینها روانه کرد. اینها را پیش امام زمان (عج الله فرجه) بُرد. سلام کردند و گفتند: آقا! ما اینها را امانت آوردیم، گفت: امام من هستم. این کیسهها مال…
آقای امام حسن عسکری، عسکر که میگویند یعنی از طرف خلیفه وقت، دور خانه ایشان محاصره بود که ایشان بچه به وجود نیاورد...
من وقتی که نگاه میکنم میبینم آنچه که ضربه به دین خورده به اسلام خورده به ائمه خورده، آدمهای مقدس زدند. اغلب ما دنبال آنها هستیم و از آنها هستیم. ببین، من به شما چه میگویم. من از شما سوال میکنم، این آقای امام حسن عسکری، عسکر که میگویند یعنی از طرف خلیفه وقت، دور خانه ایشان محاصره بود که ایشان بچه به وجود نیاورد، چون که گفته بودند یک شخصی است که میآید، (آنها این حرفها را یک اندازهای قبول دارند؛ اما تقدیر خدا را قبول ندارند؛) و عالمی را میگیرد، عالم در اختیارش میشود. اینها برای اینکه خلافتشان به هم نخورد، سلطنتشان به هم نخورد، دور خانه آقا امام حسن عسکری را، (عسکر یعنی همیشه مواظب بودند) ، [مواظب بودند] مثلاً کارآگاههای زن آنجا میآمد که مبادا خانم ایشان مثلاً آبستن باشد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: زمزمه با امام زمان]
روایت داریم آقا امام حسن عسگری از چهارصد تا چهار هزار گوسفند برای امام زمان عقیقه کرد. هر که میآمد میگفت: این مبلغ را بگیر و یک گوسفند بکش؛ اما نباید به بدعتگذار ب...
تو باید به فکر عیالات خدا باشی. تمام این فقرا، عیالات خدا هستند. روایت داریم آقا امام حسن عسگری از چهارصد تا چهار هزار گوسفند برای امام زمان عقیقه کرد. هر که میآمد میگفت: این مبلغ را بگیر و یک گوسفند بکش؛ اما نباید به بدعتگذار بدهید، به آنها هم که دنبال بدعتگذار میروند، نباید داد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: هدایت با خداست نه با خلق]
من بعضی وقتها که فکر میکنم، به طوری میشوم که شاید نزدیک است جان خودم را از دست بدهم....
من بعضی وقتها که فکر میکنم، به طوری میشوم که شاید نزدیک است جان خودم را از دست بدهم. میافتم، هیچ جا را نمیبینم، تمام این دنیا را نمیبینم. فقط یک جا را میبینم. توجه دارم که همه شما را به اصل ولایت برسانم. حالا، وقتی اینطور شد، خدای تبارک و تعالی نظرِ مرحمت میکند. وقتی اینطور شد، خدا میگوید: وقتی میخواهد او برساند، من نرسانم؟ آن وقت، او القاء میکند. وقتی او القاء کرد، من افشاء میکنم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: هدایت با خداست نه با خلق]
من همهاش در این فکرم که خلق، سرسره به پای شما نگذارد، ریاست سرسره به پای شما نگذارد، شهوت سرسره به پایتان نگذارد...
من همهاش در این فکرم که خلق، سرسره به پای شما نگذارد، ریاست سرسره به پای شما نگذارد، شهوت سرسره به پایتان نگذارد، مال دنیا سرسره به پای شما نگذارد، مقام سرسره به پای شما نگذارد، فکر و خیالی که غیر امر خداست سرسره به پای شما نگذارد. والله، بالله، تمام توجهم این است که شما را به آن قله برسانم. آن قله، ولایت است. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: هدایت با خداست نه با خلق]
من میرفتم در مجلس. نگاه میکردم، میدیدم یک رعیتی یا یکی که لباسش مندرس است، میرفتم کنارش مینشستم...
خدا حاج شیخ عباس تهرانی را رحمت کند. میگفت: حسین جان! هر کسی را که تحویلش نمیگیرند، تو برو تحویلش بگیر. من میرفتم در مجلس. نگاه میکردم، میدیدم یک رعیتی یا یکی که لباسش مندرس است، میرفتم کنارش مینشستم. احوال پرسی میکردم. روایت برایش میگفتم. آن بنده خدا هم حرفهایش را میزد. کسی که اینطوری است، پیرو امیر المؤمنین (علیه السلام) است [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: لا اله الا الله]
کسی که میخواهد خدمت امام زمان برسد، باید در دلش و وجودش، فقط علاقه به امام زمان داشته باشد. اگر نباشد، رفوزه میشود...
کسی که میخواهد خدمت امام زمان برسد، باید در دلش و وجودش، فقط علاقه به امام زمان داشته باشد. اگر نباشد، رفوزه میشود [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
این آقای سیستانی که الان مرجع است، پدر عالمی داشت که نقل میکند: چهل هفته، روز جمعه، زیارت عاشورا خواند که خدمت امام زمان (عج الله فرجه) برسد...
این آقای سیستانی که الان مرجع است، پدر عالمی داشت که نقل میکند: چهل هفته، روز جمعه، زیارت عاشورا خواند که خدمت امام زمان (عج الله فرجه) برسد. من دارم میگویم که الان شما کفران میکنید، تمام وسائل رفاه و آسایش فراهم است. در زمان قدیم نبود. من هم یادم میآید. در کوچهها، شهردار، چراغ بغدادی میزد. ایشان در کوچه میرفت. تاریک بود. دید یک خانهای است که انگار نور بالا میرود. آن خانه متعلق به پیرزنی بود که نه شوهر داشت و نه بچه! با اجازه داخل شد. دید آن زن دارد جان میدهد و امام زمان (عج الله فرجه) بالای سرش است. حضرت رو کرد به ایشان و گفت: سیستانی! چهل هفته زیارت عاشورا خواندی که مرا ببینی! یک کاری بکن من بیایم دیدنت! ببین امام، زمانها را میداند!! فرمود: این زن که من آمدم بالای سرش، زمان پهلوی، هفت سال، از خانهاش بیرون نیامد که خودش را نشان بدهد! حالا من اینجا آمدهام! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت…
در صورتی که امر امام زمان (عج الله فرجه) را اطاعت کنی، آقا امام زمان (عج الله فرجه) بالای سرت میآید، به تو نماز میخواند، اما تو باید سنخه آن وجود مبارک باشی!...
خانم کجا میآیی بیرون، خودت را نشان میدهی؟ ما آن حرفهایی که هست داریم میزنیم. آقا جان! تو چه کارهای؟ تو چرا خودت را میفروشی؟! تو چرا کاری نمیکنی که آقا بالای سرت بیاید؟ مگر نیامد بالای سر شطیطه! پس امام زمان بالای سرت میآید. در صورتی که امر امام زمان (عج الله فرجه) را اطاعت کنی، آقا امام زمان (عج الله فرجه) بالای سرت میآید، به تو نماز میخواند، اما تو باید سنخه آن وجود مبارک باشی! بیایید این حرفها را قبول کنید! چرا شما این حرفها را قبول نمیکنید؟! چون شخصپرستید! فقط از امام زمان (عج الله فرجه) حرفش را میزنید. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
امام زمان هست، میآید و مشکلات شما را حل میکند. آقا مواظب توست، اما تو خودت را نفروشی! اگر فروختی، کجا مواظب توست؟...
امام زمان هست، میآید و مشکلات شما را حل میکند. آقا مواظب توست، اما تو خودت را نفروشی! اگر فروختی، کجا مواظب توست؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
امام زمان (عج الله فرجه) باید اراده کند تا تو خدمتش برسی...
آنها که میگویند ما خدمت امام زمان (عج الله فرجه) میرسیم، یک قدری اشتباه است. امام زمان (عج الله فرجه) باید اراده کند تا تو خدمتش برسی. اینکه من ملاحظه میکنم، چون شما خریدار مطلب نیستید. توان خریدن ندارید. در راه خودتان هستید. نه در آن راه که قبول کنید در عالم رؤیا کسی هست که خدمت امام زمان (عج الله فرجه) برسد! پس امام زمان (عج الله فرجه) به ما جواب میدهد. امام زمان (عج الله فرجه) هست، میآید و مشکلات شما را حل میکند؛ اما مشکل آن دو نفر را هم حل کند که زهرا (علیها السلام) را زدند؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
آقا امام زمان (عج الله فرجه) را دیدند. حضرت فرمود: چرا گفتید یک هفته؟! میخواستید بگویید فردا! من جوابگو هستم. شیعهها! من مواظب شما هستم!...
مگر این قضیه نیست که یکی از خلفا بود. وزیری ناصبی داشت. فکر میکرد که چه کار کنم شیعهها را از بین ببرم! یک قالب درست کرد و به قالب نوشت: ابابکر، عمر، عثمان، علی! اناری که به درخت بود، درون قالب گذاشت. انار بزرگ شد. فشار آورد و روی انار این کلمات، نقش بست. انار را خدمت خلیفه برد. گفت: آقا جان من! آیات خدا را که قبول دارید؟ این آیات خداست. آن خلیفه، علمای شیعه آن زمان را خواست و گفت: یا باید جواب بدهید یا اینکه باید ابابکر، عمر و عثمان را قبول کنید و یا اینکه تمامتان را میکشم. آنها یک هفته وقت خواستند. من که میگویم میشود امام زمان (عج الله فرجه) را دید! در آن یک هفته، در بیابان ریختند و گریه و زاری کردند. شب آخر، آقا امام زمان (عج الله فرجه) را دیدند. حضرت فرمود: چرا گفتید یک هفته؟! میخواستید بگویید فردا! من جوابگو هستم. شیعهها! من مواظب شما هستم! حالا حضرت فرمود: وقتی میروید آنجا، به خلیفه بگویید: وزیر را در یک…
امام زمان (عج الله فرجه) باید اراده کند تا تو خدمتش برسی...
آنها که میگویند ما خدمت امام زمان (عج الله فرجه) میرسیم، یک قدری اشتباه است. امام زمان (عج الله فرجه) باید اراده کند تا تو خدمتش برسی. اینکه من ملاحظه میکنم، چون شما خریدار مطلب نیستید. توان خریدن ندارید. در راه خودتان هستید. نه در آن راه که قبول کنید در عالم رؤیا کسی هست که خدمت امام زمان (عج الله فرجه) برسد! پس امام زمان (عج الله فرجه) به ما جواب میدهد. امام زمان (عج الله فرجه) هست، میآید و مشکلات شما را حل میکند؛ اما مشکل آن دو نفر را هم حل کند که زهرا (علیها السلام) را زدند؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
امام زمان هست، میآید و مشکلات شما را حل میکند. آقا مواظب توست، اما تو خودت را نفروشی! اگر فروختی، کجا مواظب توست؟...
امام زمان هست، میآید و مشکلات شما را حل میکند. آقا مواظب توست، اما تو خودت را نفروشی! اگر فروختی، کجا مواظب توست؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
آقا امام زمان (عج الله فرجه) را دیدند. حضرت فرمود: چرا گفتید یک هفته؟! میخواستید بگویید فردا! من جوابگو هستم. شیعهها! من مواظب شما هستم!...
مگر این قضیه نیست که یکی از خلفا بود. وزیری ناصبی داشت. فکر میکرد که چه کار کنم شیعهها را از بین ببرم! یک قالب درست کرد و به قالب نوشت: ابابکر، عمر، عثمان، علی! اناری که به درخت بود، درون قالب گذاشت. انار بزرگ شد. فشار آورد و روی انار این کلمات، نقش بست. انار را خدمت خلیفه برد. گفت: آقا جان من! آیات خدا را که قبول دارید؟ این آیات خداست. آن خلیفه، علمای شیعه آن زمان را خواست و گفت: یا باید جواب بدهید یا اینکه باید ابابکر، عمر و عثمان را قبول کنید و یا اینکه تمامتان را میکشم. آنها یک هفته وقت خواستند. من که میگویم میشود امام زمان (عج الله فرجه) را دید! در آن یک هفته، در بیابان ریختند و گریه و زاری کردند. شب آخر، آقا امام زمان (عج الله فرجه) را دیدند. حضرت فرمود: چرا گفتید یک هفته؟! میخواستید بگویید فردا! من جوابگو هستم. شیعهها! من مواظب شما هستم! حالا حضرت فرمود: وقتی میروید آنجا، به خلیفه بگویید: وزیر را در یک…
حضور تمام ائمه طاهرین (علیهم السلام) میتوانستند برسند، اما امام زمان (عج الله فرجه) خودشان باید اراده کنند تا به حضور ایشان برسید!...
حضور تمام ائمه طاهرین (علیهم السلام) میتوانستند برسند، اما امام زمان (عج الله فرجه) خودشان باید اراده کنند تا به حضور ایشان برسید! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
اگر وجود مبارکش در ظاهر نیست، امرش که هست! اما اینکه بگوییم نیست هم، کفر است!...
بیایید امر وجود مبارک امام زمان (عج الله فرجه) را اطاعت کنید. اگر وجود مبارکش در ظاهر نیست، امرش که هست! اما اینکه بگوییم نیست هم، کفر است! به حضرت عباس قسم! کفر است. به خودش قسم! کفر است. به علی قسم، کفر است! به قرآن قسم، کفر است! کجا میروید؟! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
تا حرف میزنی، میگویند او نیست. کجا نیست؟ کجای خلقت هست که او نیست؟! یک جا نشان من بدهید! کجا امام زمان نیست؟ این چه نیستی است که اگر دقیقهای در خلقت نباشد، خلقت فرو...
تا حرف میزنی، میگویند او نیست. کجا نیست؟ کجای خلقت هست که او نیست؟! یک جا نشان من بدهید! کجا امام زمان نیست؟ این چه نیستی است که اگر دقیقهای در خلقت نباشد، خلقت فروریزان میشود؟! تو نیستی! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
امام زمان (عج الله فرجه) شناختن، این است که باید امرش را اطاعت کنیم...
امام زمان (عج الله فرجه) شناختن، این است که باید امرش را اطاعت کنیم. امام زمان (عج الله فرجه) به تو میگوید: دروغ نگو، غیبت نکن، نزول نخور، بدچشمی نکن، معامله ربوی نکن و. . . این مثل آن است که امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کمیل گفت: یا کمیل! اعضاء و جوارحت را در نزد خدا بگذار! خدا هم میفرماید: در نزد مدیر عامل آن زمان بگذار! نه در نزد خلق! مدیر عامل من، حرف مرا میزند، اما خلق، حرف خودش را میزند. وقتی که شما به امر آن مدیر عاملی که خدا معین کرده بروی، با او محشور میشوی، اما اگر به امر آن مدیر عاملی که خدا معین کرده، نروی و به حرف خلق بروی با حرف خلق محشور میشوی. چون پیامبر فرمود: «هر کس به عمل قومی راضی باشد، با آن قوم محشور میشود» [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
هر کس امام زمان (عج الله فرجه) خودش را نشناسد، میمیرد به زمان جاهلیت!...
در زمان ما میگوید: هر کس امام زمان (عج الله فرجه) خودش را نشناسد، میمیرد به زمان جاهلیت! زمان امیرالمؤمنین هم نشناختند و مردند به زمان جاهلیت! زمان امام حسن (علیه السلام) هم نشناختند و مردند به «محبت زمان» نه به مَحبت امام! حالا هم اینجا میگوید: باید امام زمانت را بشناسی و گرنه میمیری به زمان جاهلیت! زمان جاهلیت هم همینجور بود که به حرف زمان رفتند. ما به شما تذکر میدهیم، میگوییم زمان نوح، زمان آدم یا زمانهای دیگر چه اتفاقی افتاد. آنها را نقل میکنیم و در زمان خودمان پیاده میکنیم. ما باید امام زمانمان را بشناسیم. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
شناخت امام زمان (عج الله فرجه) این است که امام زمان (عج الله فرجه) حجت است و اگر نباشد، تمام عالم فروریزان میشود. ممکن است کسی امام باشد، مثل ابراهیم، که در قرآن به او �...
شناخت امام زمان (عج الله فرجه) این است که امام زمان (عج الله فرجه) حجت است و اگر نباشد، تمام عالم فروریزان میشود. ممکن است کسی امام باشد، مثل ابراهیم، که در قرآن به او امام میگویند، حجت خدا به غیر از امام است. آنها نور خدا هستند. امام زمان یعنی این! [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: امام زمان را بشناسیم تا به مرگ جاهلیت نمیریم]
روایت داریم سرلشکر، سرتیپ و تمام اینها بندهای کفششان را میبریدند و کفششان را آنجا میانداختند...
حالا به اصطلاح، حضرت ولیعهد شد، حالا یک روز نماز جمعه گفت: شما نماز جمعه برو، گفت: من اگر بروم، همانطور که جدم رفته است میروم، گفت: باشد، یک دفعه دیدند حضرت آمد و دامن را به کمر زده است و عمامه را اینجا انداخته است و پابرهنه شده است و میگوید: «الله اکبر»؛ روایت داریم سرلشکر، سرتیپ و تمام اینها بندهای کفششان را میبریدند و کفششان را آنجا میانداختند. گفتند: مأمون! اگر لب بجنبد، اصلاً تو را نابود میکند، صدا زد: برگرد! آنها که هر سال میرفتند، بروند. حضرت آنجا نفرین کرد، خیلی ناراحت شد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شهادت امام حسن و امام رضا 85]
[امام رضا] گفت: اگر خدا به تو داده، تو حق نداری به من بدهی، اگر هم غاصبی، زمین بگذار. دید حضرت دندان شکن به او گفت؛ گفت: باید ولیعهدی را قبول کنی...
حالا [مأمون] خیلی استقبال میکند و میگوید: من میخواهم این خلافت را به تو بدهم، تو ولی باشی. گفت: اگر خدا به تو داده، تو حق نداری به من بدهی، اگر هم غاصبی، زمین بگذار. دید حضرت دندان شکن به او گفت؛ گفت: باید ولیعهدی را قبول کنی، گفت: نمیکنم، گفت: تو را میکشم، باید قبول کنی. گفت: قبول میکنم، نه کسی را نصب میکنم، نه کسی را میآورم، نه کسی را میبرم. اسماً بخواهی این کار را میکنم. او میخواست که یک امریههایی حضرت بگوید و بگوید که این امریهها را رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) نگفته است. [با] این امریهها، میخواست در ظاهر، در این کارها، امام رضا (علیه السلام) را خراب کند؛ چون که پیامبر فرمود که عفریت تمام بنی عباس در علم، مأمون است، یعنی عفریت، خیلی این پیشرفته بود، همهاش علما را جمع میکرد و بحث علمی میکرد. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شهادت امام حسن و امام رضا 85]
حضرت [امام رضا به خود] میپیچد. یک وقت ندا داد: جوادم، عزیزم، کجایی؟ بیا، میخواهم با تو نجوا کنم و ولایت را در ظاهر به تو بسپارم. آمد سر پدر را به دامن گرفت، وداع امامت...
حضرت [امام رضا به خود] میپیچد. یک وقت ندا داد: جوادم، عزیزم، کجایی؟ بیا، میخواهم با تو نجوا کنم و ولایت را در ظاهر به تو بسپارم. آمد سر پدر را به دامن گرفت، وداع امامت را گفت [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شهادت امام حسن و امام رضا 85]
جان من، عبادت بیعلی، علیکشی است...
اینکه من به شما میگویم: جان من، عبادت بیعلی، علیکشی است، امروز میخواهم یک قدری از آن را برای شما بگویم. حالا میآورد، شهر به شهر آقا را احترام میکند، تا گویا به نیشابور میآید. اینها همه اینجا میآیند و چه کار میخواهد بکند؟ من که جرأت نمیکنم بگویم، انشاءالله زبانم لال بشود؛ تا حتی بعضی از منافقها گفتند: ببین، این دیگر کیست که میگوید اختیارم با شترم است. خب، نمیفهمند دیگر، آخر، ما ولایت را نمیفهمیم، ما خیلی نمیفهمیم. ما باید فقط تسلیم باشیم، به چون و چرای ولایت امام کار نداشته باشیم. اینجا اینطور شده، آنجا اینطور شده است! تو روی بیعقلی خودت میآوری. حالا حضرت میخواهد چه کار کند؟ حضرت، خانه هر کس برود، میگوید: چرا خانه من نیامدی؟ من چطوری هستم؟ اصلاً یک انفجاری پیدا میشود، میگوید: هر کجا شترم رفت. [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شهادت امام حسن و امام رضا 85]
از مدینه که میخواست حرکت کند، اهل بیتش را جمع میکند؛ میگوید: برای من گریه کنید...
حضرت حرکت کرد، اما ببینید امام چطور است؟ از مدینه که میخواست حرکت کند، اهل بیتش را جمع میکند؛ میگوید: برای من گریه کنید. ببین، اهل بیت باز هم نمیفهمند، من میخواهم به شما بگویم که فکر نکنید که اهل بیت میفهمند. ولایت یک چیزی است که فهمیدن آن خیلی مشکل است. میدانید به حضرت چه میگویند؟ میگویند: برای مسافر، گریه خوب نیست، گفت: جان من! کسی که از مسافرت برگردد، من که دیگر برنمیگردم. بفرما! این است که میگویم به چون و چرای امام کار نداشته باشید. عزیز من، الان امام در ظاهر نیست؛ اما امر او هست؛ به امر اینها کار نداشته باشید. عزیز من! قربانت بروم! راه خودت را برو! بس است دیگر، چه چیزی میخواهی بفهمی؟ [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شهادت امام حسن و امام رضا 85]
[مأمون] تصمیم گرفت زهر به حضرت بدهد. زهر را به انگور زد و به حضرت تعارف کرد. حضرت [امام رضا] به او گفت: این کار را نکن یعنی گفت: من میدانم که زهر به آن هست؛ …...
[مأمون] تصمیم گرفت زهر به حضرت بدهد. زهر را به انگور زد و به حضرت تعارف کرد. حضرت [امام رضا] به او گفت: این کار را نکن یعنی گفت: من میدانم که زهر به آن هست؛ … [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: شهادت امام حسن و امام رضا 85]
چرا آقا امام حسن (علیه السلام) سالی دو بار مالش را تقسیم میکرد؟...
حالا تو نداری به فکر باش. من به این مردم چه بگویم؟ چرا آقا امام حسن (علیه السلام) سالی دو بار مالش را تقسیم میکرد؟ چرا اینها گرسنگی میخوردند؟ حالا تو مثل امام حسن (علیه السلام) نباش؛ اما مردم را بازی نده. معصیت ولایتی نکن [پایگاه ولایت حضرت علی و حضرت زهرا: یقین]